در نشست بررسی دفتر دوم «فردوسیپژوهی»، که ظهر امروز (چهارشنبه 20 اردیبهشت) در سرای اهل قلم نمایشگاه کتاب برگزار شد، سیدجعفر حمیدی بر این مساله تاکید کرد که اگر بخواهیم به معنای حقیقی داستانهای «شاهنامه» پی ببریم، باید کلید رمزگشایی آنها را در دست داشته باشیم./
در این جلسه عزيزالله جويني،شاهنامه پژوه، سيدجعفر حميدي، پژوهشگر و استاد دانشگاه، تورج عقدايي پژوهشگر و استاد دانشگاه و عبداله رجبي، پژوهشگر آلبانيايي حضور داشتند و درباره کتاب یا شاهنامه سخن گفتند.
در آغاز این جلسه موحدفرد اشارهای به کتاب دفتر دوم «فردوسیپژوهی» و بخشهای مختلف آن داشت و گفت: در این کتاب مقالههایی از شاهنامهپژوهان 10 کشور که پیشتر عرضه نشده بودند، آمده اند.
وی ادامه داد: در این مجموعه نگاههای گوناگونی به «شاهنامه» فردوسی شده است. بر همین اساس مباحثی چون زبانشناسی، زمانشناسی، تاریخنگاری، ستارهشناسی، باستانشناسی، آموزههای اخلاقی، هنرهای سنتی و نکتههای ادبی در این مقالهها مطرح و بررسی شدهاند.
موحدفرد افزود: مباحی درباره بانوان در شاهنامه، عاشقانههای شاهنامه و همچنین بررسی تاثیر شاهنامه بر ادبیات دیگر کشورها نیز از مباحثی اند که در مقالههای این کتاب پرداخته شدهاند.
800 واژه فارسی در زبان آلبانی
در ادامه، عبدالله رجبی به عنوان نخستین سخنران به ارایه توضيحاتی درباره مقالهاش در این کتاب پرداخت و گفت: «شاهنامه» بزرگترین حماسه دنیاست. در سال 1900 در آلبانی و زمانیکه قرار بود این کشور از زیر سلطه عثمانیها جدا شود، روشنفکران مسلط به زبان فارسی برای ایجاد هویت ملی از «شاهنامه» کمک گرفتند.
وی افزود: برهمین اساس بسیاری از روشنفکران آلبانیایی، بر پایه «شاهنامه» حکومت ملی مدرن آلبانی را تشکیل دادند.
رجبی در ادامه، مثالهای از کتابهای منتشر شده براساس «شاهنامه» در آلبانی ارایه کرد و توضیح داد: برای مثال، کتاب «کاوه» یکی از آثاری است که براساس داستان کاوه آهنگر نوشته شده است. برخی از شاعران آلبانی نیز دیوان اشعاری به زبان فارسی دارند.
وی ادامه داد: بهطور کلی 23 شاعر آلبانیایی به زبان فارسی نیز شعر سرودهاند. همچنین برخی از شاعران براساس درونمایه اشعار فارسی سرودههایی را در کارنامه شعری خود ارایه کردهاند.
این سخنران در بخش دیگري از سخنانش به رسوخ زبان فارسی در زبان آلبانی اشاره و تصریح كرد: در زبان آلبانی حدود 800 واژه فارسی وجود دارند و در صحبتهای روزمره استفاده می شوند. صندلی، دیوار، آبِ دست (وضو)، باجدارخانه (عوارضی)، سپس یا نماز از جمله این واژهها هستند.
وی با تاکید بر آشنایی آلبانیاییها با زبان و ادب فارسی از طریق ادبیات عثمانی، یادآور شد: طی 50 سال دوران کمونیست در آلبانی پرداختن به فرهنگ اسلامی ممنوع بوده است. برهمین اساس متاسفانه در زمینه این فرهنگ و ادبیات فارسی کارهای زیادی صورت نگرفته اند.
رستم؛ پهلوان یا اسطوره
در ادامه، سیدجعفر حمیدی دیگر سخنران جلسه درباره مقالهاش با عنوان «رستم؛ افسانه یا حقیقت» سخن گفت.
وی با قرائت ابیاتی از «شاهنامه» گفت: فردوسی هزار سال پیش، پیشبینی کرده است که جاودان میماند؛ چراکه روح ایرانی و پهلوانی را در دانشنامه بزرگ خود یعنی «پهلواننامه» یا «شاهنامه» آورده است. «شاهنامه» مجموعهای از اسطورههای تاریخی، خردگرایی، دینگرایی و ایرانیگرایی است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: شاهنامه دارای سه بخش است. یک بخش، بخش اسطورهای یا افسانهای یعنی از داستان کیومرث تا فریدون است. در این بخش، دیوان بر آدمیان مسلطند. بخش دوم قسمت پهلوانی و از ظهور فریدون تا مرگ رستم است.
وی افزود: در این زمان پهلوانان بزرگ چون رستم، سهراب، گیو و بیژن زیستهاند. دوره سوم دوره تاریخی و از پایان داستان کیخسرو آغاز و تا پایان دوران ساسانی ادامه دارد.
حمیدی در بخش دیگري از سخنانش با تاکید بر فارسی بودن واژه اسطوره اظهار داشت: این کلمه مجموعهای از mith ها و به معنای رمز و راز است. فردوسی خود بر این موضوع تاکید داشته است که بخشی از داستانهایش رمزگونهاند و باید در آنها اندیشيد.
وی ادامه داد: اگر بخواهیم به معنای حقیقی داستانهای «شاهنامه» پی ببریم باید کلید رمزگشایی آنها را در دست داشته باشیم.
این پژوهشگر یکی از شخصیتهای رمزآمیز «شاهنامه» را رستم معرفی کرد و توضیح داد: رستم شخصیت مورد علاقه فردوسی بوده و هیچگاه ستیزهجویی درباره رستم از زبان فردوسی شنیده نشده است. جز در مرگ سهراب که فردوسی رستم را سرزنش میکند.
وی در ادامه به بحثهای ارایه شده درباره زندگی رستم، محل تولد او یا این موضوع که آیا شخصیت رستم اسطورهای است یا پهلوانی پرداخت.
این استاد دانشگاه در پایان با تاکید بر این امر که متاسفانه بزرگان ایرانی از دید و اندیشه ما دور ماندهاند، گفت: برای مثال هنوز اطلاعات صحیحی درباره رستم این شخصیت اسطورهای نداریم. خرافات حاصل جهل و ترس، اما افسانه حاصل دانش است و ما دارای دانشنامههای بزرگی در افسانه ها هستیم.
اسطورهها حقیقت اند
دیگر سخنران این جلسه تورج عقدایی بود. وی درباره اسطوره زروان و بازتاب آن در شاهنامه سخن گفت.
وی گفت: یکی از محورهای اساسی در شاهنامه همواره بحث اسطورهها بوده است. این پرسش که چرا افسانههایی چون جومونگ را باور میکنیم، اما اسطورههای خودمان را باور نداریم، ارتباط مستقیم با درک آدمی از اسطوره دارد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: آنها که در فضای اسطوره قرار میگیرند، آنرا باور میکنند و آنها که خارج از این فضا هستند، آنرا باور ندارند.
وی با تاکید بر این موضوع که اسطوره، دروغ و افسانه نیست توضیح داد: نظم ویژهای در ساختار اسطورهها وجود دارد، اما افسانهها افسار گسیخته اند. اسطورهها به رگ و جان آدمی بستگی دارند و چیزی شبیه غریزه اند.
عقدایی اظهار داشت: برای درک درست اسطوره باید آنها را حقیقت بپنداریم.
وی در بخش دیگري از سخنانش گفت: اسطوره زروان در شاهنامه وجود ندارد و تنها نام آن آمده است، اما اگر این اسطوره را تحلیل کنیم به عنصرهایی میرسیم که بهگونهای در شاهنامه وجود دارند.
این سخنران به ارایه توضیحاتی درباره اسطوره زروان و داستان آن پرداخت و افزود: بهنظر میرسد این اسطوره اساسا یک بیان فلسفی و کلامی است و سرشت، جنس و ماهیت عالم را روشن میکند.
وی ادامه داد: زروان فلسفه زمان و خدای زمان در اسطورههای پیشین ماست و بهگونهای، تصویری از زمان را در ذهن ما ارایه میکند.
عقدیایی تاکید کرد: اگر زمان را درباره رویدادها یا مکان نگاه کنیم، فهم و درک صحیحی از آن خواهیم داشت، اما اگر بهطور مطلق با آن روبهرو شویم، درک صحیحی از آن نخواهیم داشت.
وی توضیح داد: اسطوره زروان نیز ساختاری منسجم دارد. بهطور کلی اسطورهها ساختارهای منظمی دارند از یک سو عنصرهای تشکیلدهنده آن با یکدیگر مرتبط میشوند و از سوی دیگر با کل ساختار مرتبط اند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در اسطوره زروان میخواهیم به یک تقابل دوگانه برسیم و این تقابلها از آغاز تا انتها در شاهنامه نیز وجود دارند.
طنز در شاهنامه
آخرین سخنران این جلسه عزیزالله جوینی بود. وی در این نشست درباره موضوع «طنز در شاهنامه» سخن گفت.
وی در ابتدا اشارهای به برخی از تغییرات نادرست ایجاد شده در «شاهنامه» داشت و گفت: مصحح چنین متنی مسوولیت سنگینی بر دوش دارد و نباید حتی یک نقطه جابه جا شود.
جوینی در ادامه، توضیحاتی درباره شرح شاهنامه به قلم خودش و براساس نسخه دستنویس فلورانس ارایه کرد که تاکنون 25 سال زمان صرف نگارش هفت جلد آن کرده است.
وی درباره موضوع اصلی بحث خود در این جلسه، اظهار داشت: طنز شاهنامه به معنای قهقهه نیست بلکه مراد پیدا شدن شادابی یا طبق گفته عرفا، حالی خوش در انسان است.
وی در ادامه بحث به ارایه مثالهایی از میان ابیات «شاهنامه» پرداخت.
در پایان این جلسه موحدفرد گفت: آنچه در میان مقالههای این کتاب دیده میشود، آن است که اغلب نویسندگان این مقالهها فردوسی را به عنوان طراحی بزرگ که به دنبال پیوندهای جهانی بوده است میدیدهاند، نه تنها یک حماسهسرای بزرگ.
وی در ادامه نیز بخشهایی از پیشگفتار کتاب دفتر دوم «فردوسیپژوهی» را قرائت کرد.
دفتر دوم «فردوسيپژوهي» به كوشش ياسر موحدفرد، دبير بنياد فردوسي، از سوي بنياد فردوسي و با همكاري انتشارات خانه كتاب به چاپ رسيده است. در این اثر 40 مقاله از 45 شاهنامهپژوه از ایران و 9 کشور دیگر ارایه شده اند.
نشست بررسی دفتر دوم «فردوسیپژوهی» ظهر امروز ( چهارشنبه 20 اردیبهشت) از ساعت 12 تا 13 و 30 دقیقه در سرای اهل قلم بیست و پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برگزار شد
نظر شما