به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «من مریم مقدس میخواستم» که سیدمحمدرضا واحدی آن را به نگارش درآورده در موزه نادر ابراهیمی واقع در خانه شعر و ادبیات رونمایی شد. مراسم رونمایی این کتاب با حضور سید محمدحسین حجازی، مدیرعامل منطقه فرهنگی و گردشگری عباسآباد، امیر تقیخانی دستیار و مشاور فرهنگی فرمانده کل ارتش، سید حسن حسینی ارسنجانی نویسنده، محمدرضا شرفی خبوشان نویسنده و شاعر، خسرو باباخانی نویسنده و مهدی قزلی مدیر خانه شعر و ادبیات عصر روز گذشته ٢٣ مرداد ماه در پنجاه و ششمین جلسه هفتگی «سهشنبههای داستان» برگزار شد.
خسرو باباخانی که هدایت این مراسم را بر عهده داشت، ضمن بیان خلاصهای از داستان «من مریم مقدس میخواستم»، توضیح داد: این رمان با فصل خوبی شروع میشود که سوال برانگیز است و در ادامه به آن سوال پاسخ داده میشود. کتاب «من مریم مقدس میخواستم» مزاری را به ما معرفی میکند که یک جوان ورزیده هر سهشنبه سر آن مزار میرود و روز جمعه هم دو خانم بر سر همان مزار میروند و نویسنده در ١٧ فصل آینده کتاب به نسبت افراد با آن مزار پاسخ میدهد. نکته قابل توجه در این رمان احترام به خانواده است.
در ادامه مراسم محمدرضا شرفی خبوشان گفت: در ایران زمین استفاده از داستان و رفتار به عنوان ابزار تعلیمی از گذشته رواج داشته و نگاه کسانی که در ادبیات منظوم، داستان خلق کردهاند این بوده که از کتاب به عنوان ابزاری از آموزههای اخلاقی خود استفاده کنند. تمام کتابهایی که در ادبیات ما ماندگار شدند جزء ادبیات تعلیمی هستند گرچه ادبیات غنایی نیز نقش خود را دارد. اما در همان نوع هم ادبیات تعلیمی لحاظ شده است، حتی گستره ادبیات تعلیمی، خودش را در ادبیات غنایی هم توسعه میدهد. در ادبیات حماسی نیز فردوسی تنها حماسه را بیان نمیکند بلکه نحوه چگونه زیستن و فرهنگ اندیشیدن را بیان میکند به همین دلیل به او حکیم میگویند.
او در ادامه گفت: ادبیات امروز تحت تأثیر ادبیات گذشته ایران زمین و ادامه آن است. بررسی و کنکاش ادبیات داستانی معاصر به خصوص در دهه چهل و پیش از انقلاب نشان میدهد هر چه نویسندگان ایرانی بر اساس فرم داستان پردازی غرب پیش رفتند فاصله با ذخایر ادبیات کهن و گنجینه آن نیز بیشتر شده و از خود بیگانهتر شدیم. از نظر من نویسندهای که اصل موضوع را تقلید از ادبیات داستانی غرب بداند فاقد اعتماد به نفس است و به خودش باور ندارد.
این نویسنده در بخش دیگری از صحبتهایش با بیان اینکه هر چه نویسنده ایرانی به شگرد داستان نویسی غرب نزدیک شده از ذات ادبیات تعلیمی ایران فاصله گرفته است، افزود: اما نویسندگانی که به داشتههای داستانی خودمان در گذشته توجه کردند دریافتند که ما در تکنیک داستان پردازی نیازمند تقلید از شیوههای داستان نویسی غرب نیستیم. سید محمدرضا واحدی نیز در شیوه داستان خود از تکنیکی استفاده کرد که مولوی هم آن را به کار برده و جالب اینکه این تکنیک در ادبیات داستانی مدرن غرب به قصه داستانهای مدرن و حتی پست مدرن مشهور است. پست مدرن استفاده نو از ادبیات گذشته است به همین دلیل نیازمند شناخت ادبیات کلاسیک است و سید محمدرضا واحدی در مقام یک نویسنده به ادبیات تعلیمی گذشته توجه داشته است.
خبوشان بیان کرد: من فکر میکنم واحدی از میراث وعظ و سخنوری که جزو توانمندیها و دانش علمای اسلام بوده بهره فراوان گرفته است. او در ادامه با اشاره به دانش علمی نویسنده گفت: وقتی نویسنده با تجربهای که از علوم حوزوی داشته، وارد این عرصه شده تکلیفش از ابتدا روشن است و مخاطب هم بعد از خواندن این اثر تکلیفش با نویسنده روشن است. هدف نویسنده از نوشتن کتاب بیان تجربههای زیستن و تشریح مسائل دینی و چفت و بست آن با انسان جدید و آموزش اوست.
این شاعر گفت: در نگاه کلیتر وقتی دنیا میبیند که علمای دینی ما آرا و اندیشه خود را در قالب رمان برای مخاطبان و مردم بیان میکنند، ذائقه ما را شیرین میکند و این به معنای انسان آگاه و پیشرفته امروزی است. زمانی که در ایران زمین یک عالم روحانی دیدگاه خود را در قالب رمان مینویسد نشان دهنده سربلندی فرهنگی ماست. نشانهای است که اسلام بیان اندیشههای خود را با کلمه و داستان پیش میبرد. یکی از مولفههای انقلاب این است که روحانیون ورود به عرصه رمان نویسی را جدی گرفتند و در قم کتاب داستان نویسی برگزار میشود.
در ادامه این مراسم سید محمدرضا واحدی نویسنده کتاب «من مریم مقدس میخواستم» نیز بیان کرد: برخی رمان نوشتن من را ننگ دانستند و تصورشان این بود که یک آخوند باید فقط حدیث و نماز بخواند و وعظ کند. این نویسنده گفت: تصور خودم از رمان، بهم ریختن پازلهایی است تا لذت کشف و چینش آن را به مخاطب دهم و بازخوردی که تاکنون از آن گرفتم مثبت بوده است. سبک و تقلیدام از غربیها نبوده است و واکنشهای خوبی از آن گرفتم. من این کتاب را برای دهه هفتادیها نوشتم و چند نسل در این کتاب حضور دارند. تمام دغدغههای جوانان دهه ٧٠ و ٨٠ را در زندگی اجتماعی و خانوادهای امروز در این کتاب آوردم. در این کتاب حتی به مسائل سیاسی پرداخته و سعی شده به دغدغه جوانان اشاره شود.
در خلاصه داستان «من مریم مقدس میخواستم» آمده است: «توی میدان ولیعصر بغضم میخواست بترکد اما نگذاشتم. پردهای از اشک جلوی چشمم را گرفت و مانع دیدم شد. موتور را گوشهی میدان نگه داشتم و اشکم را پاک کردم. نگاهی به سینما قدس در ضلع جنوبی میدان انداختم و راه افتادم. نسرین جان! آخرین فیلمی که اینجا دیدیم چی بود… نمیدانم شاید همسفر مهدی فخیم زاده بود. نسرین جان! به نگاهت قسم که من بیغیرت نبوده و نیستم همسفر من!»
کتاب «من مریم مقدس میخواستم» به نویسندگی سیدمحمدرضا واحدی توسط انتشارات عهد مانا در ۲۸۰ صفحه روانه بازار کتابفروشیها شده است.
نظر شما