دوشنبه ۲ مهر ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۶
پدرم را خدا بیامرزد، مردِ سنگ و زغال و آهن بود

موسی عصمتی، شاعر روشندل، چندی پیش شعری با مضمون سختی زندگیِ کارگری خواند و این شعر را تقدیم به همه کارگران جهان کرد که به بهانه حادثه جانخراش معدن طبس منتشر شد.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): حادثه تلخ انفجار در معدن طبس و جان باختن کارگران معدن، حادثه تلخی بود که نه تنها خانواده‌ها بلکه ملت ایران را داغدار کرد.

موسی عصمتی، شاعر روشندل، چندی پیش شعری با مضمون سختی زندگیِ کارگری خواند و این شعر را تقدیم به همه کارگرانِ جهان کرد و کلیپ خوانش آن در شبکه‌های اجتماعی وایرال شده است.

پدرم را خدا بیامرزد

مردِ سنگ و زغال و آهن بود

سال‌های دراز عمرش را

کارگر بود اهل معدن بود

از میان زغال‌ها در کوه

عصرها روسفید بر می‌گشت

سربلند از نبرد با صخره

او که خود قله‌ای فروتن بود

پا به پای زغال ها می‌سوخت

سرخ می شد، دوباره کُک می‌شد

کوره‌ای بود شعله‌ور در خود

کوره‌ای که همیشه روشن بود

بارهایی که نانش آجر شد

از زمین و زمان گلایه نکرد

دردهایش، یکی دوتا که نبود!

دردهایش هزار خرمن بود

از دل کوه های پابرجا

از درون مخوف تونل ها

هفت خوان را گذشت و نان آورد

پدرم که خودش تهمتن بود

پدرم مثل واگنی خسته

از سرازیر ریل خارج شد

بی خبر رفت او که چندی بود

در هوای غریب رفتن بود

مردِ دشت و پرنده و باران

مردِ آوازهای کوهستان

پدرم را خدا بیامرزد

کارگر بود، اهل معدن بود

به گزارش ایبنا، حادثه انفجار معدن طبس ساعت ۲۱ شنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۳ به دلیل تصاعد آنی گاز متان در یکی از تونل‌های معدن زغال‌سنگ شرکت معدنجو رخ داد که در زمان حادثه ۶۹ کارگر در بلوک C و B این معدن زغال‌سنگ در طبس مشغول کار بودند.

با توجه به غلظت گاز در تونل‌ها که موجب انفجار در عمق ۲۵۰ متری به صورت ارتفاعی و ۷۰۰ متری به صورت مورب در معدن شده، امدادرسانی توسط هشت تیم تخصصی پنج نفره انجام شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها