سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه خداوردی: در دنیای ادبیات و سینما، پیوندی عمیق و جذاب وجود دارد که میتواند به خلق آثار ماندگار و تأثیرگذار منجر شود. این پیوند بهویژه در آثار نویسندگانی چون هوشنگ مرادی کرمانی، به وضوح نمایان است. او که با داستانهایش دنیای کودکان و نوجوانان را رنگین کرده، توانسته است با کارگردانها و سینماگران تعاملاتی سازنده داشته باشد و قصههایش را به تصویر بکشد. هومن مرادی کرمانی، فرزند این نویسنده بزرگ نیز در آیین نکوداشت زادروز پدرش که دوشنبه (۱۹ شهریورماه ۱۴۰۳) در فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزار شده بود، به نکتهای مهم اشاره کرد؛ اینکه «پیوند ادبیات و سینما یا همان اقتباس، در بسیاری از آثار نویسندگان دیگر با کارگردانها به سرانجام نرسیده یا موفقیتآمیز نبوده است؛ اما به دلیل علاقهمندی و شناخت سینمایی هوشنگ مرادی کرمانی، این پیوند در آثار او به شکلی موفق شکل گرفته است.»
این جمله نشان میدهد که هوشنگ مرادی کرمانی نهتنها یک نویسنده برجسته است؛ بلکه با درک عمیق از سینما و تعاملات مؤثر با هنرمندان این عرصه، توانسته داستانهایی خلق کند که قابلیت تبدیل به فیلم را داشته باشند. به همین دلیل، ۲۱ شهریور، روز ملی سینما را فرصتی مناسب دیدیم تا به معرفی فیلمهایی بپردازیم که از کتابهای هوشنگ مرادی کرمانی اقتباس شدهاند. این فیلمها نهتنها به ترویج ادبیات کودک و نوجوان کمک کردهاند؛ بلکه توانستهاند روح قصههای او را به تصویر بکشند و نسلهای جدید را با دنیای شگفتانگیز داستانهایش آشنا کنند. در این گزارش، از برخی از این آثار سینمایی یاد کردهایم که در ادامه میخوانید:
«چکمه»
فیلم سینمایی «چکمه» به نویسندگی و کارگردانی محمدعلی طالبی که از داستانی به همین نام از آثار هوشنگ مرادی کرمانی اقتباس شده است، در سال ۱۳۷۷ در مدت زمان ۶۰ دقیقه تولید و ساخته شد. داستان کوتاه «چکمه» نوشته مرادی کرمانی، نخستینبار در سال ۱۳۶۳ از سوی انتشارات سحاب منتشر شد و سپس در سال ۱۳۹۲ نشر معین داستان «چکمه» را به همراه چند داستان دیگر از هوشنگ مرادی کرمانی در کتابی به نام «تنور» منتشر کرد.
در این فیلم مشاهده میکنیم که سمانه با مادرش در یکی از محلات جنوب تهران زندگی میکند. او روزها به اجبار به محل کار مادرش میرود که یک تولیدی است. شیطنتهای سمانه باعث دلخوری مسئول کارگاه است و مادر، ناچار او را چند روزی در خانه تنها میگذارد و برای مشغول نگهداشتن سمانه، یک جفت چکمه قرمز برای او میخرد. در اتوبوس یکی از چکمههای سمانه گم میشود. مادر لنگه دیگر چکمه را دور میاندازد. پسرک همسایه که یک پای خود را از دست داده است، به دنبال یافتن لنگه گمشده میرود تا اینکه روزی سمانه پس از جستوجوی زیاد لنگه چکمه را پیدا میکند و به پسرک هدیه میدهد.
گفتنی است فیلم سینمایی «چکمه» که جوایز متعدد ملی و بینالمللی را دریافت کرده است، امشب ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۲۱ از شبکه آیفیلم فارسی پخش و در ساعتهای ۵ و ۱۳ فردا بازپخش میشود.
«خمره»
فیلم سینمایی «خمره» به کارگردانی ابراهیم فروزش محصول سال ۱۳۷۰ است که فیلمنامه آن بر اساس کتاب «خمره»، اثر هوشنگ مرادی کرمانی نوشته شده و در مدت زمان ۹۰ دقیقه تولید شده است. این فیلم در سال ۱۹۹۴، برنده جایزه یوزپلنگ طلایی از جشنواره فیلم لوکارنو شد.
داستان این فیلم اینگونه است که در کویر مرکزی ایران، زیر سایه درختی در انتهای حیاط مدرسه روستا، خمره بزرگ سنگی وجود دارد که بچههای مدرسه مرتب میآیند تا از آن بنوشند. یک روز، این خمره شروع به نشت میکند. بچهها بیآب میمانند. تلاش معلم برای به دست آوردن خمرهای دیگر بینتیجه میماند. زنی از اهالی روستا تصمیم میگیرد این مشکل را حل کند و همچنین او باعث میشود تا مدرسه، صاحب خمره نو شود.
«مربای شیرین»
فیلمنامه فیلم «مربای شیرین» را که با اقتباس از داستان «مربای شیرین» هوشنگ مرادی کرمانی توسط فرهاد توحیدی نوشته شده است، مرضیه برومند در سال ۱۳۸۰ به مدت ۹۶ دقیقه کارگردانی کرده است. «مربای شیرین» از آثار داستانی هوشنگ مرادی کرمانی است که نخستینبار در سال ۱۳۷۷ چاپ و منتشر شد و تاکنون به چاپهای متعددی رسیده است. این کتاب برگزیده سال ۱۹۹۹ میلادی از سوی کتابخانه بینالمللی مونیخ آلمان است.
داستان این فیلم از این قرار است که جلالِ نوجوان، هرچه سعی میکند نمیتواند درِ شیشه مربا را باز کند، از مادر، همسایه، دوستان، معلمان و بقال محله کمک میطلبد؛ اما هیچکس قادر به بازکردن آن نیست و سرانجام مشخص میشود تمام شیشههای کارخانه مرباسازی همین شکل را دارند. جلال که از برخورد توهینآمیز عوامل کارخانه ناراحت است، با کمک یک دورهگرد نانخشک جمعکن از آنها شکایت میکند؛ اما مسئولان کارخانه به جای رفع مشکل، مسابقهای با موضوع بازکردن درِ شیشه مربا برگزار میکنند. این تمهید فریبکارانه باعث فروش بالای مرباها میشود؛ اما جلال با شرکت در یکی از مسابقهها به افشاگری علیه کارخانه میپردازد و مدیران آن را به اتلاف سرمایه ملی متهم میکند. این مسئله باعث هشیاری و اعتراض عمومی میشود و کارخانه هم در اثر شکایت جلال در آستانه تعطیلی قرار میگیرد؛ اما مسئولان کارخانه با تطمیع و رشوه، دوباره فعالیت خود را از سر میگیرند و با طراحی شیشههای جدید به عرضه محصولاتشان میپردازند. در پایان، جلال و دوستانش به کارخانه میروند و از مدیر آن میخواهند که از آنها عذرخواهی کند.
«گوشواره»
«گوشواره» فیلمی به کارگردانی وحید موسائیان، نویسندگی هوشنگ مرادی کرمانی و تهیهکنندگی روحالله برادری محصول سال ۱۳۸۵ است که بر اساس داستان «دختر انار» هوشنگ مرادی کرمانی نوشته و در ۸۵ دقیقه به نمایش درآمده است.
مهین در یک خوابگاه زندگی میکند و خانوادهای فقیر دارد؛ پدرش که معتاد بوده مُرده و یکی از دوستانش از وضع خانوادگی او اطلاع دارد. او برای شرکت در جشن تولد دوستش دعوت میشود. او خجالت میکشد که دوستانش وضع زندگیاش را بفهمند. این است که تصمیم میگیرد گرانبهاترین هدیه را در جشن تولد به دوستش هدیه دهد. او که از داشتن خانوادهای فقیر شرم داشت در پایان فیلم پشت موتور ناپدری میپرد و مادرش را در آغوش میگیرد. پیام این فیلم این است که نباید از چیزی که هستیم خجالت بکشیم و مهین این راز را از پدر دوست ثروتمندش، مهتاب یاد میگیرد.
«کیسه برنج»
«کیسه برنج» فیلمی سینمایی محصول سال ۱۳۷۵ به کارگردانی محمدعلی طالبی است که فیلمنامه آن را محمدعلی طالبی به همراهی هوشنگ مرادی کرمانی نوشته است. این فیلم که بر اساس داستانی از مرادی کرمانی تولید شده، در مدت زمان ۷۷ دقیقه به نمایش درآمده است.
در این فیلم، یک پیرزن و یک کودک پنجساله که هر یک در جستوجوی خواسته خود هستند با یکدیگر همراه میشوند. معصومهخانم زنی است که همراه تنها پسرش زندگی میکند و مستمری بگیر است و میخواهد کیسه برنج کوپنی را برای ادای نذرش تهیه کند؛ بنابراین، با جیران، کودک پنجساله برای خرید همراه میشود. آنها ناخواسته در معابر شلوغ تهران گم میشوند. مردم شهر سعی میکنند به آن دو کمک کنند؛ اما معلوم نیست که آنها بتوانند از این دردسر خلاص شوند.
در راه برگشت به خانه، کیسه برنج در اتوبوس پاره میشود و برنجها به زمین میریزد؛ اما با کمک مسافرانِ خانم، تمام برنجها جمعآوری میشود ولی پیرزن تکوتنها نمیتواند کیسه برنجِ سنگین را جابهجا کند. در طول مسیر، آدمهای مختلف به کمک پیرزن و کودک میآیند. در این بین، جیران میخواهد به پارک برود و بازی کند. این کار هم با کمک یک جوان معلول با موتور سهچرخهاش عملی میشود. کیسه برنج به مقصد میرسد و معصومهخانم، شلهزرد نذری خود را میپزد و جیران نیز در تقسیم آن به او کمک میکند.
گفتنی است، یکی از معروفترین اقتباسها بعد از «قصههای مجید» نیز داستان «مهمان مامان» هوشنگ مرادی کرمانی است که مرحوم داریوش مهرجویی آن را کارگردانی کرد.
نظر شما