وی بحث خود را با نمونه موردی کتاب «شهریار» ماکیاولی که از نخستین متنهای اساسی اندیشه سیاسی جدید است آغاز میکند. طباطبایی میگوید یکی از بزرگترین مشکلاتی که درباره فهم ماکیاولی در ایران وجود دارد به دلیل فن غلط ترجمه آثار اوست که این مساله موجب شده که تفاسیر نادرستی هم از او ارایه شود.
وی در این کتاب بیان میکند مشکل ترجمه «شهریار» ماکیاولی در ایران این است که بیشتر آنها دقیق نیستند و فهم درستی از مطالب او نشده است و بیشتر ترجمههایی که از این اثر در ایران شده، بیسر و ته و نادرست است. بنابراین ما متوجه نمیشویم که او دقیقا چه چیزی گفته و نکته دیگر اینکه این فهم غلط موجب شده که تفاسیر نادرست از او به وفور در آثار علمی تکرار شود و اتفاقا به همین دلیل ماکیاولی شهرت پیدا کرده است.
محتوای این کتاب به نوعی ناظر بر مناقشهای است که دیری است میان جواد طباطبایی از یکسو و جریان روشنفکری ایرانی از هر نوعی که باشند از سوی دیگر، در گرفته است. طباطبایی این کتاب را با توضیحی درباره میل مفرط به «لغتبازی» در حوزه تالیف و ترجمه در حوزه اندیشه سیاسی آغاز کرده است. بحث محوری طباطبایی در این کتاب آن است که دانشگاه در ایران در «تفنن و لغتبازی» فرو لغزیده و در نتیجه نهاد متولی تولید علم، به جای دانش تنها به تولید «توهم دانش» پرداخته است و مهمترین نتیجه جانشینکردن تخصص با تفنن، بیاعتنایی به جوهر اندیشه و ایجاد توهم دانستن و فهمیدن است.
طباطبایی معتقد است، «لغتبازي» در قلمرو انديشه با آنچه در ادبيات و با زبان سر و کار دارند، متفاوت است. اين قياس، قياس معالفارق است. لغتبازي در قلمرو انديشه برخلاف ادبيات با محور عقلانيت است که به ثمر مينشيند.
وی در کتاب خود آورده است: «اصل در انتقال اندیشه، فهم اندیشه برای بیان دقیق آن در زبان دیگری است، نه پرداختن به واژهها و این ممکن نیست مگر با آشنایی دقیق با مبانی فکر.»
در واقع در این کتاب بحث او بر سر اين است که ترجمه را چه کساني و چه نهادي ميبايست به سرانجام رساند؟ در ايران نهادي چون دانشگاه متولي نهضت ترجمه نيست و اين کار را به بيرون از نهاد آکادميک و هرکس که سوداي آن را در سر داشته باشد، سپردهاند.
در کتاب طباطبایی درباره ترجمه محمود محمود از کتاب «شهریار» میخوانیم: «مترجم آن که اهل اندیشه سیاسی نبود، به ملاحظاتی سیاسی آن را به فارسی برگردانده بود. محمود محمود توضیح نداده است که کدام ترجمه انگلیسی اساس کار او بوده، اما با توجه به وضع پژوهشهای سالهای بیست و سی سده بیستم در انگلستان میتواند حدس زد که آن ترجمه انگلیسی چندان معتبر نبوده و مترجم نیز آشنایی چندانی با اندیشه سیاسی ماکیاولی نداشته است. بدیهی است که آن ترجمه گام نخست آشنایی با اندیشه سیاسی جدید بود و پیش از آن نیز رسالهای به اهمیت شهریار در تاریخ اندیشه سیاسی به زبان فارسی برگردانده نشده بود. زبان فارسی زمان ترجمه، نیز هنوز از بسیاری جهات، در بهترین حالت، زبان سیاستنامهها و اندرزنامهها بود و با زبان رسالهای مانند شهریار، که به رغم ظاهر ساده آن ظرافتها و پیچیدگیهای بسیار دارد، سازگار نبود، اما آن ترجمه به نوبه خود کاری مهم به شمار میآمد. ترجمه متنهای مهم اندیشه سیاسی میبایست روزی آغاز میشد، اما شگفت اینکه نهادی که میبایست به چنین مهمی بپردازد، یا دستکم نظارتی بر انجام آن داشته باشد، کمابیش وجود نداشت.»
وی معتقد است علم سياست در زماني که به ايران وارد شد نميتوانست با روح متصلب سياستنامهنويسي و اندرزنامهنويسي انطباق پيدا کند. توهم دانش جايش را به توليد دانش داده بود. کار تخصصي آغشته به تفنن بود. «تفنن از پيامدهاي انحطاط تاريخي ايران در سدههاي متاخر بود. سياستنامهنويسي کهن، که در اين سدههاي متاخر با نوشتههاي شرعي نيز آميخته شده بود.»
طباطبايي ترجمه در ايران به ویژه مورد ماکياولي را تفنني و به دور از تخصص ميداند. وی که در اثر خود به تفصیل به ترجمه داريوش آشوري پرداخته است و در آن اشتباهات مکرر اين نويسنده را در کار اين ترجمه برجسته کرده است. طباطبايي معتقد است که عواملي چون عدم ورود ترجمه در انديشه سياسي، عدم مراجعه با شارحان انديشه ماکياولي، ميل مفرط به تفنن و لغتبازي و تفنن را جاي تخصص نهادن، موجبات اين عرصه را فراهم کرده که آشوري کتابي را در دست ترجمه قرار دهد که چيزي از مفاهيم انديشه سياسي جديد (مورد ماکياولي) نداند.
چاپ نخست کتاب «تاملی در ترجمه متنهای اندیشه سیاسی جدید: مورد شهریار ماکیاولی» تالیف جواد طباطبایی در 245 صفحه، شمارگان یک هزار و 500 نسخه و بهای 16 هزار و 500 تومان از سوی انتشارات مینوی خرد چاپ و وارد بازار کتاب شده است._
نظر شما