كارشناس ارشد تاريخ جهان گفت: فقدان آمار دقيق جمعيتي در محدوده پژوهش عصر قاجار از مشكلات پژوهشگران تاريخي بوده و گزينش و نقل بحث آن به لحاظ جامعيت نسبت به گفتار اروپائيان در كتاب «درآمدي بر جمعيتشناسي تاريخي ايران در عصر قاجار» ميتواند منبعي جامع و كامل در اين زمينه باشد.
خديجه معصومي، كارشناس ارشد تاريخ جهان درباره اين كتاب كه نشست نقد و بررسي آن در سراي اهل قلم موسسه خانه كتاب برگزار شد و وي دبيري نشست را برعهده داشت، گفت: در ابتدا در سرسخن كتاب بحث جمعيتشناسي از نظر محتوا، محدوده، هدف و شيوه آغاز شده و هدف اصلي را شناخت پديدههاي جمعيتي، خصايص و تحولات آن پديدهها در گذشته ميداند كه شيوه مطالعه آن بر ارقام، تجريه و تحليل استوار است.
وي افزود: اهداف اين بحث از ديدگاه كمي و كيفي نيز مطالعه شده از نقطه نظر كمي تركيب و حركات جمعيت در زمان، مكان و عوامل اين حركات و از نظر كيفي به تشريح چگونگي ساختمان و حركات جمعيتها از نظر زيستي، وراثت و تأثيرات محيطي اجتماعي و جغرافيايي بر جمعيت پرداخته است.
معصومي به اهميت جامعهشناسي نيز اشاره كرد و گفت: اهميت جمعيتشناسي در ميزان آراي عمومي، اخذ ماليات، تهيه فرهنگ و بهداشت و ساير مايحتاجهاي اجتماعي، همچنين نقش مسائل جمعيتي در مطالعات اقتصادي و برنامهريزيهاي درازمدت بازارها، و خاصه رشد جمعيت جهان به طور اعم و ممالك در حال توسعه به طور اخص است.
وي خاطرنشان كرد: تاريخچه جمعيتشناسي در جهان از 4000 سال پيش نزد مردم چين بوده، همچنين در تورات، مصر، يونان و روم نيز نمونههايي دارد. براي مثال نخستين فرمان احصائيه در جهان توسط سزار آگوست (كيفيت سرشماري نظاميان ايران با شمارش تيرهاي به جا مانده از ايشان در جنگ) در ايران نيز هخامنشيان (يا: هامار داريوش) تشكيلات منظم احصائيه و دفاتر مالياتي و تدوين نخستين بودجه كشور را به عهده داشته است. ساسانيان (انوشيروان كه كنترل ماليات با توجه به سن و ميزان دارايي افراد را بررسي ميكرد و مهمترين مورد براي شمارش جمعيت همان ماليات و سربازگيري بود.
وي به علم آمار يا استاتيستيك نيز اشاره كرد و گفت: علم آمار به معني مطالعه جمعيت است. مجموعهاي از افراد، اعم از انساني، گياهي و... كه لااقل داراي يك صفت و خصيصه مشترك باشند. علم آمار معمولا بر اساس 12 عنوان انجام ميشود: جمعيت كل، جنس، سن، وضع زناشويي، محل تولد، مليت، زبان مادر، سواد، باروري، خصوصيات اقتصادي، شهري و روستايي، خانوار.
اين كارشناس ارشد تاريخ خاطرنشان كرد: در محدوده پژوهش عصر قاجار فقدان آمار دقيق جمعيتي از مسايل بزرگ براي پژوهشگران تاريخي بوده و گزينش و نقل بحث فوق به لحاظ جامعيت آن نسبت به گفتار اروپائيان در اين باب است. هرچند ميزان جمعيت در اين دوران نهايتا بر پايه حدس و گمان مبتني است و تعداد سكنه تهران گاهي بين شصت و گاهي تا پانصد هزار نفر متغير شمارش شده است. همچنين مخفي نگاه داشتن سن و نبود محل و عدم همكاري حكام محلي به سرشماري براي اين كه سهم كمتري از ماليات را به حكومت مركزي بپردازند نيز وجود داشت.
وي افزود: در هر حال اين پژوهش با يك مقدمه و سه فصل و تعداد ضمائم همراه بوده كه پس از سرسخن در فصل نخست به بيان تاريخچه، پيشينه احصاء نفوس، بيوتات و ثبت احوال در ايران قاجار پرداخته و در فصل بعد منابع و احصائيههاي بازمانده از آن دوران را برميشمارد. فصل سوم نيز خلاصهاي از نتايج احصائيه اصفهان را محض نمونه دارد.
معصومي يادآور شد: اين كتاب در دو حيطه انديشه و عمل و با استناد به مدارك تاريخي در دو بخش پيش و پس از مشروطه به پيشينه سرشماري عصر قاجار ميپردازد. در بخش پيش مشروطه و در حيطه عمل تمامي احصائيههاي بازمانده، جز يك مورد نخستين را گواه بر انجام آن توسط نهادهاي جديد كه طي اصلاحات ناصري پديدار شده ميداند. اين اصلاحات از زمان اميركبير و با ايجاد تحول ذهني در دارالفنون به وجود آمد.
وي افزود: انجام اكثر احصائيههاي نفوس و بيوتات را معلمان دارالفنون و دست پروردگان ايشان عهدهدار شدند اما نخستين احصائيه بازمانده مربوط به زمان صدرات ميرزا آقاخان نوري است كه نشان دهنده سلسله مراتب اجتماعي و نوع مشاغل، اجارهنشيني و نيز مهاجرت به تهران است.
اين كارشناس تاريخ خاطرنشان كرد: در حوزه انديشه نيز فكر سرشماري به نخبگان رجال قاجار، خاصه آنان كه سهمي در اصلاحات داشتند باز ميگردد. براساس قوانين جديد در دستگاه مشورتي دولت، مقرر شد كل ايران مميزي شود اما به شكست انجاميد زيرا مردم و مأموران مقصود از تحرير نفوس را نفهميده بودند. تا اين كه به همت عبدالغفار نجمالملك (معلم رياضي مدرسه دارالفنون) در مدت 2 ماه نخستين احصاء نفوس به مفهوم علمي صورت پذيرفت و هم او بود كه نخستين نقشه دقيق و مطابق با موازين علمي را از تهران ترسيم كرد و براي نخستين بار علم آمار را در ايران شناسانيد و رسالهاي نيز در اين باب نگاشت كه پشتوانه نظري تمامي فعاليتهايي بهشمار آمد كه از آن پس در حيطه انديشه و عمل اين حوزه اجرا شد.
وي به بخش پس از مشروطه نيز اشاره كرد و گفت: بخش پس مشروطه نيز با طرح قوانين مربوط به ثبت احوال دنبال شده و پيش از مشاهده سرشماري در حيطه عمل در حوزه انديشه و قانون آن را سراغ ميگيرد. پس از جنبش ترقيخواهي كه در اين هنگام در دستگاه ديواني پديد آمده بود عصر مشهور به سپهسالار فرا رسيد كه تمامي اصلاحات اجتماعي و سياسي او ريشه غربي داشت ولي روح آن در حكومت قانون بود.
معصومي در ادامه سخنانش يادآور شد: قانون اساسي كه سرانجام توانست تا حدودي مبدأ تحول جديد در اصول سياست ايران شناخته شود و در فصولي از آن و در چارچوب كتابچهاي به نام تنظيمات به امر احصاء نفوس پرداخته شد. هر چند در عمل اجراي آن كاملاً سليقهاي پيش رفت.
وي افزود: پس از سپهسالار، ميرزا علي خان امينالدوله قانون ثبت و مُهر دولتي را به ثبت رساند كه براساسِ آن هر يك از مسندات شرعي و عرفي بايد به ثبت و مهر دولت ممهور ميشد و اگر نه فاقد رسميت بود. (مثلا براي ازدواج) محمدحسن خان اعتمادالسلطنه نيز مفصلترين طرح را در باب تنظيم ماليات و ثبت املاك و تحرير نفوس و ثبت احوال ارايه داد. آخرين اثر نيز مربوط به اخضر عليشاه است كه زير نظر مختار السلطنه به سرشماري تهران پرداخته بود.
وي به بخش بعدي نيز اشاره كرد و گفت: در بخش بعدي ادامه فعاليتهاي مربوط به سرشماري در حوزه انديشه و قانون پي گرفته ميشود و براساس آن قانون تشكيلات ايالات و ولايات به همراه تشكيل ثبت احوال و اداره آمار به تصويب ميرسد. در اين حكم تمام اتباع ايراني ملزم به داشتن سجل احوال رسمي شدند و اجراي آن تا زمان حكومت رضا شاه به تأخير افتاد.
معصومي به بخش دوم كتاب نيز اشاره كرد و گفت: فصل دوم احصائيههاي بازمانده از دوران قاجار در دو گروه اسنادي گردآوري شده است، گروه اول به عنوان سرشمار، شمارش جمعيت را مبنا دارد و گروه دوم شمارش بيوتات و در كنار آن نام صاحبان آنها را براي نمونه اين فصل ماحصل نتايج احصائيه مشهد را در سال 6 ـ 1395 هجري مشتمل دارد.
وي به بخش پاياني كتاب نيز اشاره كرد و گفت: فصل آخر نيز نتايج احصائيه اصفهان در سال 1387 هجري است و سرانجام در ضمائم پاياني كتابچه ترتيبات ملكيه و تنظيمات حسنه دولت عليه و ممالك محدود ايران به همراه تصاوير چندي از احصائيات بازمانده از اين دوران به همراه نمايه پاياني ارايه شده است.
نظر شما