به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست «عصر اقتباس» با موضوع بررسی اقتباس سینمایی فیلم «اتوبوس شب»، عصر سهشنبه، 21 خرداد در بنیاد ادبیات داستانی برگزار شد.
این فیلم سینمایی به کارگردانی کیومرث پوراحمد براساس داستانی با عنوان «سیونه و یک اسیر» از مجموعه داستان «داستانهای شهر جنگی» نوشته حبیب احمدزاده ساخته شده است. در این نشست، احمدزاده، نویسنده کتاب و عزیزالله حاجیمشهدی، به عنوان منتقد و مزدا مرادعباسی، مجری جلسه حضور داشتند.
در این برنامه احمدزاده با انتقاد به مضمون فیلمهای جنگی که تاکنون ساخته شده است، گفت: زمان جنگ، فیلمها را به صورت تبلیغاتی کار میکردیم. بعد از جنگ هم بیکار شدیم و سپس سراغ فیلمهای خارجی و تقلید از آنها رفتیم.
وی افزود: به نظر من شخصیتهای فیلم «اتوبوس شب» آنهایی هستند که اسلحه به دست گرفتند و مجبور به دفاع شدند.
این نویسنده افزود: هیچ فردی نمیگوید جنگ چیز خوبی است؛ پس از زلزله هم افراد زیادی به کمک مردم آسیب دیده شتافتند. اگر کسانی بخواهند از این افراد تقدیر کنند، به این معنی نیست که خود زلزله را تأیید کردهاند.
وی در ادامه گفت: جنگ نیز به همین شکل است؛ آدمهای بسیاری درگیر آن میشوند و نمیتوان این مساله را انکار کرد. من 16 ساله بودم که مجبور شدم از شهرم دفاع کنم، نمیتوانستم مثل گاندی به دشمنم نامه بنویسم یا به جای تفنگ، پلاکارد تبلیغاتی ضد جنگ دست بگیرم.
احمدزاده تصریح کرد: مشکل این جاست که ممکن است جنگ از دفاع به تهاجم برسد؛ اتفاقی که در اکثر جنگهای دنیا رخ داده، ولی در جنگ ایران و عراق پیش نیامده است.
وی در بخش دیگری از سخنانش به آسیبشناسی رویههای نادرست اجتماعی اشاره کرد و گفت: متأسفانه یکی از بزرگترین مشکلات موجود در حوزههای مختلف جامعه ما، بیماری مظلوم نهایی دروغین است. این معضل را حتی در مناقشههای موجود بین گروههای سیاسی که همواره خود را بیگناه و حزب مقابل را مقصر میدانند، به چشم میآید.
احمدزاده اضافه کرد: چنین مسالهای در داستانها و فیلمهای جنگی نیز رخ داده است؛ آن چنان که در مواردی حتی منجر به تحریف حقایق و رخدادهای دوره جنگ تحمیلی شده است.
وی ضمن بیان این مطلب که هنرمندان و نویسندگان باید حرفی برای گفتن داشته باشند و برای خلق اثر زحمت بکشند، گفت: تاکنون دو کتاب از من چاپ شده است. اگر ذرهای حس میکردم حرفی برای گفتن ندارم، هرگز آنها را نمینوشتم.
نویسنده کتاب «داستانهای بیشهر جنگی» ادامه داد: متأسفانه در بسیاری از کارهای جنگی میتوان رد و نشان تنبلی و کمکاری نویسنده و کارگردانها را در دنبال کردن حقیقت دید. آنچنان که اغلب فیلمهای جنگی ما با مشکل شخصیتپردازی مواجه بودهاند. پیش از انقلاب نیز این معضل در فیلم فارسیها وجود داشت و اغلب شخصیتهای کپی شخصیتهای فیلمهای خارجی بودند؛ مانند قیصر که یک کپی ایرانی از جان وین بود.
وی افزود: پس از انقلاب و جنگ تحمیلی نیز این مساله ادامه دار بوده است. تا جایی که میتوان گفت همان شخصیت قیصر را البته بدون چاقو در فیلم آژانس شیشهای، در نقش حاج کاظم میبینیم؛ حاج کاظمی که بیشتر به فکر خودنمایی است تا نجات دوست جانبازش و در نهایت نیز خود نماییهای او سبب مرگ دوستش میشود.
احمدزاده در پاسخ به یکی از حاضران که نسبت به اغراق و تحریف واقعیت در برخی فیلمهای جنگی انتقاد کرده بود، گفت: من به کسانی که به کشف حقایق جنگ تحمیلی علاقهمند هستند پیشنهاد میکنم به جای دیدن فیلم، خاطرات جنگ را بخوانند.
در بخش دیگری از این نشست عزیزالله حاجی مشهدی، منتقد حاضر در جلسه نیز با اشاره به شخصیت «عیسی» در فیلم اتوبوس شب توضیح داد: مجموعا قدرتی که ناشی از موقعیتهای شغلی یا مناصب و درجههای سازمانی است، در موقعیتهایی به خارج شدن از تعادل میانجامد. در این داستان نیز تفنگی که در دست عیسی است، سبب میشود که او در بخشهایی از داستان خود را فرمانده بداند و مدام دستور بدهد.
حاجیمشهدی در ادامه با بیان این مطلب که شخصیتپردازیها در این فیلم بسیار دقیق انجام شده، به رابطه عیسی با «عمو رحیم» در فیلم «اتوبوس شب» اشاره کرد و گفت: اگرچه مطلقگرایی و باورپذیرنبودن برخی از قسمتهای داستان از نقاط منفی آن به حساب میآید، اما در مجموع این داستان به لحاظ نگاه و ایده متفاوت و غیر کلیشهای، اثری درخور تامل است.
چهارشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۵
نظر شما