دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۸۸ - ۱۷:۱۴
كتاب «چنين گفت زرتشت» نشانه خرد جهان شمول است

علي يزدي ،پژوهشگر تاريخ و تمدن ايران در نشست «نگرشي بر كتاب زرتشت و نيچه» گفت: تلقي نيچه را در دو كتاب «چنين گفت زرتشت» و «آنك انسان» به روشني مي‌توانيم بيابيم. نيچه معتقد است، در اينجا پيش از آن كه از خود نوشته‌ها سخن بگويم، در پي آنم كه بدانم آيا فهميده مي‌شوند؟_

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، علي يزدي پژوهشگر تاريخ و تمدن ايران با نگاهي به كتاب «چنين گفت زرتشت» با ترجمه داريوش آشوري گفت: زرتشت در گات‌ها، كه سرودهاي آسماني اوست، شك دارد از اين كه ديگران بتوانند به درستي سخنانش را بفهمند. پس به اميد كسي است كه دانا باشد و متن گات‌ها را تفسير كند. او درباره گات‌ها از اين كه قابل فهم باشد جاي ترديد گذاشته است. 

وي كه شب‌هنگام يك شنبه (19 مهرماه) در بنياد فرهنگي جمشيد جاماسيان سخن مي‌گفت، افزود: به راستي هم گات‌ها با آنكه متني به ظاهر ساده است، اما درون مايه‌اش عميق و ژرف است و جاي تفسير دارد. نيچه هم از اين كه سخنانش ناشنيده بماند، ترسان است. مي‌گويد من سخن مي‌گويم اما كسي نمي‌شنود. از اين زاويه كه نگاه كنيم همساني‌هايي ميان زرتشت و نيچه مي‌يابيم. به همين دليل است كه خواندن «چنين گفت زرتشت» نيچه، ما را به دريافت و فهم گات‌ها نزديك مي‌كند. 

اين پژوهشگر خاطرنشان كرد: در واقع مي‌توان پرسيد كه چرا حرف‌ها و سخن‌ها گاهي ناشنيده مي‌مانند؟ پاسخ اين است كه بيشتر ما هنگامي قادر به درك سخن مي‌شويم كه آن سخن در راستايي باشد كه دانايي ما در آنجا قرار دارد. اين دانايي با تجربه‌هايي كه مي‌آموزيم فراهم مي‌شود. به همين دليل است كه نيچه مي‌گويد«انسان از راه آنچه به آن دسترسي ندارد، قادر به شنيدن نيست.» يعني اگر تجربه‌اي از شنيده‌ها نداشته باشيم، توان فهميدن و دريافتن را هم نخواهيم داشت. در چنين وضعيتي شايد كلمات قابل فهم باشند، اما محتوا درك ناشده باقي مي‌ماند. 

وي افزود: زرتشت همواره بر روي شنيدن تاكيد مي‌كند. نيچه هم چنين تاكيدي دارد و ناشنيده ماندن فلسفه‌اش را بارها تكرار مي‌كند. اين تلقي نيچه را در دو كتاب «چنين گفت زرتشت» و «آنك انسان» او به روشني مي‌توانيم بيابيم. نيچه مي‌گويد، در اينجا پيش از آن كه از خود نوشته‌ها سخن بگويم، در پي آنم كه بدانم آيا فهميده مي‌شوند؟ و سپس مي‌افزايد اين كه امروز صدايم شنيده نمي‌شود، نه تنها قابل درك است، حتي به نظرم درست هم مي‌آيد. من نمي‌خواهم مرا به جاي آنچه كه نيستم بفهمند. 

يزدي يادآور شد: در كتاب «چنين گفت زرتشت» آمده، نيچه هنگامي كه شنيدن را مهم مي‌داند و بر آن پافشاري مي‌كند، مي‌گويد شنونده بودن امتياز بي سابقه‌اي است كه تنها به برگزيدگان مي‌رسد؛ و با دريغ اضافه مي‌كند كه هيچ كس در داشتن گوشي براي زرتشت، آزاد نيست. باز در جايي ديگر كه بحث شنيدن را پيش مي‌كشد، همه سخن زرتشت را مانند قطعه‌اي موسيقي تلقي مي‌كند كه پيش شرط آن داشتن هنر شنيدن است. 

وي به كتاب «آنك انسان» اشاره كرد و افزود: يك دليل ديگر ناشنيده ماندن آن سخن‌ها اين است كه ما گرفتار پيش انگاره‌هايي هستيم كه مانند سدي در روبروي فهم و دانايي ما قرار مي‌گيرند. اين انگاره‌ها شامل پيش زمينه‌هاي جغرافيايي و آييني و حتي سنت‌هايي هستند كه با آنها بزرگ شده‌ايم و برداشت و تلقي ما از جهان را شكل مي‌دهند. به همين دليل است كه هر كسي از ديد و برداشت خودش مدعي فهميدن مي‌شود. مي‌توان گفت كه اين گرفتاري‌ها و پيش‌انگاره‌ها گاه گريبان دانايان را هم مي‌گيرد. به همين سبب نيچه فرياد برمي‌آورد كه تاكنون دانشورترينان از همه كمتر به من گوش فراداده‌اند. 

يزدي يادآور شد: انگار در اينجا دانايي و علم حجابي براي پي بردن و فهميدن آدمي مي‌شود اما نيچه براي رهايي از اين حجاب و مانع در كتاب «چنين گفت زرتشت» راهكارهايي را پيشنهاد مي‌كند. او مي‌گويد كه با 3 دگرديسي مي‌توان به مرحله كودكي (يعني رهايي از پيش انگاره‌ها) رسيد. چرا كه كودك پيش زمينه‌اي ندارد و ذهن او آماده پذيرش هر چيزي است كه به او مي‌گويند. اين 3 مرحله عبارتند از شتري شدن، آنگاه به شير دگرديسي يافتن و سرانجام كودك گرديدن. اين راهكارها براي فهم جهان است. 

وي افزود: هر انساني دوست دارد كه موفق باشد و رو به بهتر شدن و تعالي بگذارد. به تعبير نيچه، جان شكوهمند چنين كسي مي‌خواهد از نيرويش براي شادماني استفاده كند. پس براي رسيدن به اين مرحله بارهايي را بر پشت شترش مي‌گذارد. اما نيچه مي‌گويد كه اين بارها را بايد به پرسش گرفت. اين گونه نبايد باشد كه هر سخني را حتي اگر عالمانه به نظر برسد، پذيرفت. بلكه بايد آن را به چالش كشيد. در واقع شتر نيچه قصد بررسي و ارزشگذاري باري را دارد كه بر پشت شتر آدمي حمل مي‌شود. بايد دانست كه شتر در اين جا همان انديشه پرسشگر است. 

اين پژوهشگر يادآور شد: اين كار البته بسيار سخت است و از عهده هر كسي برنمي‌آيد. انجام اين كار نيازمند جاني است كه شير باشد. جان شير، كه سرآغاز ورود به مرحله دوم دگرديسي است، مي خواهد آزادي را به چنگ بياورد. اين جان آماده مي‌شود تا به نبرد اژدهاي بزرگي برود كه نيچه از آن به «تو بايدها» تعبير مي‌كند.«تو بايدها» لايه‌هايي دارند كه مرزهاي اخلاقي را مي‌سازند و نيچه هم اين مرزها را مورد حمله قرار مي‌دهد. چرا كه اين «تو بايدها» است كه راه‌ها را مي‌بندند. 

وي افزود: آفريدن ارزش‌هاي نو جان شيري مي‌خواهد. به همين گونه است آفريدن آزادي براي خويشتن و آزاد شدن از افكار و عقايد نادرست. تا آن خلاء‌ها را پر نكنيم، جان كودك در ما شكل نمي‌گيرد. اين جان شيري، در واقع نه گفتن به همه عقايدي است كه در ارزيابي ارزش‌ها قدر و منزلتي ندارند. شير در آغاز به «تو بايدها» عشق مي‌ورزد اما براي رسيدن به آزادي بايد از اين «تو بايدها» گذر كرد. 

وي در پايان سخنانش خاطرنشان كرد: واژه شتر و شير و كودك استعاره‌هاي هستند كه نيچه بكار مي‌برد تا به بيان حقيقت رسيده باشد. اكنون بايد ديد كه اين مراحل در ما اتفاق مي‌افتند، يا نه؟ به هر حال مرزها باعث مي‌شوند كه از خرد جهان شمول دور بشويم پس بايد دلداده دانايي بود، نه گرفتار و دربند مرزها.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط