خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) _ پریسا آقازاده، پژوهشگر: یادداشت زیر، ناظر است به نشستی که در دهم شهریور سال جاری در سالن صفارزاده حوزه هنری با هدف ارائه گزارشی از پروژه بازنمایی جنسیت زنانه در عناوین و تصاویر کتابهای خاطرات جنگ برگزار شد.
برای زنانی که در گرهگاههای ستم ماندهاند و دایههایی که وقت جنگ را میدانند.
عنوان پژوهش من «بازنمایی جنسیت در عناوین و تصاویر کتابهای خاطرات جنگ در دههی شصت و هفتاد» است. به منظور توضیح آنچه در این پروژه انجام دادهام، باید به چهار چرا پاسخ دهم: چرا جنسیت و زنانگی و مردانگی؟ چرا عناوین و تصاویر کتابها؟، چرا خاطرات جنگ؟ چرا دههی شصت و هفتاد؟ و البته پیش از این چراهای چهارگانه مایلم روشن کنم که نسبت این پروژه با تجربهزیستههای من چیست و چرا به انجام آن گرایش داشتم. بدیهی است همهی اینها مقدمهای خواهد بود که به من کمک میکنند در پایان فراز اول صحبتهایم، بتوانم مسئلهام را روشنتر بیان کنم و بگویم این مسئله را با چه پرسشهایی بررسی خواهم کرد.
فراز دوم، به پیشینهی مطالعاتی کارم اختصاص دارد و در فراز سوم، منابع ارزشمندی را معرفی میکنم که به گمانم آشنایی با آنها سودمند باشد. اجازه میخواهم که صحبت راجع به روششناسی این تحقیق (که در آن، روش تحلیل نشانهشناسانه و تحلیل انتقادی گفتمان را بهکار گرفتهام) و نیز آنچه تاکنون بهعنوان یافتههای پژوهش تا حدودی به آنها دست یافتهام، به نشستهای آتی موکول کنم.
۱
گزارش پروژهام را با پاسخ به این پرسش آغاز میکنم که موضوع تحقیق من چقدر با تجربهزیستهام ارتباط دارد و چرا به انجام آن علاقهمند شدم.
آنچه بهیقین میتوانم بگویم این است که محدودیتهای جنس زنانه که پیشِ رویم قرار داشت (چه در خانواده، چه در اجتماع) و شرایط نابرابری که میان زنان و مردان در جامعه وجود دارد و فرصت ابراز و اظهار وجود زنانه را از زنان سلب میکند، بهویژه با توجه به اینکه اغلب، پاسخ روشنی برای اعمال اینگونه محدودیتها وجود ندارد، در انتخاب این موضوع بیتأثیر نبوده است.
اشارهای نیز باید داشته باشم به اینکه پیش از ورود به عرصهی پژوهش روشمند و جدی در زمینهی زنانگی یا جنسیت زنانه، دلبستگیام به این حوزه با علاقهی وافرم به مستندسازی دربارهی زنان و جنگ خودش را نشان داده بود. به این منظور تا پیش از حضور دائمی در مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری، تقریباً در تمامی نشستهای تخصصی نقد فیلم (بهصورت حضوری یا برخط) شرکت و نظرها و یادداشتهای زنان فیلمساز در حوزهی جنگ را پیگیری و رصد میکردم. این دغدغه، خود مقدمهای شد برای اعلام آمادگیام برای ورود به عرصهی پژوهشهای جنگ، که از حیث نقش آن در رشد و شکوفاییام، بهدرستی تعبیر «دانشگاه» را بهکار میبرم، چندانکه گویی با قبول این پروژه، بار دیگر این افتخار نصیبم شد تا دانشجو شوم و ذیل پژوهشهای جنگ، واحدهای متعددی را سپری کنم صرفنظر از اینکه متولد دههی هفتاد بودم و قرابت یا نزدیکیام با دههی شصت که دههی وقوع جنگ بود، تا آن زمان فقط بهواسطهی آنچه پدرم از جبههها نقل میکرد یا در نامههایش مینوشت، صورت گرفته بود.
با این ملاحظه، زمانی که چنین پژوهشی از طرف خفرانک جمشیدی به من پیشنهاد شد، بسیار مشتاق شدم به آن بپردازم تا شاید به یک پرسش قدیمیام پاسخ دهم و کنجکاوانه متن خاطرات را بکاوم در آرزوی یافتن ردّ و نشانی از بروز و ظهور زنانه. چون پیشفرض من این است که زیست هیچ زن و دختری، از تجربهی دردهایی که بهواسطهی جنسیت و زنانگیاش از سر میگذراند، خالی نیست؛ دردهایی که گاه به نظر میرسد جز فراموشی یا سکوت در برابر آنها به قصد ادامهی حیات، گریز و گزیری از آنها وجود نداشته باشد. احتمالاً مسئلهمندی من نیز دربارهی جنسیت زنانه، فرزند همان دردها و زخمها باشد؛ زخمها و دردهایی که وقتی از این منظر به آنها نگاه میکنم که تا چسان مؤثر بودهاند در اینکه امروز در جایگاه یک پژوهشگر حوزهی زنان در اینجا حضور داشته باشم، وجودشان را موهبتی عظیم میدانم.
جنسیت زنانه یا زنانگی در این پروژه، دریچهای است که از آن به کتابهای خاطرات جنگ نگاه کردهام، از آن حیث که جنسیت، بیش از آنکه یک امر بیولوژیک باشد، یک برساختهی فرهنگی و اجتماعی است که بهمرور به ابزاری برای کنترل و هدایت زنان و مردان و اعمال قدرت بر آنها تبدیل شده و با شکلدادن به مفهوم عرف، هنجار، قاعده و امثالهم، وجود برخی ویژگیهای مردانه و زنانه را برای هر دو جنس، یا تفکیک و تقسیم بازیها و سرگرمیها را به دخترانه و پسرانه، یا تمایز میان فعالیتهای مردان و زنان را طبیعی جلوه داده است، چندانکه از شدت طبیعیشدگی یا بداهت، کمتر کسی میپرسد چرا؟. در واقع، پرسش دربارهی چرایی از زمانی آغاز شد که برخی اذهان مسئلهمند به این بداهت شک کردند و خواستند بدانند چقدر از آنچه زنانه یا مردانه دانسته میشود، جزو ویژگیهای ذاتی آن جنس است و چقدر عَرَضی یا عارضشده به فرهنگ جامعه است. طرح پرسشهایی از ایندست، زنانهبودگی یا مردانهبودگی را از بداهت خارج کرد.
با این سخنان میخواهم بگویم در ورای مسئلهشدگی جنسیت زنانه، تاریخی از مواجهه با زنان وجود دارد که مستند به آن میتوان فهمید که اغلب، زنانگی به حکم تنانگی اغواگر، محکوم به خفقان و در خفیهبودن یا مستورگی بوده و کمتر عزمی جزم برای بیرونآوردن زنانگی از اندرونی و سوقدادن آن به ساحت تجلی دیده شده است.
اینکه چرا به جستوجوی میزان بازنمایی جنسیت زنانه در عناوین و تصاویر کتابها هستم، به این دلیل است که عناوین و تصاویر کتابها، چکیدهی پیامهای آن آثارند، بهخصوص اگر تصویر روی جلد با محتوای آن اثر تناسب داشته باشد یا عنوان انتخابی، خیلی دقیق و رسا محتوا را آشکار کند، بهگونهای که خواننده با مشاهدهی عنوان و تصویر بتواند شمّهای از محتوا را کشف کند یا، به قول استاد کمری، نمی از یم متن اثر را به وی نشان دهد. حتی گاه پیش آمده که در شناختهشدگی برخی آثار، ذوق زیباییشناسانهای که در انتخاب عنوان اثر یا طراحی تصویر جلد بهکار رفته، نقش شاخص و بارزی در ماندگاری آن اثر در حافظهی جمعی داشته است. و البته کم نیستند آثاری که کمترین تناسب میان محتوا و عنوان و تصویر جلد وجود دارد و مخاطبشان را به سردرگمی میکشانند.
اینکه چرا میزان بازنمایی جنسیت زنانه را در عناوین مندرج روی کتابهای خاطرات جنگ و تصاویر جلد این کتابها جستوجو میکنم، دلایل چندی دارد، از جمله اینکه خاطرات (چه مستند، چه داستانی)، گاه بیش از منابع تاریخی، محل رجوع مردم برای دانستن تاریخ وقایع و حوادثاند و این البته به بیان شیوا و جذاب روایت در خاطرات نیز برمیگردد.
دیگر اینکه، در جریان جنگ هشتساله، به فرمودهی استاد علیرضا کمری، نهضتی تحت عنوان «نهضت خاطرهنویسی» پدید آمد که طی آن، تقریباً همهی کسانی که به نحوی از انحا در جنگ کنشگری داشتند یا جنگ را زیسته بودند، دست به روایت خاطرات خود زدند و این، شاید پیشتر در تاریخ فرهنگی این سرزمین اتفاق نیفتاده بود. در نتیجه، واقعهی جنگ ایران و عراق پس از اتمام، در کالبد خاطره بیش از هر ژانر دیگری حیات پیدا کرد و نفس کشید و همچنان هم نفس میکشد.
دلیل سوم، برمیگردد به فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه خاطرات دفاع مقدس گنجینهای ارزشمند و اقیانوسی عظیم هستند که بیشمار گوهرهای ارزنده در آن میتوان یافت یا از آن صید کرد.
دلیل چهارم این است که خاطره، هم منبع تغذیهکنندهی تاریخ و ادبیات است، هم منبعی برای پرشمار مطالعات تاریخی فرهنگی و میانرشتهای و به گمانم این دلایل کافی باشد برای اینکه من جامعهی آماری تحقیقام را از میان کتابهای خاطرات انتخاب کنم.
انتخاب دههی شصت و هفتاد از آنرو بوده که دههی شصت، شروع جنگ تحمیلی است. پس کتابهای این دهه، اولین آثار مکتوبی هستند که به این واقعه پرداختهاند. به همین دلیل عناوین مندرج روی کتابهای خاطرات این دو دهه و تصاویر جلد این آثار، جزو اولین گزینشهای واژگانی و بصریام بودهاند.
همانطور که در ابتدای سخنانم اشاره کردم، همهی اینها مقدمهای بود برای اینکه بگویم مسئلهی من این است که آیا کتابهای خاطرات جنگ (در اینجا منحصراً به عناوین و تصاویر جلد این کتابها نظر دارم)، میتوانند بیانگر تلاشهای مستمر زنان برای حضور مؤثر در جنگ و نوع مشارکت زنان و عمق اثرگذاری آنها در جنگ، رها از کلیشههای جنسیتی زنانه باشند یا این کلیشهها، مانع از بازنمایی جنسیت زنانهی زنان جنگ شده است؟ چون به هرحال حضور زنان، حضوری است که پرشمار مصاحبهها و سایر مستندات و مدارک آن را تأیید میکند (اعم از حضور در جبههها در قالب خدمات پزشکی، امدادی، تدارکات و پشتیبانی و حضور در پشت جبههها و ایفای نقش در چارچوب خانواده بهعنوان مادران و خواهران و همسران رزمندگان که از یکسو بیانگر نقش مشوق زنان برای فرزندان و همسران و پدران و برادرانشان است و از سوی دیگر بیانگر نقش آنها در مقام حافظان و حامیان خانواده در نبود پدران و برادران و همسران).
پرسشهای من این است که آیا جنسیت زنانه در عناوین و تصاویر کتابهای خاطرات دهههای هفتاد و هشتاد بازنمایی شده است؟، کیفیت این بازنمایی تا چه حد تحت سیطرهی گفتمانهای غالب در جامعه یا کلیشههای جنسیتی است؟ زبان عناوین و تصاویر کتابهای خاطرات بیانگر بازنمایی چه هویتی از زنان است؟ و ….
به این منظور، دادههای پژوهش حاضر از ۲۵ عنوان کتابهای خاطرات شفاهی و خودنوشت مربوط به دههی شصت و ۹۷ عنوان خاطرات دگرنوشت و خودنوشت مربوط به دههی هفتادگردآوری شده است تا پس از مطالعهی متن آنها، پژوهش دربارهی عناوین و تصاویر را آغاز کنم.
با اینکه در این گونه موضوعات روشهای کمی معمول هستند ولی بخاطر تکیه بر دلالت و معنا روشهای کیفی ما را به نتایج بهتری میرساند. در این پژوهش با استفاده از تفسیر ترکیب محور کوشیدهایم ابتدا خود تصویر در درجه اول بدون توجه به ساختار و محتوا مورد نظر قرار بگیرد چون اغلب در علوم اجتماعی این مرحله ابتدایی نادیده انگاشته میشود و قدرت تصویرمقهور مباحث نظری میشود (وایتلی ۱۹۹۷: ۱۰۷)
تصاویر کتابهای خاطرات اینگونه دسته بندی شدهاند: نویسنده زن و راوی مرد، نویسنده زن و راوی زن، نویسنده مرد و راوی زن و خاطرات مردهایی که در آن به نقش زن هم پرداخته شده است. در مرحله بعد تصاویر کدگذاری میشوند و هر کد تم مختص به خود را دریافت میکند و روایتی از هر تم و تصویر نوشته میشود. در بعد دیگر تفسیر بر اساس روش شمایلشناسی اروین پانوفسکی انجام میگیرد و تصاویر در سه سطح خوانش میشوند: سطح اول بر اساس اجزا و عناصری که در تصویر میبینیم سطح دوم به زیرساخت تصویر و نمادهای موجود در تصویر اعم از نقاشی، پوستر و عکس میپردازد و سطح سوم معنای ذاتی یا درونی تصویر مدنظر قرار میگیرد و زمان و مکان خلق اثر و بنمایههای فرهنگی آن بررسی میشود.
عناوین کتابها نیز در ارتباط با تصاویر و مضمون کلی خاطرات مورد تحلیل قرار میگیرند چون رابطه عنوان و تصویر ما را به درک و دریافتی از بازنمایی جنسیت میرساند گشتارهای تصویری کلیه پدیدهها و از جمله واژهها را هم تحت تاثیر قرار میدهد (Elkins.2008) نحوهی نامگذاری کتابها و دلالتهای معنایی و گفتمانی که روایت-های برساخته از جهان اجتماعی تصاویر و واژهها را نشان میدهد، موردنظر است.
نظر شما