حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدعلی احمدی ابهری در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره فصل جدید فعالیت کتابخانه مجلس و پیشنهاد به مدیریت این مجموعه بیان کرد: درباره انتخاب مدیر، این را از بزرگان بسیار شنیدهایم و خیلی وقتها هم به آن بیتوجهی میشود. باید توانایی مدیریت را در شخص، تشخیص بدهیم و بعد او را بهعنوان مدیر در راس یک سازمان یا مجموعه قرار بدهیم. مثلاً این یقیناً اشتباه است، فردی را که شخصی فرهنگی یا اهل هنر و کار هنری است، اهل دانش و مطالعه است، توان کار تحقیقی دارد و احیاناً آثار بسیاری را تحقیق و تالیف و منتشر کرده است، از کار تحقیق باز بداریم و او را به مدیریت اجرایی در یک موسسه علمی یا فرهنگی بگماریم؛ درحالی که آشنایی با کوچکترین قواعد مدیریت ندارد. طبعاً نتیجهاش آن خواهد بود که آن فرد، آرامآرام به مسائل جاری و اجرایی گرفتار میشود و کمکم دست از تحقیق برمیدارد و چه بسا به دلیل ناآشنایی با قواعد مدیریت، آن موسسه و مرکز را هم به انحطاط و نابودی میکشد و صدمات و لطمات زیادی بر آن وارد میکند.
وی با بیان اینکه در کتابخانه مجلس دورهای داشتیم که فردی اهل تحقیق و پژوهش، در پیچ و خمِ بده و بستانهای سیاسی به مدیریت منصوب شد، گفت: این وضعیت درحالی بود که او با پیشپا افتادهترین اصول و قواعد مدیریت آشنائی نداشت. نهچیزی از بهرهگیری از توان نیروهای متخصص میدانست و نه به رعایت سلسله مراتب اداری اعتقادی داشت. خودش در همه امور اجرائی دخالت میکرد. اموری را حتی بدون اطلاع مدیر مربوطه به کارشناسان تکلیف و در نتیجه آنان را تبدیل به کارشناس خاص مدیر و از کنترل مدیر مافوق، خارج میکرد.
ابهری افزود: با بیان اینکه در این مورد کار به جائی رسید که هربار افرادی به این گروه اضافه شدند. هرج و مرج ایجاد شد، گفت: در زمان این مدیر، کسی از مدیران تبعیت نمیکرد. کتابخانه ۱۲۵ نیرو داشت که حقوق میگرفتند و کاری نمیکردند یا برعهدهشان گذاشته نمیشد. به ناچار و بدون حساب و کتاب حدود ۱۰۰ نفر نیروی پروژهای آوردند که کارها را انجام دهند. کارهایی که بعضاً ارتباط چندانی هم با وظایف کتابخانه نداشت. بعدها هم کتابخانه مجلس با ازدیاد بیرویه نیرو و ناتوانی در پرداخت دستمزد به همین نیروها روبهرو شد و با مشکلات زیاد، هم برای کتابخانه و هم برای آن نیروها موضوع تا حدودی رفع و رجوع شد.
رئیس اسبق کتابخانه مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه شنیدم که یک روز همین مدیر به انبار مراجعه کرده و با تدابیری! متوجه یک فساد و انحراف شده بود، اظهار کرد: این مدیر بعد از فهمیدن این موضوع با داد و بیداد به انباردار گفته بود مثلاً چرا خرید کاغذ a۴ چند برابر خرید کاغذ a۳ است؟ مدیر انبار گفته بود آقا من فقط مسئول نگهداری هستم. خرید توسط مامور خرید انجام میشود. مامور خرید را خواسته بود و با او تشر زده بود که چرا این همه کاغذ a۴ بیشتر خرید کردهای او هم موضوع را به مدیر امور مالی ارجاع داده بود. مدیر امور مالی هم در مقابل داد و فریاد آقای رئیس گفته بود معاون اداری مالی چنین دستوری داده است. با تشر فراوان معاون امور مالی را خواسته بودند و ایشان توضیح داده بود که مصرفمان از کاغذ a۴ بیشتر است و باید هم از آن بیشتر خرید کنیم. مسئله به این سادگی به دلیل بیتوجه به سلسله مراتب به یک مشکل بزرگ در کتابخانه تبدیل شده بود.
ابهری توجه به پرورش و تربیت نیروها را یکی از وظایف هر مدیر دانست و افزود: باید نیروهای مجموعه را همچون فرزندان خود ببیند، هم بر آنها مدیریت کند و هم آنان را تربیت کند. هر کارمندی باید در گذشت زمان برای کار خود توان و تجربه بیشتری پیدا کند. در کنار آموزشهای مداوم ضمنخدمت و عوامل گوناگون دیگر، یکی از مواردی که در این زمینه بسیار تاثیرگذار است و میتواند مایه تشویق نیروها برای ارتقای علمی و تجربی آنان باشد رفتارهای شخص مدیر است. رفتارهای صمیمی و توجه به نظرات کارکنان، پذیرش پیشنهادهای خوب و درست، تشویق خلاقیتها و ابتکارات آنان، تقویت اعتماد بهنفس از موارد تاثیرگذار در این موضوع است. متاسفانه گاهی شاهد بودهایم که مدیر مجموعه با اخلاق تند و حتی سخنان زشت نیروها را نسبت به آینده و توان کاری خود ناامید کرده است. طبیعی است که در چنین شرایطی نیروهای توانمند که برای شخصیت خود ارزش قائل هستند، این گونه اهانتها و رفتارهای زشت را تحمل نمیکنند و کمکم مجموعه نیروهای ارزشمند خود را از دست میدهد.
وی با تاکید بر بهرهمندی از نیروهای متخصص و با تجربه کتابخانه مجلس در دوره جدید گفت: یکی از مسائل مهم این است که باید توجه داشت، وقتی کسی را بهعنوان مدیر، مخصوصاً در یک مجموعه فرهنگی و علمی، منصوب میکنند، معنایش این است که باید آن شخص با استفاده از نیروهای موجود که طی سالها کار کرده و تجربه آموختهاند و در واقع سرمایههای اصلی آن مرکز و بلکه کل جامعه به حساب میآیند، برنامهریزی موثری انجام دهد و بتواند اهداف و وظایف آن مجموعه را تامین و اجرا کند. این بدان معنا نیست که او را بهعنوان فعال مایشاء نصب کرده باشند، تا بتواند بهطور اتوبوسی نیرو بیاورد و از نیروهای موجود در آن مجموعه استفاده نکند.
ابهری ادامه داد: متاسفانه در کتابخانه مجلس مدیری را دیدیم که افراد توانمند و با تجربه را اصلاً مورد توجه قرار نداد و افرادی را از بیرون آورده و به کار گماشت درحالی که هیچگونه آشنایی با کتابخانه و وظایف آن نداشتند. نتیجهاش هم آن شد که غالب امور کتابخانه معطل ماند و فعالیت کتابخانه در تمامی شاخصها افت شدید نشان داد. تقریباً تمامی نیروهای توانمند کتابخانه هم ناامید و سرخورده شدند و تلاش کردند که به دستگاههای دیگر منتقل شوند و ادامه خدمت خود را در جای دیگری انجام دهند.
این پژوهشگر ادامه داد: فعالیتهای یک مرکز یا موسسه عمومی باید دقیقاً بر مبنای اهداف و وظایف تعیینشده در اساسنامه آن موسسه انجام گیرد؛ مثلاً یک کتابخانه پارلمانی مثل کتابخانه مجلس، باید از یک سو اطلاعات مورد نیاز نمایندگان مجلس را برای تقویت دانش ایشان در اختیارشان قرار دهد تا آنجا که با مبانی قویتر و علمیتر رای بسیار غنیتری بدهند و قوانین کاملتر و پیشرفتهتری برای کشور وضع کنند؛ ازسوی دیگر مردم و محققان آنگاه که به اطلاعاتی درباره مجلس و نمایندگان و انتخابات و تاریخ گذشته آن در دورههای قبلی نیاز دارند، بهطور طبیعی به کتابخانه مجلس مراجعه میکنند. اینجاست که کتابخانه مجلس باید تمامی اطلاعات مورد نیاز مخاطبین خود را تامین کرده و با شیوههای مدرن و کارا در اختیار آنان قرار دهد.
ابهری بر هزینهکرد بودجه مطابق با اساسنامه کتابخانه مجلس اظهار کرد: در اموری تحقیق و پژوهش انجام دهد و اطلاعات موجود را به نحو مطلوبی در اختیار مخاطبان خود بگذارد. اصولاً و قانونا بودجهای که به موسسات عمومی میدهند، باید صرف انجام همان وظایف مذکور در اساسنامه شود. کتابخانه مجلس نباید به هر کار خوبی دست بزند. در یکی از دورهها کتابخانه مجلس تقریباً به یک موسسه انتشاراتی تبدیل شده بود. هر کس در هر جا کتابی را تالیف میکرد و هیچیک از ناشران کشور حاضر به نشر آن نبود، در کتابخانه مجلس پذیرفته و منتشر میشد و حالا هم بعضی از افراد از آن دوره به نیکی یاد میکنند و میگویند در آن دوره کتابخانه مجلس کتب بسیاری را منتشر کرد؛ غافل از آنکه در همان دوره بسیاری از وظایف جدی کتابخانه مجلس مغفول واقع شده بود و کتابخانه مجلس به یک موسسه انتشاراتی تبدیل شده بود و چون مقصود، تامین تعداد بیشتری از کتاب بود، به کیفیت کار هم چندان توجه نمیشد؛ بنابراین کیفیت فدای کمّیت شده بود.
وی گفت: زمانی هم طرحی را برای ارزیابی به من دادند. من دیدم که در آن طرح پیشبینی شده است که ۱۲ کتاب قرآن برای ۱۲ کلاس دانشآموزان تهیه و منتشر شود و در هر کلاس یکی از آن کتابها مورد استفاده دانشآموزان قرار گیرد. البته چاپ و نشر قرآن کار بسیار ارزشمندی است؛ اما متولیان خود را دارد؛ مخصوصاً در آموزش و پرورش، که تصمیمگیر اصلی موسسه کتابهای درسی آموزش و پرورش است و باید دید اگر کتابخانه مجلس یا هر موسسه دیگری چنین قرآنهایی را چاپ کند آیا قبلاً مشابه آن توسط متولی اصلی یعنی آموزش و پرورش انجام شده است یا نه و ثانیاً آیا این کار با دیگر برنامهها و نظامات آموزش و پرورش هماهنگی دارد، یا نه؟ بنابراین به هیچوجه قابل قبول نیست وقتی در وظایف اصلی کتابخانه کمبود داریم به وظایف دیگر سازمانها بپردازیم.
نظر شما