سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) : در واکنش به شهادت یحیی سنوار، رهبر سیاسی حکومت حماس در نوار غزه، تعدادی از شاعران خراسانی به منظور ابراز اندوه و اعتراض به جنایتهای رژیم اشغالگر صهیونیسم دست به قلم برده و در رثای شهادت این شخصیت مهم و تاثیرگذار اشعاری سرودند.
خوشا کسی که عزیز و سعید میمیرد
میان معرکه او روسپید میمیرد
خوشا کسی که به دستش تفنگ و تسبیح است
رشید در دلِ میدان رشید میمیرد
نه زنده است که بس کوچک است قامت مرگ
به پیش مردیِ او، کی شهید میمیرد؟
همیشه در دل تاریخ زنده است، مگر
کسی که عشق و بلا برگزید میمیرد؟
نه نیست زندهتر از او که راه او زنده است
کسی که عشق نیاآفرید میمیرد
نه نیست زندهتر از او که خشم توفان بود
عدوی سنگ که خون میمکید میمیرد
کجاست خانۀ یحیا؟ نه تا ابد در دل؟
مگر عزیز دل آیا شهید میمیرد؟
شاعر: سیدحکیم بینش
کیست این شیرِ خفتهی بیدار
کیست این مرد؟ بازِ تیزشکار
کیست این سرو زخمیِ بیدست؟
کیست این لالهزار را سردار؟
کیست این زخم تازهی زیتون؟
کیست این عمر سر به سر پیکار؟
کیست این مرد؟ رستم دستان
کیست؟ بی جوشن ست و بی دستار
کیست سرباز کهنهی میدان
کیست این سربدار بی تکرار
کیست این؟ حیدری ست گفتارش
خیبری مسلک است این مختار
کیست این مشت سربلند و سترگ
کیست طراح رخنه در دیوار
کیست این جنگجوی بیسایه
کیست آزادهی میان حصار
دشمنان را بپرس، میدانند...
کیست این ایستاده در آوار
کیستی کیستی جوانمردا؟
کیستی خود بگو مرا سِنوار!
شاعر: رحیمه مهربان
دلتنگم از تعلّق و ایثارم آرزوست
دلگیرم از فراق که دیدارم آرزوست
گر وصل را به قیمت خون میتوان خرید
در خاک و خون تپیدنِ بسیارم آرزوست
با هر چه هست بر صف اهریمنان زدن
با هر چه هست لذّت پیکارم آرزوست
دستی به خون تپیده و دستی به اسلحه
رزمی چنین میانه آوارم آرزوست
تا آخرین نفس نکشم دست از نبرد
مرگی چنان شهادتِ سنوارم آرزوست
شاعر: علی مقدم
نظر شما