به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «آخرین فرستاده: زندگینامه حضرت محمد (ص)» یک جلد از مجموعه ۱۴ جلدی «چهارده آفتاب» است که انتشارات مدرسه آن را برای نوجوانان منتشر کرده است. مجموعه «چهارده آفتاب» سعی دارد با روایتی شیرین و دلپذیر از زندگی چهارده معصوم (ع)، رازهای محبیوبیت و شکوه آسمانی آنان را روشن سازد.
«آخرین فرستاده» نوشته محمدرضا سرشار، داستانی از زندگی حضرت محمد (ص) است که با بیانی روان و شیوا روایت شده است. در پایان کتاب نیز دو بخش «سالشمار» و «چهل سخن» که ۴۰ جمله از سخنان ارزشمند پیامبر (ص) است، برای نوجوانان آورده شده است.
در بخشی از متن این کتاب میخوانیم:
شب به نیمهی خود نزدیک میشد. آمنه تنها در اتاقش خفته بود که ناگاه از خواب بیدار شد. نخست ندانست که چه بیدارش کرده بود. دقایقی بیش نگذشته بود که حالتی خاص در درون خویش احساس کرد. این احساس برای او کاملاً تازه بود. اما با آنچه که پیشتر در اینباره شنیده بود، یقین کرد که باید حالت زایمان باشد.
چنین نیز بود. با این دریافت، تپش قلب زن جوان تندی گرفت و موجهای هول و اضطراب از هر سو بر وجود او هجوم بردند.
ناگاه از دل تاریکی درون حیاط، نجواهایی شنید. گویا صدای چند زن بود که آهسته با یکدیگر سخن میگفتند. اما نجوای آنان به سخن گفتن زمینیان شبیه نبود. ترس آمنه شدت گرفت و در جای خود خشکید. در این حال پرندهای سپید را دید که نرم به اتاق وارد شد؛ پیش آمد و بال خود را بر سینه او کشید. به ناگاه، بیم و هول یکسره از وجود او رفت و قلبش آرام گرفت.
سه بانوی بلندقامت که از سیمایشان نور میتافت، به اتاق آمدند و با ورودشان، فضای اتاق از بوی مشک و عنبر انباشته شد.
آمنه حیرتزده پرسید: «به خاطر خدا بگویید که کیستید و در اینجا چه میکنید؟»
نخستین زن گفت: «من هاجر، همسر ابراهیم خلیلالله و مادر اسماعیل ذبیحاللهام.»
دومین زن گفت: «من آسیه، همسر فرعون و مادرخواندهی موسیکلیماللهام.»
سومی گفت: «من نیز مریم، دختر عمران و مادر عیسی روحاللهام.»
یکی از زنان با جامی بلورین که شربتی سپید در آن بود، پیش آمد. با دو دست جام را به سوی آمنه دراز کرد و گفت: «بنوش.»
آمنه شربت را گرفت و نوشید؛ عطر و طعمی بهشتی داشت. ناگاه نوری تند سراپای او را در درخششِ خیرهکنندهی خود فرو پوشید.
چون آمنه به خود آمد، آن زنان را دید که او را در بستر چون خواباندند و شادمان، به وی مبارکباد گفتند. زن جوان به سمت راست خود در بستر نگریست؛ یکپارچه نور فروپیچیده در حریری سپید، کنارش بود. در آن تاریکی شب، چشمانِ درشتِ سیاه و هوشیار خود را به او دوخته، و لبان نازک کوچکش به غنچهی لبخندی شیرین، شکفته بود.
نوزادی که آسمان و زمین، آمدنش را لحظهشماری میکردند، سرانجام در آن شب از نیمههای ربیعالاول سال فیل، جهان را به وجود خویش متبرک کرده بود.
اطلاعات بیشتر:
کتاب «آخرین فرستاده: زندگینامه حضرت محمد (ص)» به قلم محمدرضا سرشار از سوی انتشارات مدرسه در ۱۱۸ صفحه و به بهای ۵۸ هزار تومان برای گروه سنی «ج» و «د» (نوجوانان) منتشر شده است.
نظر شما