دوشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۰ - ۱۲:۵۸
صنعت نشر نیازمند اقدامات قضایی و فرهنگی است/ وقتی ملاک خرید کتاب پرفروش‌بودن است!

گسترش فروش‌های اینترنتی کتاب، علاوه بر افزایش آسیب‌ تخفیف‌های نامتعارف و فروش کتاب‌های غیرقانونی، با آسیب‌های دیگری نیز همراه بوده که سوق‌دادن جامعه به کتاب‌های زرد و بازاری، یکی از آن‌هاست.

خبرگزاری کتاب ایران‌ (ایبنا)؛ زنجیره‌ تولید کتاب که با نویسنده، شاعر و مترجم شروع می‌شود و با فعالیت ناشر، صحاف و چاپخانه‌دار به سرانجام می‌رسد، در خانه آخر برای عرضه و فروش، وارد چرخه توزیع و کتاب‌فروشی‌ها می‌شود. درواقع آخرین حلقه این زنجیره، ویترین‌هایی‌اند که در اشکال فیزیکی یا مجازی، قرار است کتاب‌ها را به مردم معرفی و ارائه کنند. با همه‌گیری کووید19 در دو سال اخیر، خرید از فضای مجازی رونق گرفت و به شکل فزاینده‌ای، شاهد افزایش تعداد فروشگاه‌های آنلاین کتاب بودیم که این تا حدودی توازن بازار کتاب را دستخوش تغییر قرار داده است.

از میان سایت‌های فروش فعال، برخی تنها کتاب‌های ناشران اصلی را می‌فروشند اما برخی کتاب‌هایی را که به صورت غیرقانونی چاپ شده‌اند، یا کتاب‌هایی را که از کتاب ناشر اصلی کپی‌برداری شده‌، در معرض فروش قرار می‌دهند. حتی برخی به‌صورت انفرادی و در منازل خود، صرفا بر اساس سفارش‌های ثبت شده، اقدام به کتاب‌فروشی کرده‌اند. این فرایند، اگرچه می‌تواند در صورت ساماندهی، حکم توسعه بازار کتاب را داشته باشد اما مسأله اینجاست که در نبود نظارت و ملاحظات لازم، می‌تواند به نادیده گرفتن جایگاه کتاب‌فروشی و بی‌توجهی به آینده صنعت نشر بینجامد.

در میزگرد «بررسی تاثیر فعالیت فروشگاه کتاب آنلاین بر چرخه نشر» محمد یراقچی، مدیر انتشارات کتاب پنجره و رئیس کارگروه کتاب‌فروشان در اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران؛ وحید تیموری، مدیر کتاب‌فروشی کتاب پارسه؛ سجاد بهارلو، مدیر فروشگاه‌های نشر هوپا و آریا عابدین‌زاده؛ قائم‌مقام مدیرعامل و مدیر توسعه و فناوری گاج مارکت به بحث و تبادل نظر پرداختند.
 
تکثیر غیرقانونی کتاب مانند قارچ در حال رشد است
در یکی دو سال اخیر شاهد افزایش فروش کتاب غیرقانونی و همچنین کتابی که کپی‌برداری از کتاب ناشر اصلی در فروشگاه‌های آنلاین کتاب بوده‌ایم. چرا برخی سایت‌ها می‌توانند کتاب را مثلا با 80 درصد تخفیف بفروشند؟
تیموری:
 ابتدا باید تعریف کتاب قاچاق و قانونی به روشنی بیان شود. اینکه کتاب قاچاق چه مولفه‌هایی دارد و کتاب قانونی چیست و چرا در سایت‌های مجازی فروخته می‌شود. باید مشخص شود که چرا در اثر کپی‌برداری و چاپ قانونی کتاب توسط یک ناشر که مجوز کار دارد، ناشرانی که اصل این کتاب را چاپ کردند، آسیب می‌بینند. در چند سال گذشته با ناشرانی مواجه شدیم که کتاب‌های پرفروش ناشران معتبر را با ترجمه اصل، کپی‌برداری می‌کنند. گاهی تعدادی از این ناشران پایان‌بندی جمله‌ها را تغییر می‌دهند و به دلیل اینکه حق مترجم، ویراستار و خیلی از هزینه‌های دیگر که قیمت کتاب را تعیین می‌کند، پرداخت نمی‌کنند، می‌توانند کتاب را با تخفیف به صورت گسترده میان سایت‌ها ارسال کنند.

متاسفانه زمانی که مخاطب وارد کتاب‌فروشی می‌شود، قیمت‌هایی را که در سایت ارائه شده‌است با قیمت کتاب در کتاب‌فروشی مقایسه می‌کند. این سوال برایش به وجود می‌آید که چرا سایت‌ها می‌توانند کتاب را با 80 درصد تخفیف به فروش برسانند؟ با پدیده عجیبی مواجه هستیم که مانند قارچ در حال رشد است و به سرعت زیاد می‌شود. طبیعی است که این روند به کسب و کار کتاب‌فروشی محلی، فروشگاه‌های بزرگ و ناشر آسیب می‌زند. باید به این نکته توجه داشت که این کتاب‌ها بیشتر در سایت‌ها و شهرستان‌ها عرضه می‌شوند.
باید درباره این صحبت کنیم که چه راهکاری برای مواجهه با این موضوع داریم؟ آیا اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان باید اقدامی انجام بدهد؟ آیا سازمانی که مجوز این کتاب‌ها را صادر می‌کند، باید اقدامی انجام بدهد؟
 
کتاب‌فروشی‌ها از فروش‌های اینترنتی فروشگاه‌های آنلاین که معمولا با تخفیف‌های همیشگی انجام می‌شود، چه خسارت‌هایی می‌بینند؟
بهارلو:
مساله‌ای که جناب تیموری مطرح کردند؛ یعنی چاپ کتاب غیرقانونی، جدای از فروش کتاب در فضای مجازی است. اگر خوش‌بینانه مساله را بررسی کنیم و فرض را بر این بگذاریم که هیچ کتاب غیرقانونی در سایت فروخته نمی‌شود، باید این را بپذیریم که در سه گانه ناشر، مرکز پخش و کتاب‌فروش، کتاب‌فروش ویترین صنف است؛ زیرا این کتاب‌فروش است که با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند. این گزینه را به صورت عینی به شکل تصویری در بیاورید که ویترین بخش‌های مختلف دارد و اگر ویترین مغازه نابود شود، 90 درصد افرادی که می‌خواهند وارد فروشگاه شوند، برمی‌گردند و فکر می‌کنند در آن مجموعه اتفاقی نمی‌افتد.

برای مثال، ناشر کتاب را با 45 درصد تخفیف به مرکز پخش می‌دهد و مرکز پخش به واسطه روابطی که با کتاب‌فروشی‌ها دارد آن‌ها را ارائه و ویزیت می‌کند. مرکز پخش کتاب را با 25 تا 30 درصد تخفیف در اختیار کتاب‌فروشی‌ها قرار می‌دهد و کتاب‌فروشی می‌خواهد با قیمت پشت جلد بفروشد. در نظر بگیرید، اگر مرکز پخش سایت، صفحه تلگرام یا اینستاگرامی راه‌اندازی کند و کالای خود را با 30 درصد تخفیف بفروشد، کتاب‌فروش نمی‌تواند با مرکز پخش رقابت کند؛ زیرا مرکز پخش 45 درصد تخفیف گرفته‌است. این اقدام مرکز پخش موجب می‌شود تا 10 درصد سود داشته‌باشد، این سود را به صورت نقد دریافت کند. اما کتاب‌فروش نمی‌تواند مانند شرکت پخش 30 درصد تخفیف بدهد؛ زیرا با همان درصد کتاب را تحویل گرفته‌است.

بزرگ‌ترین مشکل سه‌گانه صنف، مرکز پخش است
می‌توانید تحقیق کنید تا متوجه شوید که چگونه ویترین صنف نابود می‌شود و کتاب‌فروشی امکان ادامه فعالیت را از دست می‌دهد. در تحلیل آماری پروسه 18 ماهه، فکر می‌کنم در سال 99 حدود 8000 کتاب‌فروشی داشتیم. در این سال حدود 130 کتاب‌فروشی مغازه خود را بستند؛ زیرا یک مرکز پخش اقداماتی را که توضیح دادم، انجام داده‌است. به‌نظرم بزرگ‌ترین مشکل سه‌گانه صنف، مرکز پخش است و در میزگردهای قبلی هم این مساله را بیان کردم. سازوکار مرکز پخش در ایران اشتباه است و در این شرایط نه ناشر می‌تواند کار درستی را انجام بدهد و نه کتاب‌فروش.

ناشر کتابی را چاپ می‌کند و در اختیار مرکز پخش قرارمی‌دهد. مرکز پخش هم از ناشر تحویل می‌گیرد و به کتاب‌فروش می‌رساند. کتاب‌فروش است که باید کتاب را بخواند، در مورد نویسنده و مترجم تحقیق کند. یعنی بار کل صنف بردوش کتاب‌فروش است، زیرا ویترین صنف است. ناشر این اطلاعات را به مرکز پخش نداده و مرکز پخش هم نماینده‌‎ای از نشر را برای توضیح به ویزیتورها به دفتر پخش نبرده‌است. به عنوان کتاب‌فروش نهایتا در هفته می‌توانم 50 ساعت کتاب بخوانم، درحالی که اگر بخواهیم موج نو فرانسه را بخوانیم، حداقل 6 ماه زمان لازم است. در نتیجه ما کتاب‌فروش‌ها مجبوریم که آثار را گلچین کنیم.
 
ناشر و مرکز پخش، کاری را که باید انجام بدهند، بر دوش کتاب‌فروش گذاشته‌اند. کتاب‌فروش مجبور است کتاب را به مشتری معرفی کند، زیرا کتاب را با 25 تا 30 درصد تخفیف از مرکز پخش گرفته‌است و باید هزینه‌های استهلاک، آب و برق و ... را بپردازد. در حقیقت کتاب‌فروش‌ها صورت خود را با سیلی سرخ نگه‌داشتند. این کتاب‌ فروش است که باید سرانه مطالعه را بالا نگه دارد.

مرکز پخش دوراندیش نیست
در این شرایط مرکز پخش یا ناشر سایتی را ایجاد می‌کنند و کتاب‌ها را در آن با 25 تا 30 درصد و گاهی تا 70 درصد تخفیف می‌فروشند. درحالی که کتاب‌فروش کتاب را با 25 درصد گرفته‌است. متاسفانه مراکز پخش دوراندیش نیستند و به این مساله فکر نمی‌کنند که اگر کتاب‌فروش نتواند کتاب را بفروشد و از مرکز پخش کتاب را تهیه نکند، مراکز پخش از بین می‌روند. به همین دلیل در سال 99 تعداد زیادی از مراکز پخش را از دست دادیم.

موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران، در طرح‌های فصلی کتاب را با 20 تا 25 درصد تخفیف می‌فروشند؛ این درحالی است که این روزها کتاب را در فروشگاه‌های آنلاین با 40 درصد تخفیف می‌فروشند. در این شرایط چرا مردم باید از طرح‌های فصلی استفاده کنند؟ اگر به گزارش اخیر دیجی‌کالا که بر اساس فروش کتاب‌ها است، توجه کنید، می‌بیند که همه کتاب‌های پرفروش، فروخته شده‌است. اگر مخاطب وارد مرحله لمس کتاب و مرحله دیالوگ با فردی که کتاب را خوانده‌است، نشود، نمی‌تواند جز پرفروش‌ها انتخاب دیگری داشته‌باشد. ساختار دیجیتال به شکلی طراحی شده‌است که پُست‌هایی را که بیشترین کامنت را دارند، در بالای صفحه نمایش می‌دهد. در نتیجه جامعه کتاب‌خوان به شدت به سمت عامه‌پسندی و زردی حرکت می‌کند.

16 سال است که در حوزه کتاب و نشر کار کرده‌ام. اگر به عنوان کسی که سازوکاری را تعیین می‌کند، قادر به تصمیم‌گیری بودم، اعلام می‌کردم فقط ناشران می‌توانند در بازه‌هایی از سال تخفیف 25 تا 30 درصد داشته‌باشند. مراکز پخش اگر می‌خواهند تخفیف بدهند (با فرض اینکه کتاب را با 25 درصد تخفیف به کتاب‌فروش می‌دهند) می‌توانند با 15 درصد تخفیف کتاب را بفروشند. کتاب‌فروش در این شرایط هم مجبور است بدون تخفیف بفروشد. در اینجا مخاطب انتخاب می‌کند که هزینه گفت‌وگوکردن با کتاب‌فروش را تقبل یا از تخفیف‌ استفاده کند.

از تجربیات صنف‌های دیگر درس بگیریم
عابدین‌زاده: پنج سال است که در مجموعه گاج فعالیت می‌کنم؛ یعنی از زمان تولد گاج مارکت تا امروز. پیش از آن در مجموعه دیجی‌کالا کار می‌کردم. اطلاعات من در مقایسه با دوستان ناقص است. باید بررس کنیم که فروش آنلاین و با تخفیف کالا، فقط مختص صنف نشر است یا نه. چالشی که در حوزه کتاب مطرح است، در سال‌های گذشته در حوزه فیلم مطرح بود. در میدان انقلاب وقتی از در مترو بیرون می‌رفتید، بساط فروشندگان انواع سی.دی فیلم در پیاده‌رو دیده می‌شد. البته روند فعالیت سی.دی قاچاق با کتاب متفاوت است؛ زیرا شبکه توزیع متفاوت بود و در آن حوزه مکانی مانند کتاب‌فروشی وجود نداشت. بعد از فیلم «اخراجی‌ها» اراده‌ای شکل گرفت و این مشکل را خود صنف همراه مراجع قضایی و قانون‌گذار بررسی کردند و این اقدام هماهنگ تاثیر زیادی در حل این مساله داشت.

چنین اتفاقی سال‌های گذشته در راسته کتاب‌فروشان در خیابان انقلاب افتاد. دفتر گاج در آن زمان چهارراه ولیعصر بود و می‌دیدم که هماهنگی میان فعال‌های این حوزه اتفاق افتاده بود و دست‌فروشان جمع شده بودند. این مشکل تکراری است و امیدوارم صنف نخواهد چرخ را از ابتدا کشف کند. امیدوارم بتوانیم از تجربیات صنف‌های دیگر درس بگیریم. سه نکته در طرح مساله تاثیر زیادی دارد. نخست اینکه «کتاب‌فروش شدن» کار سختی است. کتاب‌فروشی سود بالایی ندارد و تمهیداتی در حوزه مالیات در این صنف ایجاد نشده‌است. شهرکتاب‌ها به لطف اقدامات آقای کرباسچی؛ شهردار وقت تهران امکاناتی دارند، اما چرا سایر کتاب‌فروشی‌ها نمی‌توانند این امکانات را داشته‌باشند؟

از همه مهم‌تر مساله فرهنگ‌سازی است
در بسیاری از صنف‌هایی که با هم رقیب هستند، شاهد شکل‌گیری همکاری هستیم. برای مثال اسنپ و تپسی در عین رقابت هم‌کاری‌هایی با هم دارند، اما در صنف ناشران و کتاب‌فروشان این اتفاق به خوبی نیفتاده‌است. شاید با هماهنگی‌هایی که می‌توانست میان ناشرین اتفاق بیفتد، امکان داشت تا درصد تخفیف‌های بهتری به کتاب‌فروش‌ها بدهند تا کتاب‌فروش‌ها بتوانند بهتر خرید کنند. در این روزها تکنوژی پیشرفت کرده و تمهیداتی می‌شود که می‌تواند در نقدینگی کمک کند. به نظرم کتاب‌فروشی‌هایی که در همه‌گیری کرونا، سرپا ماندند، کار بزرگی کردند.

از همه مهم‌تر مساله فرهنگسازی است. آقای بهارلو در صحبت‌هایشان اشاره کردند که طبق گزارش دیجی‌کالا، یکی از مهم‌ترین عامل‌هایی که مردم کتابی را می‌خرند، درصد تخفیف است. این مساله در همه جای دنیا وجود دارد و مختص کتاب نیست، درباره فیلم هم وجود دارد. باید در این حوزه فرهنگسازی انجام شود تا مردم از هم کمک بگیرند و کالای غیراصل نخرند.
 
بیشتر افراد دنبال دستوری‌کردن مسائل هستند؛ درحالی که باید با موج همراه شویم و اگر قرار است کتاب‌فروشی‌های غیرقانونی در فضای مجازی به وجود بیاید، چرا خود ناشران این کار را نکنند، موضوع این است، که این صنف درابتدا مقاوت زیادی در برابر اینترنتی‌شدن داشت، اما ناشران باید با تکنولوژی هماهنگ باشند.

صنف، بازار را خالی گذاشته‌است
اگر ناشر کتاب را به صورت اصلی چاپ کند، هزینه‌های مولف، مترجم، ویراستار و ... دارد، آیا می‌گویید که به اندازه‌ای تخفیف بدهند تا با کتابی که به صورت غیرقانونی چاپ می‌شود، بتواند رقابت کند؟
عابدین‌زاده:
فکر نمی‌کنم چنین چیزی شدنی باشد. وقتی بدون هیچ هزینه‌ای و فقط با هزینه پرینتر و دستگاه چاپ می‌توانند کتاب چاپ کنند. هزینه این گروه خیلی پایین‌تر از ناشر اصلی است. مساله این است که صنف، بازار را خالی گذاشته‌است. وقتی که اسنپ فعالیت خود را آغاز کرد، جای اینکه اتحادیه آژانس‌ها با این گروه همراهی کند، مقاومت کرد. در این روزها می‌بینیم که اسنپ و تپسی، آژانس‌ها را رد کرده‌اند. این دو وارد مارکتی شدند که پیش از این اصلا وجود نداشت. مشکلی که تمام اصناف با تکنولوژی داشتند، این است که نتوانستند خود را با آن همراه کنند.

چه کسی فکر می‌کرد که روزی دیجی‌کالا و چند فروشگاه دیگر فروش مواد غذایی را‌ه‌اندازی کند؟ وقتی بزرگان یک صف تغییرات را نپذیرند، افراد دیگر این کار را می‌کنند. در حوزه گردشگری، برای مثال شرکت علی بابا بسیار هوشمند عمل کرد. بنیانگذارها Co-Founder خودشان آژانس مسافرتی داشتد و فهمیدند که اگر با تغییرات همراه نشوند به‌زودی بازنده خواهندبود. علی بابا یکی از معدود شرکت‌هایی است که حوزه سنتی خرید و فروش و حوزه آنلاین خرید و فروشِ بلیط هواپیما را تجربه کرد. اما وقتی به باقی نمونه‌ها نگاه می‌کنیم، هیچ کدام از افرادی که در حوزه‌های دیجیتال فعال هستند، از افراد قدیمی صنف نیستند، زیرا افراد جلوی کل تغییر ایستاند و مقاومت کردند. در نتیجه بعد از یک‌سری اتفاق‌ها یک پله به عقب‌تر رفتند.
 
منظور شما از اینکه می‌گویید ناشران با هم هماهنگ شوند، چیست؟
عابدین‌زاده:
من کوچک‌تر از این هستم که به این سوال پاسخ بگویم؛ اما اگر همه دوستانی که متضرر هستند، به توافق برسند، می‌توانند برای رفع این ضرر با هم به مذاکره بنشینند. افراد بزرگی در این صنف هستند باید کمک کنند تا به جمع‌بندی برسند.

اعتمادسازی، تخفیف، رقابت
بهارلو: به چه جمع‌بندی برسند؟

عابدین‌زاده: ما در حال حاضر برای گرفتن کتاب مشکل داریم. فروشگاه اینترنتی هستیم و تحریم می‌شویم. مجموعه‌ها با هم رقابت دارند. چرا من باید تحریم شوم درحالی که سالم کار می‌کنم و به هیچ عنوان کتاب غیرقانونی نمی‌فروشم؟
 
بهارلو: با قبول این پیش فرض که کتاب غیرقانونی نمی‌فروشید، درسایت‌تان تخفیف‌های 25 و 30 درصدی دیده می‌شود. با تخفیف‌هایی که در سایت دارید، آیا فکر می‌کنید که سالم کار می‌کنید؟
 
عابدین‌زاده: گاج مدل فروش را حذف و جامعه‌های مختلف خریدارها را شناسایی کرده است و به همین دلیل در این مساله ضرر می‌کنیم. در این سازوکار در نظر داریم تا به دانش‌آموز یا هرکسی که هیچ گواهی مبنی بر کتاب‌فروش بودن ندارد، 15 درصد تخفیف داده شود. سایت‌هایی که اشاره کردید، از ما خرید می‌کنند و کتاب را با تخفیف 20 درصد می‌فروشند. کتاب‌فروش‌ها و هرکسی که مدارکی به عنوان کتاب‌فروش داشته‌باشند، در خرید از گاج مارکت 30 درصد تخفیف می‌گیرند. ابتدای هر سال تخفیف‌ها را به صورت شفاف بیان می‌کنیم و پیش می‌رویم. در ابتدا زمانی که این طرح را آغاز کردیم، مشکلاتی وجود داشت، اما فعالیت این روزها به کتاب‌فروشان کمک می‌کنیم.

مدت سه سال است که سعی می‌کنیم میان بخش‌های صنف، اعتمادسازی کنیم تا بتوانیم بهتر با هم کار کنیم. با اینکه با تعدادی از دوستان همکاری و ارتباط خوبی داریم، اما به نقطه مطلوب نرسیدیم.
 
مساله تخفیف پاشنه آشیل فعالیت صنعت نشر شده‌است
ناشران چه اقدامات هماهنگی می‌توانند برای کاهش آسیب فعالیت فروشگاه کتاب آنلاین انجام بدهند؟
یراقچی
: بحث اصلی این است که مساله تخفیف پاشنه آشیل فعالیت صنعت نشر شده‌است. تخفیف کتاب مساله‌ای است که هویت کتاب را تحت شعاع قرار می‌دهد و باعث خفیف شدند کتاب می‌شود. در هیچ صنفی ندیدم کالایی تا اندازه کتاب خفیف شود. کف زمین، در گوشه و کنار ایستگاه مترو و... هر محیطی را ببینید، یک نفر کتاب گذاشته‌است و با تخفیف بالا می‌فروشد. این روند با دست‌فروشی تفاوت دارد.

کسی مخالف فروش کتاب در فضای مجازی نیست. فروش در فضای مجازی یک فرصت است اما در همه جای دنیا قواعدی دارد. زمانی‌که یک نفر در فضای مجازی 80 درصد تخفیف می‌دهد، ناشر و کتاب‌فروش، چگونه می‌تواند 80 درصد تخفیف بدهد؟ حتما تقلبی در آن است. این اقدام خارج از ضابطه بوده و قابل قبول نیست.
 

باید مشخص شود که تخفیف‌های 30 تا 50 درصد، بر چه اساس است؟ اگر همه می‌توانند تا 80 درصد تخفیف بدهند، پس چرا نمی‌دهند و اگر همه می‌توانند 20 درصد تخفیف بدهند، چرا برخی 80 درصد تخفیف می‌دهند؟ این بی‌نظمی ذهن خریدار را مشوش کرده‌است و هم بازار نشر را برهم زده‌است. به عنوان ناشر و کتاب‌فروش نمی‌دانم که چه کاری انجامی می‌دهم. به عنوان کتاب‌فروش نمی‌توانیم تخفیف بدهیم، زیرا شرکت‌های پخش، کتاب را با 25 تا 30 درصد تخفیف به کتاب‌فروش می‌دهند؛ بیش از این هم تخفیف نمی‌دهند. مگر کتاب چقدر جا دارد که تخفیف بخورد؟

مخاطب باید با کتاب تقلبی آشنا شود
به نظرم در حوزه فرهنگی، برای روشن‌شدن مخاطب‌ها باید اقدام جدی انجام شود تا با کتاب‌های تقلبی آشنا شوند. همزمان نیاز به اقدام قضایی داریم. چیزهای عجیب و غریبی در فضای مجازی فروخته می‌شود که حتی مجوز ندارد. اگر کتاب بدون مجوز را می‌توان در فضای مجازی فروخت، به عنوان کتاب‌فروش حقیقی باید بتوانم این کتاب‌ها را بفروشم، زیرا تمام فشار بازار روی کتاب‌فروش است. در اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران، اقداماتی برای جلوگیری از چاپ و فروش غیرقانونی کتاب می‌کنند، این درحالی است که شاید صنف می‌خواهد که این روند ادامه داشته‌باشد، زیرا اقدامی برای توقف آن نمی‌کنند.

واقعیت این است که ناشر و کتاب‌فروش در این فضا متضرر و حتی برخی نابود می‌شوند. به نظرم؛ خود کتاب مظلوم واقع شده‌است. آیا از منزلت و هویتی که 20 سال پیش کتاب نزد افراد کتابخوان داشت، چیزی باقی مانده‌است؟ نسل جدید اصلا کتاب نمی‌خوانند، زیرا کتاب در گذشته چیزی حامل ارزش فرهنگی و سنتی بود و اگر در خانه چهار کتاب داشتند، این کتاب‌ها تقدس و احترام داشت؛ اما امروز کتاب از احترام تهی شده‌است و در هر گوشه از شهر و کف زمین با تخفیف فروخته می‌شود.
 
ضرورت اقدامات توامان در حوزه قانون و فرهنگ‌سازی
تعداد زیادی از کتاب‌ها که با تخفیف بالا فروخته می‌شود، در روندی قانونی مجوز دریافت کرده و چاپ می‌شوند. در چنین شرایطی، ناشرانی که برای کتاب هزینه می‌کنند و زحمت می‌کشند، چه کاری می‌توانند انجام دهند؟
یراقچی:
باید فرهنگسازی شود و مردم بدانند کتاب اصلی به چه معنی است و کتاب بدلی را بشناسند. همچنین صنف از این مساله دفاع کند. در گذشته وقتی می‌دیدم همکارم کتابی را چاپ کرده‌است، دیگر برای آن قرارداد نمی‌بستم یا آن را ترجمه و چاپ نمی‌کردم. ناشران وقتی در ثبت فیپا می‌دیدند که کتاب توسط ناشر یا مترجمی ثبت شده‌است، دنبال کتاب نمی‌رفتند، زیرا تعداد زیادی کتاب وجود داشت. اما پرونده‌هایی وجود دارد که مثلا 80 درصد تولید ناشری، برای نشرهای مختلف است. اگر به کتاب‌های این ناشر توجه کنید می‌بیند که پرفروش‌های حوزه روان‌شناسی، تاریخ، موسیقی و ... را گلچین کرده و جالب است که 20 ترجمه کتاب توسط یک فرد در مدت دو سال ثبت شده‌است. این‌ها مشخص است و مساله عجیبی نیست. همچنین قابل پیگیری است و صنف باید حرکتی کند و جلوی این ماجرا اقدام کند. در فضایی مانند خبرگزاری کتاب زیرساخت‌های ذهنی خریدارن کتاب را به این موضوع باز کنید.

در نتیجه فکر می‌کنم، نیازمند دو اقدام اساسی در صنعت نشر هستیم. یکی اقدام قانونی، باید قانون مدون شود، در اتاق اصناف قانون داریم که کتاب‌فروش در طول سال می‌تواند چهار مرتبه تخفیف بگذارد. این دوره‌ها را باید از قبل به اتحادیه اطلاع بدهد و بیشتر از 25 درصد هم نمی‌تواند تخفیف بدهد.

این درحالی است که کتاب در فضای مجازی با 80 درصد تخفیف فروخته می‌شود و این بدنامی را برای ناشر و کتاب‌فروش ایجاد می‌کند که این افراد می‌توانند روی کالایی که تولید می‌کنند تا 80 درصد تخفیف ارائه کنند. به یاد دارم یک طلافروش مقداری حراج در کارش زد. از طرف اتحادیه جلوی آن را گرفتند و فروشگاهش را پلمپ کردند. نیاز داریم اقداماتی در حوزه قانون و فرهنگ انجام بدهیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط