خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)_ امانوئل کانت، از مهمترین فیلسوفان سده هجدهم اروپا بود. او در کونیگسبرگ در خانوادهای مسیحی زاده شد، خانوادهاش ۹ فرزند داشت و او فرزند چهارم آنان بود. امانوئل در هشت سالگی به اصرار پدر برای تحصیل مذهبی، نزد کشیشی در مدرسه کونیگسبرگ رفت و تا زمان دانشگاه در این مدرسه سخت و خشک مذهبی درس خواند. او بعد از چند سال تدریس خصوصی به دانشگاه رفت و شروع به سخنرانیهای متعدد کرد. در این سالها کتابهایی را در زمینه ریاضیات و دینامیک نوشت و پس از انتشار کتابهایی در زمینه کیهانشناسی به فلسفه روی آورد. کانت نوعی نگاه متعادل و بینابینی یا سنتزی را در برخورد با دو مشرب مسلط آن زمان، یعنی فلسفه قاره و فلسفه انگلستان در پیش گرفت و همین نگاه به وی امکان داد تا به دور از حب و بغضهای رایج در میان پیروان این دو مشرب، امکان تلفیق و ترکیب آنها را فراهم کند و سنتز یا برابر نهاد دیگری را ارایه کند که نام او را در عرصه نظام فلسفی جهان و فلسفه کلاسیک آلمان به اوج افتخار برساند.
یکی از میراثهای اساسی به جای مانده از دستگاه فکری و تحلیلی کانت، فراهم کردن بستر نقد به عنوان یکی از بسترهای چالش برانگیز در عرصه فلسفه مدرن اروپاست. او این بستر را با تدوین سه اثر مهم که بعدها به صورت کلاسیکهای فلسفه مدرن و ایدهآلیسم آلمانی درآمدند، پیگرفت. نخست در قالب «نقد عقل محض» و دوم «نقد عقل عملی» و سوم «نقد قوه حکم یا نقد داوری». به این ترتیب، وی با ترکیب این دو مشرب، روند تکامل فلسفه را متحول کرد و مسیر آن دگرگون شد. در این راه او دو حرکت یا گام اساسی را در پیش گرفت.
امانوئل کانت، با توجه به نیت فاعل و دخالت دادن آن در ارزش اخلاقی عمل، ذاتی دانستن اوصاف درستی و نادرستی برای اعمال و دخیل ندانستن نتایج در آنها، یک نظریه اخلاقیِ وظیفهگرایانه ناب و تمامعیار را عرضه کرد. اگرچه نظریه وظیفهگرایی اخلاقی به حوزه اخلاق هنجاری مربوط است، کانت مباحث فرا اخلاقی مهمی دارد که تاثیر مستقیمی بر نظریه هنجاری او داشته است.
بهتازگی کتاب «وظیفهگرایی اخلاقی کانت» نوشته دکتر حسین اترک، مدرس دانشگاه زنجان منتشر شده است. به این بهانه با وی درباره کتاب به گفتوگو نشستیم که حاصل آن را میخوانید:
تاکنون کتابهای مختلفی درباره کانت و تفکر او نوشته شده است. وظیفهگرایی اخلاقی کانت، بهعنوان جدیدترین تالیف شما چه مولفهای را بررسی میکند و اساسا کتاب درباره چه موضوعی بحث میکند؟
این کتاب به نقد و بررسی یکی از مهمترین نظریههای اخلاقی در تاریخ فلسفه اخلاق میپردازد. در واقع، وظیفهگرایی اخلاقی که یکی از اقسام عمده نظریههای اخلاقی در کنار نتیجهگرایی و فضیلتگرایی است، با نام امانوئل کانت شناخته میشود. اگرچه ایدههای وظیفهگرایانه در نظریههای اخلاقی برخی فیلسوفان پیش از کانت وجود داشت، ولی هیچ یک از آنها را نمیتوان یک نظریه اخلاقی تمام عیار دانست.
وظیفهگرایی اخلاقی کانت مبتنی بر چه مواردی است؟
وظیفهگرایی اخلاقی کانت چند شاخصه اصلی دارد که عبارتاند از توجه به نیت فاعل در انجام اعمال اخلاقی، دخالت دادن نیت یا حسن فاعلی در ارزش اخلاقی عمل (برخلاف نتیجهگرایان که تنها خوبی نتایج را در ارزش اخلاقی عمل دخیل میدانستند)، اعتقاد به اینکه درستی و نادرستی اوصاف ذاتی اعمال هستند (حسن و قبح ذاتی اعمال) دخالت ندادن نتایج در درستی و نادرستی اعمال و همچنین تعیین معیارها و اصول پیشینی عقلی برای تعیین وظایف.
ویژگی کتاب شما در مقایسه با دیگر کتابهایی که به زبان فارسی درباره کانت وجود دارند، چیست؟
اگرچه وظیفهگرایی، نظریهای هنجاری است ولی کانت مباحث فرااخلاقی مهمی دارد که تاثیر مستقیمی در نظریه هنجاری او دارند. ویژگی مهم کتاب حاضر نیز تفکیک مباحث فرااخلاقی کانت از اخلاق هنجاری او و توجه ویژه به این مباحث است. همچنین در این کتاب با پرداختن به پیشفرضهای وظیفهگرایی کانت و لوازم نظری و عملی آن در حوزههای مختلف به ویژه اخلاق کاربردی تلاش شده است نگاه جامعی به نظریه او صورت گیرد.
این کتاب از کدام بُعد نظریه اخلاقی کانت را بررسی کرده است؟
این کتاب در دو بخش اصلی تبیین نظریه اخلاقی کانت و تحلیل و بررسی و همچنین نقد آن تنظیم شده است که در بخش تبیین با تفکیک مباحث فرااخلاقی نظریه کانت از مباحث هنجاری تلاش شده است تا اهتمام ویژهای به مباحث فرااخلاقی شود.
در بخش تحلیل و بررسی، ابتدا پیشفرضهای مختلف نظریه کانت و سپس لوازم نظری و عملی آن بیان شدهاند و در قسمت نقد، هم نقدهای صحیح و وارد بر نظریه کانت بیان شده و هم نقدهایی که ناشی از بدفهمی نظریه کانت بودهاند، پاسخ داده شدهاند.
همچنین در حوزه مباحث فرااخلاقی در این کتاب مولفههایی مانند معناشناسی، مفاهیم اخلاقی، معرفتشناسی و منشا الزامات اخلاقی و همچنین مباحث وجودشناسی از دیدگاه کانت مطرح شدهاند.
اساسا اصلیترین نظریات اخلاقی کانت از نگاه شما چیست؟
مفهوم وظیفه و تکلیف، محوریترین مفهوم در نظریات وظیفهگرایانه و نظریه اخلاقی کانت است. کانت وظیفه را چنین تعریف میکند: «الزام عبارت است از ضرورت یک فعل اختیاری تحت دستور مطلق عقل. دستور یک قاعده عملی است که به موجب آن یک عمل ذاتا ممکن، ضروری می شود».(کانت، امانوئل، مابعدالطبیعه اخلاق (فلسفه حقوق)، ص57)
او در جای دیگری نیز میگوید: «وظيفه، ضرورت عمل کردن از سر احترام به قانون است».( کانت، بنياد مابعدالطبيعه اخلاق، ترجمه حمید عنایت و علی قیصری، ص24)
تعریف دوم در عین اختصار حاوی اصلیترین نظرات فرااخلاقی و هنجاری کانت است. به عقده او وظیفه، ضرورت است اما نه ضرورتی خارجی از نوع ضرورت علّی-معلولی، بلکه ضرورتی ناشی از اراده شخص انسان است. در واقع، وظیفه، یک خوداجباری است. بنابراین از نظر کانت اخلاق و رعایت دستورات اخلاقی قابل الزام خارجی از سوی دولت، جامعه، والدین و حتی خدا نیست. این خود شخص است که خودش را الزام میکند و این وجه تمایز الزامات اخلاقی با الزامات سیاسی، اجتماعی و دینی است.
در وهله بعد نیز وظیفه، ضرورت عمل کردن از سر احترام است، یعنی فاعل اخلاقی نباید در انجام وظایف اخلاقی خویش هیچ انگیزه و قصد دیگری به جز احترام به قانون داشته باشد. بنابراین، انجام وظایف بر اساس انگیزه نیل به سود، شهرت، ارضای احساسات و هر انگیزه و نیت دیگر، عمل به وظیفه نیست و ارزش اخلاقی ندارد.
وظیفه دقیقا احترام به کدام قانون است؟
قانون از نظر کانت سه ویژگی اساسی دارد: کلیت و عمومیت، ضرورت و اطلاق. قانون اخلاقی مانند هر قانون دیگر باید کلی باشد و همه انسانها را شامل شود. در واقع، قانون اخلاقی نمیتواند شخصی یا جزیی باشد و گروه خاصی را شامل شود. قانون باید ضروری باشد، نه امکانی و مهمتر از همه، قانون باید مطلق باشد. قانونی که استثنا بخورد، دیگر قانون نیست. بنابراین، از اینجا مخالفت کانت با استثنا زدن به قوانین اخلاقی مانند «دروغگویی ممنوع است مگر فلانجا» پدید میآید.
اخلاق کانت یک قانون کلی دارد که آن را «امر مطلق» (categorical imperative) مینامد. امر مطلق سه صورت دارد. صورت اول، اصل تعمیمپذیری یا قانون عام طبیعت است که میگوید: «همیشه چنان عمل کن که بتوانی اراده کنی قاعده عملی تو قانون عام طبیعت گردد.» یعنی برای تشخیص اخلاقی بودن یک عمل کافی است از خودمان بپرسیم آیا میتوانم اراده کنم که دیگران هم مانند من عمل کنند؟ اگر من به دوستم وعده دروغین میدهم، میتوانم اراده کنم که وعده دروغین دادن قانون همگانی شود؟
کانت در اصل دوم خویش که اصل غایات نام دارد، میگوید: «چنان رفتار کن تا بشریت را چه در شخص خود و چه در شخص دیگری همیشه به عنوان یک غایت به شمار آوری، نه هرگز تنها همچون وسیلهای.» به زعم کانت، مبنای اراده نیک در عقل است و هر چیزی که به عنوان مبنا و منبع خیر و ارزش مطلق است، واجد ارزش ذاتی است. بنابراین، هر انسانی ارزش مطلق دارد، زیرا انسان بهعنوان موجود عقلانی مبنای اراده نیک خودش است که ارزش و خیریت مطلق دارد.
کانت در اصل سوم که اصل خودآیینی است، میگوید: «هميشه چنان عمل کن که ارادهات بتواند در عين حال، از طريق قاعده عملياش، قانونگذار عام باشد.» اراده هر ذات خردمند، اراده قانونگذار و واضع قوانين عام است.( کانت، بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق، صص 78و 88)
بهعنوان آخرین سوال، در جوامع غربی نظریه وظیفهگرایی اخلاقی با کانت شناخته شده است. آیا افراد دیگری هم روی این نظریه کار کردهاند؟
بله، افرادی مانند دیوید راس، کریستین کورسگارد، استفن داروال و ... در این باره کار کردهاند اما بارزترین نظریه همین نظریه کانت است.
دوشنبه ۱ مهر ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۵
نظر شما