پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۲ - ۰۹:۳۰
منصور ضابطیان: هیچ‌وقت یک سفرنامه را تا انتها نخواندم

منصور ضابطیان، کارگردان، مجری و خالق کتاب «مارک و پلو» درباره علاقه‌اش به ژانر سفرنامه‌نویسی گفت: سفرنامه‌نویسی ژانر مورد علاقه‌ام در ادبیات نبود و هیچ‌وقت یک سفرنامه را از ابتدا تا انتها نخوانده بودم. البته به تاریخ‌نگاری‌ که روایتی را بیان می‌کنند علاقه‌مند بودم ولی درباره ژانر سفرنامه این‌گونه نبود.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، اگرچه کهن‌ترین اسناد و مدارک در حوزه سفرنامه‌نویسی در جهان، ایران را مبدا این رشته می‌دانند زیرا نخستین سفرنامه به استناد تاریخ به دستور داریوش اول هخامنشی درباره رودخانه سند، خلیج فارس و دریای سرخ نوشته شده است اما هرگاه نام سفرنامه و سفرنامه‌نویسی به گوشمان می‌رسد ناخودآگاه به یاد مارکوپولو، سیاح ونیزی می‌افتیم. گویی نام این جهانگرد با سفرنامه‌نویسی گره خورده است.

درست 690 سال پیش در چنین روزی بود که مارکوپولو، سیاح و تاجر صاحب‌نام ونیزی در سن 70 سالگی درگذشت. مارکوپولو هنگام مرگ به دلیل روایت سفرش به دربار «قوبیلای قا آن» امپراتور مغول در سراسر اروپا مشهور بود. سفرنامه مارکو امروزه با نام «شگفتی‌های جهان» یا «توصیفی بر جهان» شناخته می‌شود و این در حالی است که هنوز بر جعلی بودن یا نبودن آن تردید وجود دارد.

مارکوپولو تنها 17 سال داشت که از ونیز عازم سرزمین‌های دوردست کاتی (چین فعلی) شد و از آن تاریخ به مدت 24 سال به مسافرت و کشف اسرار سرزمین‌هایی پرداخت که برای اروپاییان آن‌ زمان مرموز و ناشناخته بودند.

مارکوپولو به توریز می‌رود!
در سفرنامه مارکو پولو، تنها 13 صفحه به ایران اختصاص دارد اما همین توصیف‌های کوتاهش از ایران، نکات بسیاری از حیات اجتماعی و فرهنگ ایران را روشن می‌کند.

یکی از توصیف‌های هیجان‌انگیز سفرنامه مارکوپولو، روایت سفر به شهر توریز (تبریز) است. شهر توریز نخستین شهر بزرگ منطقه است که مارکو پولو از آن دیدن می‌کند. مارکو شهر تبریز را به نام کهن و رایج آن روز توریز می‌خواند. او این شهر را ناحیه‌ای از عراق عجم می‌پندارد که دارای قلعه‌های بزرگ و مرکز تجارت و هنر در آن منطقه است. همچنین یادآور می‌شود که شهر موقعیتی عالی دارد و کالاهای تجارتی بسیاری از هندوستان، بغداد، موصل، هرمز و دیگر نواحی به آن‌جا وارد می‌شود.

در بند سی و یکم سفرنامه، او شرح می‌دهد که تصادفا به قلعه‌ای برمی‌خورد که به قلعه آتش‌پرستان معروف بوده است. با توجه به این‌که در نواحی مرکزی ایران، زرتشتیان ایران سکونت دارند، چنین برمی‌آید که مارکو با برخی از پیروان دین زرتشتی ملاقات کرده ‌است. در بند سی و دوم نیز به ادامه همین مطلب می‌پردازد و این‌که ایرانیان همواره کوشش می‌کردند تا آتش مقدس را روشن نگاه دارند.

مارکو در بند سی و چهارم، شهر یزد را بزرگ، زیبا و پر رونق توصیف می‌کند، به‌ویژه پارچه‌های ابریشمی موسوم به یزدی نزد بازرگانان شهرت فراوانی داشته ‌است. نخلستان‌های زیاد و وجود شکار مانند بلدرچین و کبک برای مارکو بسیار جالب بوده‌ است. یزد در آن ایام از شهرهای مشهور و از حیث بازرگانی بسیار پر رونق بوده‌ است.

این جهانگرد، دشت هرمز و رودخانه میناب را منطقه سرسبز و پر میوه‌ای می‌داند که بسیار متنوع است. هرمز که ناحیه‌ای قدیمی است، محل دادوستد بازرگانان خلیج فارس و کیش بوده‌ است. مارکوپولو به موقعیت بندری هرمز و رونق آن در رابطه با تجار هندی اشاره می‌کند، کشتی‌های بزرگ مملو از ادویه و مروارید این منطقه بین عامه مردم به شهر دقیانوس معروف است و امروزه نیز خرابه‌های آن را در بخش شمالی جیرفت دانسته‌اند.

تندیس مارکوپولو به‌عنوان نخستین سیاح خارجی که از آثار و ابنیه‌های تاریخی کوهبنان استان کرمان دیدن کرده است 17 اسفندماه سال 91 رونمایی شد. 

کشف راز مارکوی ونیزی
روایت سفرهای مارکوپولو در شرق، همیشه مورد شک و تردید بوده است و به همین دلیل است که این سفرنامه در اروپای قرون وسطی به «ایل میلیونه» شهرت داشته چراکه در آن ارقامی میلیونی ذکر شده بود و هم‌عصران مارکوپولو، کتاب خاطرات او را به استهزا، ایل میلیونه لقب داده بودند.

با گسترش مطالعات درباره مارکوپولو در اروپای سده نوزدهم، طرفداران وی نشانه‌هایی از حضور او در امپراتوری مغول یافتند. عده‌ای از دانشمندان کوشیدند که در متون چینی ردی از مارکو پیدا کنند و سرانجام در یکی از این متون اشاره‌ای یافتند. درباره یکی از خدمتگزاران قوبیلای خان که تلفظ چینی آن «پو – لو» بود اما طولی نکشید که چین‌شناس برجسته فرانسوی، یعنی پل پلیو به راحتی این استدلال را زیر سوال برد و نشان داد که پو – لوی اشاره شده در متون چینی، مارکوپولو نیست بلکه پولاد چینگ سانگ، کارگزار مغولی است.

 


در این‌که سفرنامه مارکوپولو نوشته خود او نیست، شکی وجود ندارد. مارکو هنگامی‌که در زندان جنوایی‌ها بود خاطرات سفرهایش را برای یکی از هم سلولی‌هایش به نام روستیچلو تعریف کرد و در حقیقت سفرنامه موجود، تقریرات روستیچلو از مارکوپولوست. با تمام این اوصاف، هرچقدر هم که نتوانیم به تمام اطلاعات سفرنامه مارکوپولو اعتماد کنیم، باز هم نمی‌توانیم نقش او را در شناساندن مشرق زمین به اروپاییان و الهام بخشیدن به افردای همچون کریستف کلمب نادیده بگیریم. بر همین اساس مارکوپولوی ونیزی همواره در نظر مورخان و محققان قابل احترام است.

«مارک و پلو» اتفاقی کتاب شد
به مناسبت سالگرد درگذشت مارکوپولو به سراغ خالق «مارک و پلو» ایرانی رفتیم و با او درباره علاقه‌اش به سفرنامه‌نویسی و چرایی ثبت خاطرات و مشاهدات سفرهایش گفت‌وگو کردیم.

منصور ضابطیان، روزنامه‌نگار، کارگردان، مجری و تهیه‌کننده ایرانی درباره سفرنامه‌هایی که پیش از نگارش «مارک و پلو» خوانده است، گفت: سفرنامه‌ها هیچ‌گاه کتاب‌های مورد علاقه‌ام نبودند و هیچ وقت یک سفرنامه را به طور کامل و از ابتدا تا انتها نخواندم.

وی با بیان این‌که همکاران مطبوعاتی‌ام ایده نوشتن خاطرات سفرهایم را به من دادند، عنوان کرد: زمانی که سفرهایم را آغاز کردم در مطبوعات مشغول به کار بودم، بعد از بازگشت از سفر، دوستان و همکارانم به من پیشنهاد می‌کردند گزارش سفرهایم را بنویسم. بعد از چاپ این گزارش‌ها، بازخورد خوبی از طرف مردم دریافت کردیم و از آن‌جایی‌که تعدادشان زیاد شد دوستانم پیشنهاد کردند آن‌ها را در قالب کتاب منتشر کنم و نتیجه اصرار زیاد دوستان کتاب «مارک و پلو» شد. همچنین کتاب «مارک دو پلو» (جلد دوم) قرار است اوایل بهمن منتشر شود.

وی درباره تاثیری که انتشار«مارک و پلو» در نوع نگاهش در سفرهای بعدی‌ گذاشت اظهار کرد: طبیعتا وقتی کتابی را منتشر می‌کنید، بازخوردهایی می‌گیرید و متوجه می‌شوید چه مطالب و موضوع‌هایی برای مردم جذاب‌تر است. هنگامی‌که گزارش سفرهایم را در مطبوعات منتشر کردم بازخوردهایی را می‌گرفتم و تغییراتی را در مطالبم ایجاد می‌کردم که البته برای خودم قابل تشخیص نیست و خوانندگان «مارک دو پولو» باید متوجه تغییرات و تفاوت‌های آن با «مارک و پلو» شوند. 

سفر مارکوپولو  به ته دنیا!
محسن جعفری‌مذهب، عضو هیات علمی مرکز اسناد کتابخانه ملی درباره دلیل معروف شدن سفرنامه مارکوپولو در سرتاسر جهان گفت: سفرنامه مارکوپولو برای 700 سال پیش اروپا یک سفرنامه عجیب و غریب بود. این سفرنامه در اروپا به «ایل میلیونه» شهرت داشت چرا که ارقام میلیونی را که مارکوپولو در کتابش ذکر می‌کند برای اروپای عقب‌مانده آن زمان بسیار عجیب و جالب توجه بود. برای مثال مارکوپولو در سفرنامه‌اش از سپاه چند میلیونی قوبیلای و درآمد میلیونی این پادشاه می‌گوید. این اعداد میلیونی در ادبیات اروپا تا آن زمان به کار نرفته بود و به همن دلیل داستان‌های مارکوپولو برای مردم اروپا بسیار جذاب بود. 


وی ادامه داد: سفرنامه مارکوپولو جزو قدیمی‌ترین کتاب‌هایی است که به زبان‌های مختلف ترجمه و به تمام نقاط دنیا ارسال شد. یکی دیگر از دلایل معروف شدن بیش از حد مارکوپولو این است که او به دورترین نقاط زمین که در باورهای اروپاییان سرزمین «تارتاروس» بود، سفر کرده بود. در حقیقت در نظر اروپاییان آن زمان مارکوپولو تا ته دنیا رفته بود. 

این پژوهشگر سپس به شبهاتی که درباره سفرنامه مارکوپولو وجود دارد اشاره کرد و افزود: در سال 1995 ميلادی، دكتر «فرانسيس وود» كتاب «آيا ماركوپولو به چين رفت؟» را منتشر كرد. تلاش دكتر وود آن بود كه نقش ايرانيان در انتقال علوم چينی به اروپا را روشن و شايعه «ماركوپولو نخستين شرق‌شناس اروپایی» را رد كند. او معتقد بود كه ماركوپولو هرگز به چين مسافرت نكرده است و در كناره‌های دريای سياه و قسطنطنيه، از بازرگانان مسافر به چين رواياتي شنيده و جزو خاطرات خود برمي‌شمارد. البته امروزه صحت بسیاری از حرف‌های مارکوپولو اثبات شده است و نمی‌توان کل سفرنامه او را زیر سوال برد. 

جعفری‌مذهب در پاسخ به این سوال که چرا نام سفر و سفرنامه‌ در ذهن مردم جهان با مارکوپولو گره خورده است، گفت: چرا وقتی ما یک سفرنامه بزرگتر و قدیمی‌تر به نام «سفرنامه ناصرخسرو» داریم تا اسم سفرنامه می‌آید ذهنمان به سمت مارکوپولو رود؟ این نشان از کم کاری ما در شناساندن چهره‌های برجسته ایرانی به فرزندانمان است. 

عضو هیات علمی مرکز اسناد و کتابخانه ملی به تلاش‌هایی که اعراب در شناساندن ابن‌بطوطه به جهان انجام دادند، اشاره کرد و گفت: در حقیقت تا دو سه دهه گذشته تنها ماركوپولو الگوی جهانگردی و سفرنامه‌نویسی اروپا و جهان بود. 

جعفری‌مذهب افزود: دو دهه گذشته عرب‌ها از خواب برخاستند و الگوی ابن بطوطه را مطرح کردند و با پول بی حساب نفت توانستند او را در مقابل مارکوپولو علم کنند. تورهای ابن بطوطه، هتل‌ها و رستوران‌های زنجیره‌ای ابن بطوطه، مجموعه مستند ابن بطوطه، فیلم سینمایی عظیم ابن بطوطه که پولش را حاکمان پولدار خلیج فارس به هالیوود داده تا در مراکش یک مکه جدید بسازند و فیلم را در آن تولید کنند. پاساژهای ابن بطوطه و هزاران کالای تولیدی و مصرفی به‌نام ابن بطوطه. 

وی ادامه داد: فرزندان عرب متولد هزاره سوم چنان چشمشان با ابن بطوطه آشناست که مارکوپولو را به‌یاد نمی‌آورند. حتی چیزی را بگویم که پیش‌تر نگفته‌ام؛ این‌که حتی ترکان توانسته‌اند به‌خود بیایند و اکنون به دنبال سیاحت‌نامه اولیای چلبی هستند و الگوی ترکی سفرنامه‌نویسی را مطرح کرده‌اند. سال 2011 را به بهانه 400 سال تولد اوليا چلبی در يونسكو به ثبت رسانده و كارهای زيادی را به انجام رسانده‌اند. 

این پژوهشگر تاریخ گفت: البته آن سفرنامه هم بسيار مهم و ارزشمند حتی برای تاريخ ايران است. راهبرد اخیر حکومت ترکیه در بازسازی نوین خلافت اسلامی، نیاز به الگوهای شرقی و ترکی را به شدت برای آن‌ها مهم کرده است. اخیرا با ساختن فیلم‌ها و مجموعه‌ها و پرداختن کتاب‌ها و ترجمه آثار او به زبان‌های گوناگون و به‌ویژه عربی، سعی در تسخیر بازار توریسم دارند. 

جعفری‌مذهب در پایان این گفت‌وگو تاکید کرد: آیا ضرورت دارد الگوی کهن‌تر فارسی را در برابر الگوهای غربی و عربی و ترکی ارایه کنیم؟ آیا این ضرورت را دریافته‌ایم؟ فرزندان ما چقدر ناصرخسرو را می‌شناسند؟ الگوی کنونی گردشگری و ماجراجویی جوان ما کیست؟ چقدر به اهمیت اقتصادی گردشگری و جاذبه‌های فرهنگی فکر کرده‌ایم؟ با چه جراتی ناصرخسروی هزارساله ایرانی را در مقابل مارکوپولو و ابن بطوطه 700 ساله و اولیا چلبی 350 ساله تنها می‌گذاریم؟ مگر چند الگوی هزار ساله داریم که این‌گونه بی‌پروا چشم می‌پوشیم؟ اگر نجنبیم باید منتظر الگوهای جهانی چینی و روسی و وایکینگی باشیم که بر ما غلبه کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها