به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، بختیار علی، نویسنده مشهور کرد در این اثر آورده است: «در بند اعدامی یکی از زندان های بزرگ بغداد به دنیا آمد. سیدشهاب، که بسیاری از رازهای زندگیاش را میداند، میگوید: «تابستان ۱۹۸۰ به دنیا آمده است.» تا شش سالگی هیچکس به او نگفت چگونه و چرا در زندان به دنیا آمده. او لحظۀ اعدامِ مادرش هنگامی که جسدش بر چوبۀ دار آویزان بوده و زیر پاهایش خالیْ از زهدان رها شده و افتاده بود. می گویند روز بعد از تولدش، مردی به بند اعدامیها آمده، بچه را برداشته و از نزدیک به او نگاه کرده. بدن کوچکش را چندبار ورانداز کرده و آرام روی موهایش دست کشیده. چیزهایی گفته و بعد روی زمین گذاشته. آن مرد که ظاهراً از مسئولان بلند مرتبه حکومت بوده دستور می دهد نامش را بندر بگذارند؛ بندر فِیلی. همین. به نظر می رسد این آرزوی مادرش هم بوده که نام بچه بندر باشد…»
گرچه در این رمان هیچ اشاره مستقیمی به جنبشهای آزادی خواهی کُردها وجود ندارد اما آدمی را به نوعی بسیار ظریف به سوی آزادیخواهی سوق میدهد، اگر به دقت به درونمایه این این رمان در آن بخش که بندر با زندانیان ارتباط برقرار میکند تا از آنها آموزش ببیند میبینیم که در عراق همه به نوعی از دستجات و مردم کوچه و بازار اسیر دیکتاتوری صدام بودند.
بار اول که بندر از زندان فرار میکند شباهت مهاجرت کُردها را به کشورهای اروپایی تداعی میکند اگرچه به دیار دموکراسی و آزادی مهاجرت میکنند اما به نوعی اسیر زندگی بسیار بدتر از داخل و دیکتاتور دیگری میشوند، بندر در بار اول فرار از هر طرف دچار یأس و برخوردهای بد و گاهی خوب میشود اما سرنوشت غم انگیز این پسر در آزادی هم مثل مهاجرین کُرد ساکن کشورهای مختلف دنیا گاهی بسیار غم انگیزتر خواهد بود. در بار دوم نیز که بندر موفق به فرار از زندان میشود نیز اگر با بار اول بسیار متفاوت بود اما این بار فرار همراه با عشق که از لایههای پنهان و بسیار خوب پرداخته رمان نویس در این رمان است، اگرچه خوانند هیچ امیدی به این عشق ندارد اما بندر دل به دریا می زند و همه خطرات را به جان میخرد تا به معشوق برسد در این زمینه نیز بندر دچار یاسی بدتر از شرایط سخت زندان میشود، انگار یأسها و ناامیدهای این کُرد فَیلی تمامی ندارد از هر طرف رانده می شود.
نشر ثالث اخیراً این اثر را در ۴۳۲ صفحه و با قیمت ۳۸۲ هزار تومان عرضه کرده است.
نظر شما