به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، به مناسبت سیامین سال درگذشت مهرداد بهار، هفتصد و هشتاد و دومین شب از شبهای بخارا به یادبود این نویسنده و اسطورهشناس فقید روز یکشنبه ۲۷ آبانماه ۱۴۰۳ در تالار فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
در این مراسم ابتدا ابوالقاسم اسماعیلپور به بررسی زندگی و آثار مهرداد بهار پرداخت و گفت: افتخار آن را داشتم که از بیست سالگی با استاد بهار آشنا شوم، در آن دوره دوستی گفت که فرزند ملک الشعرای بهار در کلاسی تدریس می کند و بنده بدون اجازه در آن حاضر شدم، کلاسی که برای دانشجویان کارشناسی ارشد بود و من بیست ساله در آن حاضر بودم، آن هم در حالی که من دانشجوی لیسانس بودم و آن کلاس برای دانشجویان فوق لیسانس، البته استاد لطف داشتند و علاوه بر اینها در آخر هفته هم با ایشان بودم و پس از مدتی همواره همراه استاد بهار در کوهنوردی بودم.
او ادامه داد: زندگی مهرداد بهار را دو دوره میدانم، دوره جوانی که دورهای پر آشوب بود و دوره دوم زندگی با نگاهی علمی، پژوهشی و اسطورهشناسی که نگاهی نو بود، دکتر بهار ایرانشناسی بود با رویکردی خاص و ویژه که وقتی آثارشان را بررسی میکنیم میبینیم که دارای نظریهای نوین بود، هر چند در آن دوره با نظرات نو سرخوش نبود راه وی ادامه پیدا کرد و امروز پس از سی سال دانشمندان ایرانی و غربی به نظریات او نگاه ویژهای دارند.
مهرداد بهار اهل تفکر بود و فقط راوی فرهنگ ایرانی نبود
برای توضیح بهتر این نظریه نو میتوان به تاثیر فرهنگ آسیای غربی بر فرهنگ ایرانی اشاره کرد، به قول استاد بهار فرهنگی که تحت تاثیر فرهنگهای همجوار نباشد باید به آن شک کرد، مگر فرهنگ یونان تحت تاثیر فرهنگ سوریه و مصر نبود؟ امروزه بسیاری معتقدند که ایلیاد و ادیسه تاثیر زیادی از فرهنگ آسیا پذیرفته است. استاد بهار تاثیر فرهنگ ایلامی و بینالنهرینی بر فرهنگ ایرانی و آسیای غربی را زیاد میدانست، وی حتی فرهنگ ایلامی را احتمال میداد که تحت تاثیر فرهنگ بین النهرین قرار گرفته باشد.
اسماعیلپور ادامه داد: یکی از خدایان ایلامی اینشوشینک بود که نامش روی شهر شوش است، استاد بهار معتقد بود که این خدای ایلامی تحت تاثیر یکی از خدایان بینالنهرینی بوده است. ایشان یک شباهتی بین اینشو شینک و اورمزد میبیند، یا به طور مثال خدای انکی که خدای خرد است و اهورامزدا که خدای خرد است را بررسی تطبیقی کردند، رویکرد استاد بهار تطبیق بن مایهها بود. او معتقد بود شاید این شباهتها به دلیل تجربیات مشترک انسانها بوده است و نه فقط تاثیرپذیری، مثلاً همه انسانها خورشید را میدیدند و در سراسر جهان برای آن خدایی داشتند، شباهات جزیی هم دیده میشود، مثلاً ایشان اشارهای دارند به تیشتر و ابخوشت در اساطیر ایران، نینورتا یکی از اساطیر بینالنهرینی است که بسیار به این خدایان شبیه است، مهرداد بهار مضامین را کنار هم گذاشت و تطبیق داد و به سراغ اسناد باستان شناسی و روایتی هم رفت.
او افزود: استاد بهار اهل تفکر بود و فقط راوی فرهنگ ایرانی نبود، او درباره هر دیدگاهی میاندیشید، در حوزه اساطیر ایران، با چاپ کتاب «اساطیر ایران»، یکی از بنیادیترین آثار را به یادگار گذاشت. در این زمینه در کنار آثار استاد پورداوود و استاد ملکالشعرای بهار آثاری را خلق کرد که در آن دوره که هنوز اسطورهشناسی مستقل نبود، چاپ این آثار بسیار مهم بود، وی میگفت دیدگاه زمانه چنین بود که انتشارات فرانکلین ابتدا با چاپ این کتاب مخالفت کرد چرا که فکر میکردند ارزش چندانی نداشته باشد.
تاثیر فرهنگ گئوسی بر اسطوره را نمیتوان نادیده گرفت
اسماعیلپور درباره کتاب «اساطیر ایران» گفت: بهار در بخش نخست این کتاب به سراغ نخستین آثار اصیل رفته است، این آثار در آن زمان برای نخستین بار منتشر شد و پیشتاز در حوزه اساطیر ایران بود، وی در حوزه ودایی هم چنین فکر میکرد و فرهنگ آسیای غربی را به هند مرتبط میدید، از جمله تاثیر اساطیر ودایی کهن آن است که ما با دو گروه مواجهیم که هر دو از خدایانند و بعد خیر و شر میشوند، وی معتقد بود که اگر در ابتدا تفاوتی نبوده پس تحولی رخ داده است و میتوان رگههایی از تاثیر خدایان بینالنهرین را در فرهنگ آسیای غربی مشاهده کرد، بهار این موارد را در کتاب «تخت جمشید» و در آن مقدمه مفصل آورده که چگونه مضامین فرهنگی را دنبال میکرد.
او ادامه داد: تحولهایی که در فرهنگ ایرانی با نام اهوراها و دیو ها رخ میدهد، مواردی است برای زمانی که ایرانیان با هندیان میزیستند، ریشه کلمه دیواز به معنای درخشیدن است. اگر نظریه تحولگرایی را بیشتر مورد توجه قرار دهیم با آثار استاد بهار بیشتر آشنا میشویم. تاثیر فرهنگ گنوسی و مانوی از آخرین آثار وی است، زمانی که در این باره کتابی را ترجمه و نزد استاد بردم وی گفت برای تبدیل به اثری بهتر باید این آثار تصیح شود و من برای این کار پنج سال زمان گذاشتم و واژه به واژه چنین کردم و در نهایت از وی خواهش کردم که نام ایشان روی کتاب باشد و در نتیجه ایشان مقدمهای نوشتند که خود یکسال دیگر زمان برد.
اسماعیلپور ادامه داد: تاثیر فرهنگ گئوسی را نمیتوان نادیده گرفت، فرهنگ ایران پس از اسلام بیشتر تحت تاثیر فرهنگ مانوی است تا زرتشتی، در آئین زرتشتی جهان قابل ستایش و مقدس است اما چه شد که پس از اسلام در عرفان با این تحول عظیم که جهان پست است و روح باید از جهان مادی رها شود رو به رو شدیم؟ این خود تحولی بی نظیر است، تحول فرهنگ ایران با شاعران بزرگ و عارفان جهانی صورت گرفت، اسطوره سرگشتگی روح و اسارت نور و اینکه جهان پست است. البته میتوان ریشه آن را هم پیدا کرد و تاثیر فرهنگ کهن بینالنهرینی را در این مورد دید چرا که در بینالنهرین جهان از بدن تیامات که خود دیو و غول است به وجود آمده است و این نگاه پست بودن جهان و اسارت روح و نور از همین موضوع در فرهنگ بینالنهرین تاثیر میگیرد. ما در خراسان شاعران و عارفان مانوی زیادی داشتیم که به زبان پارتی شعر گفتهاند و کمتر به آن پرداختهاند.
مستند مهرداد بهار کوشش ناچیزی است در حق استادی بزرگ
سپس فیلم مستند «درباره مهرداد بهار» به کارگردانی پیام مستوفی به نمایش درمیآید. در این فیلم مروری بر زندگی مهرداد بهار از تولد تا مرگ شد. پیام مستوفی در ساخت این فیلم موفق شده فیلمهای آرشیوی جالبتوجهی از سخنرانیها و گفتارهای مهرداد بهار به دست آورد. در این فیلم مستند، بیست و یک نفر از مهمترین نویسندگان و اسطورهشناسان ایران درباره زندگی و آثار مهرداد بهار سخن گفتهاند.
پیام مستوفی پیش از نمایش مستند مهرداد بهار گفت: سی سال از درگذشت مهرداد بهار گذشت، به لطف بهرام بیضایی با وی آشنا شدم و از همان سالها تلاشم برای شناخت مهرداد بهار آغاز شد، در آن زمان تنها توانستم با کمترین امکانات به سراغ مصاحبه شوندهها بروم و استادان بزرگ به لطف نام استادی بزرگ پای دوربین آمدند، این مستند کوشش ناچیزی است در حق استادی بزرگ، ایران دوست و ایرانشناس.
در مستند مهرداد بهار ابتدا به توضیح درباره زبانهای فارسی پرداخته شد و در این باره صحبتهایی از مرحوم بهار، مرحوم بدرالزمان غریب، ژاله آموزگار و اسماعیلپور پخش شد. همچنین عنوان شد که در ابتدای دهه چهل که کتابی در موضوع زبانشناسی و رشته زبانشناسی نوشته شد پای این رشته به دانشگاه باز شد، در آن زمان مهرداد بهار از شاگردان استاد پورداوود بود. در این فیلم اشاره شد که دکتر بهار بیشتر با اسطورهشناسی ایران مطرح شد و کاری را انجام داد که هیچگاه صورت نگرفته بود.
به طور مثال در بخشی از این مستند عنوان شد که خدای تموشی از فرهنگ بینالنهرین تاثیر زیادی در داستان سیاوش دارد چرا که سیاوش خدایی نباتی است که سیاه است چون از دنیای مردگان برگشته است و بازمانده این در فرهنگ فعلی حاجی فیروز است که سیاه است و همین نشان از بازگشت دوباره او از جهان مردگان در زمان تولد طبیعت دارد. استاد بهار اساطیر را قسمبندی کرد و برخلاف استاد پور داوود که روی فرهنگ زرتشتی کار کرد در همه بخشها به خصوص مانوی فعال بود.
در بخشهایی از این مستند همچنین برخی از صحبتها از زبان مرحوم مهرداد بهار پخش شد، مثلاً بهار در بخشی درباره اسطوره و آئینها اینچنین توضیح داد: اسطوره و آئین دو عکسالعمل مهم انسان برای ارتباط گرفتن با جهان و شناخت آن است، اسطوره نوعی ارتباط اولیه انسانهای کهن و آئینها نوعی ارتباط با نیروهای خارج از توان بشر است. هیچ بخش زندگی ما جدا از این دو نبود، کشاورزی، ساخت و ساز و … همه بر اساس آئین بود.
اسطورهشناسی علم است و پایگاهی برای فرهنگ و تمدن
در بخش دیگری از صحبتهای مهرداد بهار چنین عنوان شد: تمام تخت جمشید یک مرکز برکت است، پایتخت نیست و یک مرکز آیینی است، جایی که هدایا برده میشده و در کنار هدایای اصلی مردم ملل مختلف چیزی که بیشتر مورد نیازشان است میبردند که شاه ایران که مظهر اهورامزداست به آن برکت دهد، جهان اسطورهای را در حالت آیینی نگه داشتیم اما اسطوره آن را فراموش کردیم، مثلاً در نوروز قرآن میخوانیم یا عدهای میگفتند مناسبتی است برای تولد حضرت علی (ع)، نباید فراموش کنیم که آئینها برای تداوم اسطورهها بیشتر نیاز است.
در بخش دیگری از این مستند مرحوم بدرالزمان غریب چنین گفت: اسطورهشناسی یک علم است و پایگاهی برای یک فرهنگ و تمدن، دکتر بهار به دلیل علاقه به اسطورهشناسی و اینکه شاهنامه شامل بخش زیادی از اسطوره است علاقه زیادی به آن داشت.
در این مستند بیست و یک شخص تاثیرگذار از استادان، اعضای خانواده مهرداد بهار و نویسندگان به بیان نظرات خود پرداختند، بهرام بیضایی، حوری اعتصام، جهانگیر چراغی، علی دهباشی، چهرزاد بهار، زندهیاد حمید سهیلی، محمود دولتآبادی، جمال میر صادقی، نصرالله کسرائیان، علی رواقی، بهرام دبیری، کتایون مزداپور، ژاله آموزگار و زهره سرمد از دیگر شخصیتهایی بودند که در این مستند سخن گفتند.
در یکی دیگر از بخشهای جالب این مستند محمود دولتآبادی گفت: زمانی که کتاب اساطیر ایران استاد بهار را خواندم تازه احساس کردم زبان فارسی را فهمیدم.
در این مستند از دلایل علاقه استاد بهار به اسطوره گفته شد از نوشته های ایشان درباره خودش به زبان ژاله آموزگار در خصوص دورههای مختلف زندگی او، گفته شد و از کودکی و نوجوانی که چطور او با شنیدن اشعار و داستانها از زبان باغبان فرهیخته و داستاندان و پدرش به اسطوره و تاریخ علاقهمند شد تا حضورش در دانشگاه دوران پر آشوب جوانی، زندان، اخراج از دانشگاه، تحصیل در انگلستان، بازگشت و زندگی مرحوم بهار تا پایان زندگی.
در این مستند همچنین از اقدامات خاص مرحوم بهار هم گفته شد، از کمک به تکمیل کتابخانهها تا تاثیر بر زندگی خواهران، این مستند در حالی پخش شد که علاقهمندان زیادی برای تماشای آن به سالن فردوسی آمده بودند به طوری که حتی یک صندلی خالی هم وجود نداشت و افراد زیادی ایستاده شاهد آن بودند.
نظر شما