دوشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۰
خواندن مهم‌تر از نوشتن است/ خلق ادبیات داستانی کار جدی و سختی است

قم - برگزیده اول جشنواره ملی «شعر و داستان» با اشاره به این‌که ما بدون تربیت خواننده، ادبیات پویایی نخواهیم داشت و دلیل این‌که ادبیات داستانی ما هنوز بالنده نیست، شاید این باشد که ادبیات، داستان و رمان در کشور ما تبدیل به یک جریان بالنده نشده، گفت: خواندن مهم‌تر از نوشتن است.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - یونس عزیزی: مصطفی سلیمانی برگزیده اول کنگره بین‌المللی محمد، برگزیده دوم داستان تهران، برگزیده اول جشنواره داستان سیمین، برگزیده اول دانشگاه تهران و اینک برگزیده اول جشنواره ملی داستان در دانشگاه‌های آزاد است. از او تألیفاتی چون «بوسه بر آسمان» و «اخلاق اجتماعی» منتشر شده و رمانش با عنوان «آداب جنایت» از نشر نیماژ و مجموعه روایت و مجموعه داستانش در دست انتشار است.

به مناسبت دریافت مقام اول داستان کوتاه از «جشنواره ملی شعر و داستان» و هفته کتاب و کتابخوانی به سراغ این نویسنده رفتیم تا درباره نویسنده خوب، داستان خوب و نقش دانشگاه در امر داستان‌نویسی با او گفت‌وگو کنیم.

- نویسنده خوب از نظر شما چه نویسنده‌ای است؟

نویسنده خوب به کار خودش ایمان دارد و اگر زمین بخورد دوباره بلند می‌شود. برای یک نویسنده خوب جوهره شخصیت و توان جنگیدن مهم است. نویسنده‌ای که نظم نداشته باشد و تعداد کلمه مشخصی در روز ننویسد، ساعت مشخصی در روز ننویسد، ساعت مشخصی برای کار کردن نداشته باشد، قطعاً به جایی نمی‌رسد و موفق نخواهد بود. نویسنده نباید باری به هر جهت‌نویس باشد و بگوید هر وقت حال داد می‌نویسم.

نکته دیگر این‌که اگر کسی استعداد داستان‌نویسی داشته باشد، اما تجربه زیسته غنی‌ای نداشته باشد، چیزی برای روایت‌گری ندارد. پس بخشی از جذابیت در داستان، مُنبعث از تجربه زیسته افراد است. نویسنده کسی است که می‌تواند به هیجان بیاید و به هیجان بیاورد. نویسنده جدّی برای نوشتن حتماً استراتژی دارد، یعنی ناخواسته دنبال نوگرایی است. در واقع نویسنده باید بتواند یک شیطان خوب و در عین حال یک فرشته خوب باشد تا بنویسد. از طرفی هر چه نویسنده بتواند به شکلی زندگی کند که زیست او پرتحرک، پرمسافرت و پرخطر باشد، قطعاً موقع نوشتن دست بازتری خواهد داشت.

- داستان خوب از نظر شما چه داستانی است؟

جامعه نسبت به اثری که بوی بطالت و تکرار بدهد، اقبال نشان نمی‌دهد، لذا داستان خوب یعنی خلق جهانی متفاوت، دیدنی، خواندنی و دمیدن روح در آن؛ باقی‌اش همان وصل کردن پیچ و مهره اجزای داستان است که درباره‌اش در کلاس‌های نویسندگی با عنوان عناصر و اجزای اصلی داستان حرف می‌زنیم و یک کار مکانیکی است، نه از جنس هنر.

خواندن مهم‌تر از نوشتن است/ خلق ادبیات داستانی کار جدی و سختی است

- شما در جشنواره ملی «شعر و داستان» مقام اول را به‌دست آورده‌اید. درباره این جشنواره توضیح دهید.

دانشگاه محل رشد و تعالی دانشجو است و این مهم محقق نمی‌شود مگر با ایجاد باشگاه‌های فرهنگی، هنری و ادبی از قبیل «باشگاه رشد استعدادهای ادبی هنری جوان» که دانشگاه آزاد متکفل آن است. این جشنواره با هدف تقویت هویّت فرهنگی و شکوفایی استعدادهای هنری در بین دانشجویان و جوانان ایران برگزار شد.

جشنواره ملی «شعر و داستان» یکی از مهم‌ترین جشنواره‌های فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی در سطح ملی است که ویژه واحدهای دانشگاهی آن در سراسر کشور برگزار شده و دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان میزبان آن بود. در مجموع بیش از ۱۶۹۰ اثر به دبیرخانه این جشنواره مهم فرهنگی ملی ارسال شده بود. با توجه به حجم بالای آثار ارسالی، قبل از داوری نهایی، سه مرحله پیش‌داوری نیز برای آثار ارسالی انجام شد است.

طبق گفته رئیس باشگاه رشد استعدادهای هنری و ادبی جوان دانشگاه آزاد اسلامی، آثار برگزیده به‌عنوان منابع اقتباسی برای تولید فیلم‌های کوتاه و بلند مورد استفاده قرار خواهند گرفت. ضمناً تمامی آثار منتخب در قالب یک مجموعه داستان کوتاه به نام «معرکه» منتشر شد.

- به نظر شما دانشگاه به عنوان یک نهاد علمی فرهنگی تا چه اندازه می‌تواند در حوزه ادبیات داستانی تأثیرگذار باشد؟ در حالی‌که به نظر می‌رسد دانشگاه نقش خاصی در تربیت و پرورش داستان‌نویس ندارد.

امروزه در دانشگاه‌ها فرایندهای آموزشی داستان‌نویسی نداریم. چنین چیزی در دانشگاه‌ها تعریف نشده، هر چه هست یک حرکت آزاد در بیرون از دانشگاه است، لذا خود این موضوعِ تئوریزه نشدن در حوزه آموزش ادبیات داستانی خطری بالفعل است. طبعاً وقتی کرسی علمی و سخت‌افزار تولید دانش وجود نداشته باشد، تئوریزه شدن بحث آموزش هم معنی نخواهد داشت، در نتیجه با سلیقه‌ها، ذوق‌ها و تجربیات آمیخته خواهد شد و از واقعیت‌ها به‌دور خواهد بود.

نکته مهم‌تر این‌که در هیچ‌یک از رشته‌های مرتبط با علوم انسانی، با کلاس رفتن نمی‌توان کارشناس آن رشته شد. یعنی کلاس رفتن به تنهایی عامل اصلی نیست. حالا این درباره داستان‌نویسی به مراتب مشکل‌تر می‌شود، چون داستان‌نویسی اساساً یک رشته هنری است.

به نظر می‌رسد که ما نیاز داریم که یک نهاد رسمی مانند دانشگاه داستان‌نویسی خلاق داشته باشیم تا بسیاری از هنرجوها در آن‌جا با وجود سرفصل‌ها، دوره‌ها و اساتید آموزش ببینند.

خواندن مهم‌تر از نوشتن است/ خلق ادبیات داستانی کار جدی و سختی است

- کدام داستان‌تان برگزیده شده است؟ از روال کار بگویید.

اساس این جشنواره بر این بود که هر نویسنده ۳ اثر داستانی خود را به جشنواره ارسال کند تا داوری‌های لازم صورت بگیرد. بنده ۳ داستان کوتاه خود را به جشنواره ملی داستان ارسال کردم که مورد رضایت داوران عزیز قرار گرفته بود.

۳ داستان کوتاهم با عناوین «شوخی با موج دریا»، «دوباره وسط همان خیابان» و «جای خالیِ گردنبند» در کتاب مجموعه داستان‌های منتخب «معرکه» به چاپ رسید. داستان اول با درون‌مایه بلوغ بود که کاراکتر اصلی آن یک نوجوان بود. داستان دوم با درون‌مایه طنز از یک خانواده همدل روایتی را مطرح می‌کند. داستان سوم با ژانر روان‌شناختی، نقش خانواده ضعیف در تربیت کودک و تبعات آن در بزرگ‌سالی را به تصویر می‌کشد.

- در هفته کتاب و کتاب‌خوانی هستیم. به عنوان یک نویسنده فارغ از مسئولیت‌هایی که حاکمیت دارد، نقش خود را در کتاب‌خوان کردن افراد چگونه ارزیابی می‌کنید؟

باید پذیرفت که خواندن مهم‌تر از نوشتن است. به نظر من قبل از تربیت نویسنده، باید خواننده تربیت کرد. ما بدون تربیت خواننده، ادبیات پویایی نخواهیم داشت. دلیل این‌که ادبیات داستانی ما هنوز بالنده نیست، شاید این باشد که ادبیات، داستان و رمان در کشور ما تبدیل به یک جریان بالنده نشده است.

داستان‌نویس باید با نوع نگارش و زاویه دیدش به دنیا، مخاطب را به سمت دقیق خواندن و مشاهدات صحیح سوق دهد، چراکه خواننده خوب بودن، پیش‌نیاز نویسنده خوب بودن است. به عبارتی یک نویسنده خوب، نخست باید خواننده خوبی باشد تا بتواند با مضمون و درون‌مایه قوی، خواننده را مسحور مضمون و کلمات خود کند. خلق ادبیات داستانی کار جدی و سختی است که اگر به خوبی صورت گیرد، چگالی خواننده بالا می‌رود.

متأسفانه بزرگ‌ترین بحرانی که داریم، خلأ تفکر فلسفی است. این خلأ باعث شده است که ما متر و معیاری نداشته باشیم. به نظر من کسی که داستان می‌نویسد، با فلسفه باید دست‌وپنجه نرم کند.

امروزه شاهد نسلی هستیم که می‌خواند. به نظر می‌رسد در آینده دور یا نزدیک نسلی پا می‌گیرد که به خواندن اعتقاد دارد، لذا به نظر من یک رنسانس و نوزایی در جامعه ما به ثمر خواهد نشست.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها