قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ انقلاب معتقد است: مراکز دانشگاهی کشور باید نگاه خود در آکادمیک کردن حوادث تاریخی بر اساس گذشت یکصد سال از برخی جریانهای تاریخی را اصلاح کنند زیرا محققان و پژوهشگران نسل بعد به منابع و مآخذ قیام 15 خرداد که امروز راویان آن زندهاند نیارمند است.-
وی ادامه داد: مجموعه 12 جلدی «خاطرات 15 خرداد» اثر حجتالاسلام علی باقری هم توسط سوره مهر منتشر شده و علاوه بر این کتابها در سال 1387 ویژهنامهای درباره 15 خرداد منتشر شد که شامل مجموعه مصاحبهها و مقالات است و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت.
تبریزی افزود: در کتاب «امام خمینی (ره) در آینه اسناد» هم پرونده امام(ره) در ساواک در 22 جلد منتشر شده که چهار جلد آن به قیام 15 خرداد بر اساس گزارشهای ساواک درباره امام (ره) و اطرافیان ایشان اختصاص دارد. کتاب دیگر تحلیل حجتالاسلام حمید روحانی از وقایع آن سالها با عنوان «نهضت امام خمینی (ره)» است. جلد اول این کتاب پیرامون نهضت امام (ره) است و از مسایل انجمنهای ایالتی و ولایتی شروع میشود و به سیر تحلیلی این نهضت میپردازد.
وی ادامه داد: تاکنون منابع و مآخذ خوبی برای انجام کارهای تحلیلی و تحقیقی فراهم شده است و میتواند دستمایه مناسبی برای نگارش کتابهایی از حوادث قبل و بعد از قیام پانزده خرداد باشد.
تبریزی در پاسخ به این سوال که «آیا این تعداد اثر با توجه به نقش و تاثیر قیام 15 خرداد سال 1342 کافی است؟» توضیح داد: به هیچ وجه کافی نیست. البته باید در نگارش کتاب از این قیام به چند مقوله توجه داشت. نخست آنکه بخش عمدهای از اسناد ساواک، ارتش، دادگستری، وزارت امورخارجه و نخستوزیری آن دوران منتشر شده است اما در هیات دولت امیراسدالله علم، نخستوزیر وقت، یکی از وزیران نطقی علیه قیام 15 خرداد داشته که لازم است اسناد آن منتشر شود.
وی در ادامه به ضرورت جمعآوری خاطرات شاهدان قیام 15 خرداد اشاره کرد و گفت: طبق اسناد و گزارشهای ساواک، در سراسر کشور نسبت به دستگیری امام (ره) اعتراض شد بنابراین لازم است خاطرات مردم شهرهای مختلف در قالب تاریخشفاهی ثبت و در کنار آن به خاطرت روحانیون و بازاریان هم پرداخته شود.
تبریزی افزود: در دانشگاهها و حوزههای علمیه لازم است بخشی از پایاننامهها به سوی تحقیق و تالیف از قیام 15 خرداد سوق داده شود و پیدایی و رهاورد این قیام مورد بررسی قرار بگیرد. مساله دیگر ارایه تجربیات انقلاب به نسلهای بعد است و برای آن میتوان از قالبهای ادبی قصه، داستان، فیلمنامه و نمایشنامه بهره برد اما متاسفانه در حوزه ادبی کمتر کار برجستهای در این زمینه انجام شده است.
وی آثار منتشر شده را در حد منابع و مآخذ دست اول برای محققان در رشتههای جامعهشناسی، علوم اجتماعی، تاریخ و ادبیات و مبانی اعتقادی عنوان کرد و گفت: امروز نیازمند انجام کارهای گسترده در مراکز دانشگاهی هستیم زیرا با داشتن 96 دانشکده در رشته تاریخ یا با گرایش تاریخی هنوز دانشگاههای ما وارد این عرصه نشدهاند. این خلاء در حوزههای علمیه هم وجود دارد در حالی که باید مسوولان آموزش عالی مراکز علمی خود را به بررسی این اتفاق تاریخی سوق دهند. مراکز ادبی و هنری هم باید وارد این موضوع شوند.
این پژوهشگر حوزه تاریخ انقلاب در پاسخ به این سوال که «آیا نظر مراکز دانشگاهی که معتقدند باید یکصد سال از رخدادی تاریخی بگذرد تا بتوان برای آن دست به تحقیق و تالیف کتاب زد درست است با نه؟» گفت: این نظریه قابل نقد است زیرا این نظریه در دوره حکومت پهلوی مطرح شد اما آن نظام اکنون وجود خارجی ندارد و نکته دیگر آنکه نیم قرن از قیام 15 خرداد گذشته است و بسیاری افراد از نسلی که حاضر و ناظر بر این وقایع بودند و در صحنه حضور داشتند به دلیل شکنجهها و تحمل زندان بیمارند و برخی افراد فعال هم بالای 80 و 90 سال سن دارند. حداقل باید در قالب تاریخشفاهی به سراغ این افراد رفت.
تبریزی افزود: اکنون دانشگاههای آزاد و سراسری کشور میتوانند ثبت این خاطرات را در کارهای خود بگنجانند و به سراغ این افراد بروند. در غیر این صورت با گذشت یکصد سال از این حادثه تاریخی مورخ یا محقق میخواهد بر اساس کدام منبع و ماخذ و دسترسی به کدام شاهدان عینی کار تالیفی انجام دهد.
وی با بیان اینکه اصل نظریه متکی بر گذشت یکصد سال از وقایع تاریخی برای بررسی آنها، جای تامل دارد و کارکرد آن بیشتر به نظام سلطنتی انگلستان برمیگردد گفت: این قاعده برای نظام استعمارگر انگلیس است که ممکن است در اسناد مربوط به آن کشور، جنایات و دخالتهای آشکاری وجود داشته باشد و به تبع آن باید یکصد سال بعد منتشر شوند اما در کشور ما حکومتهای قاجاریه و پهلوی از بین رفتهاند و اکنون در وزارت امورخارجه 50 میلیون سند و در وزارت اطلاعات 60 میلیون سند و همچنین دو میلیون سند از دربار شاه داریم، چرا این اسناد منتشر نمیشود تا توسط نسلی که این وقایع را دیدهاند نقد، بررسی و تحلیل شوند.
وی ادامه داد: حتی با انتشار 250 سند جدید ساواک از پرویز ثابتی، این مقام مسوول در ساواک ادعا میکند کسی را شکنجه نکرده است! حالا باید منتظر باشیم تا 80 سال بعد نوه این شکنجهگر بیاید بگوید که پدر بزرگ من این جنایات را انجام داد؟! باید برخی موضوعها توسط تاریخنگاران کالبد شکافی شود.
تبریزی افزود: روش متکی بر گذشت یکصد سال از وقایع تاریخی ممکن است درباره برخی شخصیتها که در قید حیاتند و انقلابیونی که دچار تغییر شدند کاربرد داشته باشد اما چرا درباره مبارزات آیتالله شهید بهشتی، مرحوم آیتالله طالقانی، امام موسی صدر، مرحوم آیتالله گلپایگانی، مرحوم آیتالله مرعشی نجفی و مرحوم آیتالله میلانی اسنادی منتشر نمیشود؟ ما واقعا منتظر چه هستیم؟ مگر اکنون نسل ما درباره انقلابیون دویست سال قبل یا حوزههای علمیه آن دوران چقدر کار انجام داده است؟ دانشگاههای ما هم در این زمینه ضعیفند زیرا وارد این حوزه نشدند. دورههای حکومت قاجار و پهلوی، دوره استعمار انگلستان و توطئههای رژیم صهیونیستی اشغالگر قدس است اما چه تعداد کتاب قابل تامل در این باره منتشر شده است؟
نظر شما