«آیندۀ آینده؛ بررسی چشمانداز ژانر علمیتخیلی در ایران»-1
نوجوانان باور دارند که بشقاب پرنده میتواند کنار برج ایفل باشد ولی در میدان آزادی نه!
حسین قربانزاده خیاوی، نویسنده داستان علمیتخیلی «گریز از سال صفر» معتقد است که اماکن باستانی، جامهای قدیمی و شهرهای ما پتانسیل حیرتآوری دارند که در آنها اتفاقهای محیرالعقول و ناب داستانی رخ بدهد.
به مناسبت نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ میخواهیم به این بعُد از ابعاد آینده بپردازیم. سالیان زیادی نمیگذرد که آینده را زودتر از آمدنش میبینیم: با داستانهای علمیتخیلی. احتمالا نام ژول ورن را شنیدهاید. او آینده را به کسانی که داستانهایش را خواندند نشان داد. احتمالا فیلمهای علمیتخیلی ساخت کشورهای جهان را دیدهاید که چطور پایمان را از سطح زمین کَندند، به سوی کهکشانها بردند، از کنار سیاهچالهها عبور دادند و چیزهایی را نشانمان دادند که روزی صرفا تخیلات کودکانهمان بودند. ادبیات علمیتخیلی (به انگلیسی: Science fiction) را تاریخ آینده میدانند. اصطلاح درخور توجهی است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت؛ زیرا جایگاه مهم و ویژه این ژانر را نشان میدهد. اما ما در تولید، تألیف و انتشار کتابهای علمیتخیلی در چه شرایطی هستیم؟ این ژانر در سراسر دنیا چه در قالب کتاب و چه سایر قالبهای هنری بسیار پرطرفدار است و هم هزینههای چشمگیری برایش خرج میشود و هم درآمد هنگفتی کسب میکند. شاید بتوانیم با قاطعیت بگوییم که نوجوانان پروپاقرصترین گروه سنی طرفدار این ژانر هستند که نویسندگان و کارگردانان متعددی را به شهرت و محبوبیت رساندهاند. حالا سوالی که برایمان با توجه به شعار نمایشگاه کتاب امسال مطرح میشود این است که چه نسبتی بین ما، ژانر علمیتخیلی ویژه نوجوانان و آیندهای که نویسندگان این ژانر میتوانند به ما نشان دهند و حتی برایمان بسازند وجود دارد؟
در پرونده «آیندۀ آینده؛ بررسی چشمانداز ژانر علمیتخیلی در ایران» قرار است با مؤلفان و علاقهمندان این حوزه صحبت کنیم و نظراتشان را به اشتراک بگذاریم.
در اولین شماره این پرونده به سراغ حسین قربانزاده خیاوی، نویسنده کتاب علمیتخیلی «گریز از سال صفر» رفتیم و از او پرسیدیم: «آینده داستانهای علمیتخیلی ایرانی را چطور میبیند؟»
او در ابتدای صحبت خود به نظر یکی از مخاطبانش اشاره کرد و گفت: کتاب جدیدم، «گریز از سال صفر» که به تازگی از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ شده با استقبال خوب نوجوانها در سراسر کشور روبرو شده است. بازخوردهای بسیار خوبی از مخاطب گرفتهام که میبایست برای جواب شما به آن اشاره کنم. نخست نظر یکی از مخاطبهای خوب کتاب را بخوانید: «کتاب خیلی خوب بود، پرکشش و جذاب؛ اما اسامی ایرانی بودند و اتفاقها خارجی.».
وی در بررسی این نظر توضیح داد: این نظر برای منِ نویسنده ایرانی بسیار حائز اهمیت است. منظور این مخاطب کتابخوان را متوجه شدم. این مخاطب باور کرده است که بشقاب پرنده اگر در میدان آزادی و کنار برج آزادی بنشیند عجیب یا غیرممکن است؛ اما اگر کنار برج ایفل فرود بیاید منطقی و ممکن! کتاب «ایلیاد و اودیسه» راز و رمزی در خود دارد که با کشف آن بتوان دنیا را نجات داد؛ اما مثلا کتاب «شاهنامه» نمیتواند رمزی برای نجات دنیا در خودش نهفته داشته باشد. برای مخاطب ایرانی جک، ویلیام و مارگریتا میتوانند در زمان سفر کنند، با موجودات فضایی درگیر شوند و پی به اسرار دنیا ببرند؛ اما علی، کامیار و زهرا چنین تواناییای را ندارند. این باور مخاطبهای ماست که باید تغییر کند.
این نویسنده افزود: در کارگاههای داستاننویسی به اعضا میگویم «اماکن باستانی، جامهای قدیمی و شهرهای ما پتانسیل حیرتآوری دارند که در آنها میتواند اتفاقهای محیرالعقول و ناب داستانی رخ بدهد: هم علمی و هم ادبی». نوجوانهای ما میتوانند با قوه تخیل شگفتانگیز خود در همین فضاهای منحصربهفرد کشورمان، رمانهای بینظیر خلق کنند. ما این بستر را داریم که خالق داستانهای خاص خودمان باشیم: مبتنی بر باور و فرهنگ خودمان. از یک ضربالمثل و اعتقاد بومی و منطقهای میتوانیم وارد علم شویم، به گذشتهها برویم و مطابق خواست و نیاز کشور خودمان وارد حوزه علم، عرفان و آینده شویم. اگر در کشورهای دیگر شده و میشود، بدون شک در دیار خودمان هم شدنی است. قربانزاده خیاوی در تأکید بر وجود ظرفیت بالای سوژهسازی در ایران بیان کرد: پدربزرگم چهل سال پیش قصه جمجمهای را میگفت که از بالای تپه قل میخورد و پایین میآمد و میگفت: «چهل نفر را کشتهام، چهلویک نفر را هم خواهم کشت.». آیا همین تصویر ما را به خلق یک رمان ناب علمیتخیلی دعوت نمیکند؟ پدربزرگم قصه دختری به نام «اینهدیش» (دندان سوزنی) را میگفت که چهل سال پیش، یکی شبیه مثلا دراکولا، خونآشام و نزدیک به رمان «طالع نحس» بود. این دختر کاملا با فرهنگ و باورهای منطقهای ما جور است و داستانهایی دارد که میتوان امروزیاش کرد و طرحهای متنوعی از آن نوشت و کتاب کرد. وقتی به گستره داشتههای بومیمنطقهای برای خلق فیلم و رمان میاندیشم، خودم را میان صدها معدن طلا و الماس میبینم که به حال خودشان رها شدهاند؛ درصورتیکه ما واردکننده طلا و نقره شدهایم.
نویسنده رمان علمیتخیلی «گریز از سال صفر» گفت: من به مخاطب حق میدهم وقتی رمان «گریز از سال صفر» را میخواند در باورش نمیگنجد که این اتفاقها در شهر کوچکی کنار کوه ساوالان رخ داده است. به مخاطب حق میدهم قبول نکند که سنگافراشتههای شهریئری در مشگینشهر، دنیا را نجات میدهند: کاملا باورپذیر و منطقی. وقتی گودزیلا، بتمن و شخصیتهای ارباب حلقهها میتوانند دنیا را نجات بدهند چرا «سنگافراشتههای شهریئری» نتوانند؟ حتما میتوانند.
وی در توضیح نقاط ضعف تألیف در این ژانر افزود: یکی از دلایلی که داستانهای علمیتخیلی در کشور ما شکوفایی درخور توجه نداشتهاند، این است که چهرههای علمی ما وقت یا توان خیالورزی و داستاننویسی ندارند و داستاننویسهای ما هم از اطلاعات و سواد علمی دور هستند. ایمان دارم در سالهای آتی این ضعفها کمرنگ خواهد شد. از سویی کتاب و کتابخوانی در کشور ما وضعیت بهسامانی ندارد، حقالتألیف نویسنده و تیراژ کتابها کم و ناچیز است و گردش پول در این حوزه به میزانی نیست که صاحبان علم و نویسندگان خوب را ترغیب کند در این حوزه به خلق اثر بپردازند. من با تربیت نسل کتابخوان و همزمان خلق آثار خوب، به آینده امیدوارم.
حسین قربانزاده خیاوی در تکمیل صحبتهای قبلی خود گفت: نویسنده باید با توجه به خواست و سلیقه مخاطب، اثر خلق کند تا مخاطب به سراغ آثار نویسنده ایرانی برود و داستانش را بپذیرد. خلق آثار پرتعداد و جذاب در حوزه رمان علمیتخیلی، بیشک باعث شناخت و اعتماد خواهد شد با چشماندازی روشن.
سیوچهارمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران ۲۰ تا ۳۰ اردیبهشتماه ۱۴۰۲ در مصلای امام خمینی(ره) برگزار میشود.
نظر شما