یکشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۱ - ۰۸:۰۰
کاخی: شعر نيمايي مهجور نمانده است

مرتضی کاخی، پژوهشگر ادبی، معتقد است شعر نیمایی مهجور نمانده است، هرچند این نگرانی درباره آن وجود دارد. وی درباره تاثير شعر نيما بر معاصرانش می‌گوید: شعر نیمایی پس از همه فراز و نشیب‌های شعر فارسی به وجود آمد. حتی افرادی که دشمن نیما بودند نیز به این می‌اندیشیدند که در سروده‌های کلاسیک خود به نوعی نگاهی جدید وارد کنند.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، 21 آبان صد و هفدهمین سالروز تولد نیما یوشیج، بنیانگذار شعر نو فارسی و شعر نیمایی است. به همین مناسبت «ایبنا» گفت‌و‌گویی با مرتضی کاخی، منتقد و پژوهشگر زبان و ادب فارسی، درباره وضعیت شعر نیمایی در روزگار حاضر انجام داده که در ادامه می‌‌آید.

کاخی درباره جایگاه شعر نیمایی در شعر امروز گفت: در روزگار ما تا حدودی شعر نیمایی پسرفت دارد؛ البته این بدان معنی نیست که این نوع شعر ارزش خود را از دست داده باشد. شعر نیمایی پس از همه فراز و نشیب‌های شعر فارسی به وجود آمد و سبب شد باز هم شعر فارسی به واسطه نیما نفس بکشد و زنده شود.

وی ادامه داد: حتی افرادی که دشمن نیما بودند نیز به این می‌اندیشیدند که در سروده‌های کلاسیک خود به نوعی نگاهی جدید را ایجاد کنند و در شیوه‌های گذشته یا چگونگی به‌کارگیری واژگان و تعابیر شعری تغییری ایجاد کنند.

کاخی در ادامه به جریان نوآوری در شعر کلاسیک مانند غزل‌های هوشنگ ابتهاج یا شهریار اشاره کرد و گفت که با دقت در آن‌ها می‌توان تفاوت این غزل‌ها را با شعر کلاسیک به‌طور کامل دریافت.

این پژوهشگر ادبی درباره وضعیت شعر جوان امروز توضيح داد: برخی شاعران جوان به کمک صفحه‌های ادبی نشریه‌ها و مجله‌های مختلف یا جمع‌و‌جور کردن سرمایه‌ای اندک برای چاپ مجموعه شعر، بازار شعر را شلوغ کرده‌اند و گاهی در شعر کارهایی انجام می‌دهند که سبک نو اروپایی نیز به آن سمت نرفته و از سوی دیگر آن‌‌چه که آن‌ها در شعر پیشنهاد می‌کنند، پیشنهادهایی پیش‌پا افتاده و عجیب است و به جایی نمی‌رسد.

وی در ادامه از مهدی اخوان‌ثالث به عنوان یکی از پیروان حقیقی نیما یاد کرد و توضیح داد: در کنار این شاعران، هنوز شاعرانی هستند که مکتب شعر و شاعری آن‌ها اخوانی و نیمایی است؛ چراکه اخوان از پیروان حقیقی نیما بود و از همان آغاز تاحد زیادی، نگاه، زبان و توصیف‌های شعری‌اش را تغییر داد، جهان جدید را دریافت و به شعر نیمایی نزدیک شد و مانند او شعر سرود.

کاخی اظهار کرد: علاوه بر اخوان‌ثالث، اسماعیل خویی یا محمدرضا شفیعی‌کدکنی نیز از پیروان حقیقی نیما هستند، اما برخی از شاعران نه پیرو شاملو هستند؛ چراکه زبان، درک و عمق یا شعرشناسی شاملو را ندارند، نه مانند فروغ فرخ‌زاد نبوغ شعری دارند و نه همچون سهراب سپهری از نبوغ هنری برخوردارند.

وی ادامه داد: هرچند به نظرم حضور چنین شاعرانی در فضای شعر اشکالی ندارد؛ چراکه اگر حرفی برای گفتن داشته باشند در این فضا باقی می‌مانند و اگر نه، نمی‌توان آن‌ها را با زور و اجبار نگه داشت، اما در این میان آن‌چه اهمیت دارد این است که آن‌چه زنده است و زنده باقی می‌ماند، زبان فارسی است.

این پژوهشگر در پاسخ به پرسشی مبنی بر این‌که «باتوجه به مطالب مطرح شده آیا می‌توان گفت در شعر امروز شاعرانی که پیرو حقیقی نیما باشند، حضور ندارند؟» گفت: نمی‌توان چنین گفت؛ چراکه علاوه بر شاعران قدیمی‌تر و پیشکسوتی که در این حوزه حضور دارند، برخی شاعران جوان با استعدادهای فوق‌العاده نیز دیده می‌شوند.

وی توضیح داد: اگر این شاعران بیشتر به آثار کلاسیک توجه نشان دهند، واژگان و تعابیر شعری خود را به واسطه ارتباط با شعر کلاسیک تقویت کنند و عمق نگاهشان را افزایش دهند، در حوزه شعر نیمایی می‌توانند بهتر و موثرتر باشد.

کاخی در پاسخ به پرسش دیگری درباره این‌که «آیا در فضایی که به‌ویژه شاعران جوان، آثار کلاسیک را کمتر مطالعه می‌کنند، می‌توان گفت شعر نیمایی هم مهجور مانده است؟» گفت: شعر نیمایی مهجور نمانده است، البته این نگرانی همیشه وجود دارد، اما فراموش نکنیم که ذوق و هنر اصیل همواره زنده و پاینده خواهد ماند.

وی در پایان افزود: نیما در شعر فارسی از دروازه شهرت و نوآوری گذشت و به افسانه شعر فارسی وارد شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها