چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۰۸:۱۶
بسته پيشنهادي عموپورنگ براي بچه​ ها/ والدين بيشتر دنبال تامين چيپس و پفک بچه​ها هستند تا کتاب

داريوش فرضيايي معتقد است براي کتاب​خوان کردن بچه‌ ها اول بايد فاصله بزرگترها با کتاب کم شود و براي اين کار هم بايد چيزهاي غيرضرور زندگي را حذف کنيم.

خبرگزاري کتاب ايران(ايبنا)، شيما کريمي- دیدنش می بَرَدمان به حوالی رؤیا و خیال، و حسرت بچگی از دست رفته را با تمام شیطنت​ها و بازیگوشی​ها، یادمان می آورد. عموپورنگ، یادمان روزگار خوب کودکی است. مردی که با آمدنش صدای هورایمان را به آسمان ها می​بُرد و گاه، تنها دلخوشی سرگرم کننده روز و روزگارمان بود. روزگار خوش خیالی ما و مامان هایی که راحت رهایمان می کردند به امان برنامه و امید خدا! حالا اما زمانه عوض شده؛ عموپورنگ، 41 ساله است و برنامه اش 13 ساله. دیگر نه ما آن وروجک های بی آرام و قرار هستیم و نه عموپورنگ آن عموی خوشحال همیشگی.... این بار در شرایطی او را دیدیم که غم و اندوهی بزرگ از بیماری سخت یکی از عزیزانش باو را همراهي مي‌کرد؛ با این همه مثل همیشه، دوستانه و مهمان نوازانه پذیرفتمان و از کتاب و کتابخوانی برایمان گفت؛ از دغدغه​ای که وادارش کرده بود تا اسم برنامه اخیرش را «کتابخانه پورنگ» بگذارد و پدر و مادرها را مجاب کند بچه ها را با کتاب به استودیوی برنامه بفرستند - هرچند در کل برنامه زياد از کتاب خبري نباشد - عموپورنگ با همه شلوغی کار و بار و اوضاع و احوالش، کتابخوان حرفه ای هم هست. هم یادداشت روزانه می​نویسد و هم ایده​هایش را از دل کتاب​ها بیرون می​کشد. خدا را چه دیدید شاید سری جدید برنامه​اش را هم با ایده​ای از کتاب «365 روز با غذاهای گیاهی ایرانی» -که به تازگی مطالعه​اش کرده- رونمایی کرد...دقايقي با داريوش فرضيايي درباره کتاب و کتاب​خواني گپ زديم.

چه کنیم تا فاصله کودکانمان را با فرهنگ کتاب و کتابخوانی، کم کنیم؟
اول، فاصله خودمان را کم کنیم بعد از بچه​ها انتظار داشته باشیم.

با فاصله خودمان چه کنیم؟
باید با خیلی از چیزهای غیرضروری زندگی مثل تجملات خداحافظی کنیم و به جای آن تعلق خاطر و دلبستگی​مان به کتاب را افزایش دهیم. این مهم با شعار صورت نمی پذیرد و باید عملی وارد میدان شد. یکی از بهترین راه های مأنوس شدن با کتاب و جا افتادن فرهنگ آن این است که اجازه دهیم کتاب های متنوع با موضوعات مختلف به بازار نشر راه پیدا کنند. در این صورت هرکس با هر سلیقه و ذائقه ای به سمت خواندن می رود.

از ممیزی های موجود در بازار نشر، دلِ خوشی دارید؟
باید سطح شعور خواننده را در نظر بگیریم و به آن توهین نکنیم. وقتی کتاب​ها گسترده باشند نیاز مخاطب تامین می​شود و از آن جا که این مخاطب دانا، پایبند به فرهنگ و نگاه ایرانی است بدون شک کتاب​هایی را انتخاب می​کند که برخلاف این اصول نباشند.

کتابخانه عموپورنگ توانست بچه ها را با دنیای کتاب آشتی دهد؟
سوال خیلی قشنگی کردید. کتابخانه بستر و بهانه ای برای این امر بود. هدف ما در این برنامه؛ معرفی کتابخانه بود نه کتابخوانی. این که غیرمستقیم به بچه ها بگوییم کتابخانه، مکانی پر از شادی و دانستنی است. با وجودی که در فرهنگسراها و سراهای محله، کتابخانه هست اما کودکان ما خیلی با این محیط فرهنگی که می تواند بهترین رفاقت​ها و تبادل اطلاعات در آن صورت گیرد آشنا نیستند. در کتابخانه عموپورنگ، دنیای فانتزی بچه​ها به دنیای واقعی آدم بزرگ​ها گره می​خورد و من مستقیم به بچه ها نمی​گفتم کتاب بخوانید. فعلا اولین قدم که معرفی کتابخانه برای قشر کودک بود را برداشتم.

عموپورنگ چه طور از تازه های کتاب باخبر می شود؟
گردش فرهنگی در فضای سایت​ها. این روزها فضای مجازی حرف اول را می زند.

ترجیح می​دهید کتاب را کاغذی ورق بزنید یا به صورت آنلاین و از طریق گوشی و اینترنت؟

کتاب آنلاین دارد مرسوم می​شود. فضای مجازی یکی از پدیده​های علم امروز است و باید تسلیم این قضیه شویم. اما کتابخوانی سنتی، آدم را به نویسنده نزدیک می​کند. اصلا وقتی کتاب را ورق می​زنی انگار زندگی جریان دارد. مطالعه از طریق مانیتور رایانه، ماشینی است ولی زمانی که کتابی را دست می گیری و یا برای تهیه اش به کتابخانه یا کتابفروشی می​روی، حس خوشایندی به سراغت می​آید. متاسفانه این روزها آدم های پشت ویترین کتابفروشی های انقلاب، خیلی کم شده اند.

در گرانی بازار کتاب، چه طور پدر و مادرها را تشویق کنیم تا برای فرزندانشان کتاب بخرند؟
در وهله اول، خود بزرگترها باید تشویق شوند. چون وقتی ما به کتاب و کتابخوانی پایبند شویم این مهم، خود به خود در وجود کودک نهادینه می​شود. پدر و مادرها آن قدر که برای فست فود و اسباب بازی بچه​ها دغدغه دارند به کتاب توجه ندارند! در برنامه کتابخانه، به والدین می​گفتیم؛ بچه ها را با کتابِ کودک به استودیو بفرستند. می خواستیم از این طریق آمار بگیریم که خانواده ها تا چه حد به خرید کتاب برای فرزندانشان اهمیت می​دهند. جالب است بدانید در این 150 برنامه ای که اجرا کردم، تنها 10، 12 مرتبه، بچه ها را کتاب به دست دیدم که بیشتر اوقات هم این کتاب ها مناسب سن شان نبود در حالی که کیف این کودکان پر بود از شکلات و پفک و آب معدنی! اما نقطه عکس این قضیه را در سفرهای خارجی​ام زیاد می​بینم، در سالن ترانزیت فرودگاه ها، پدر و مادرها مشغول خواندن کتاب هستند و بچه​ها به پیروی از آنها این کار را انجام می​دهند. البته مسائل مادی هم حرف اول را می​زند. وقتی خانواده​ها مشکل اقتصادی دارند چه طور می​توانند به فکر خرید کتاب برای فرزندانشان باشند. براي همين به نظرم مسئولین هر چه زودتر بايد فکری به حال این معضل بکنند.

وقتی چشمتان به قیمت پشت جلد کتاب​ها روشن می​شود، دست و دلتان نمی​لرزد؟
گران بودن کتاب به بُعد اقتصادی​اش باز می​گردد. دولت باید یارانه و امتیازاتی قائل شود تا کتاب، ارزان​تر به دست مردم برسد. الان همه می​گویند دلت خوش است! ما نان شب نداریم آن وقت می​گویی بیا کتاب بخوان. اما من در جواب این عزیزان می گویم وقتی خرید 2، 3 کیلو میوه، 50000 تومان می​شود، چرا نمی​خواهیم حاصل تراوشات ذهنی یک نویسنده را حداقل به قیمت همان 2 کیلو میوه بخریم؟ متاسفانه مردم ما می​خواهند برای اقلام فرهنگی، هزینه​ای نپردازند.

پس داریوش فرضیایی، حاضر است کتاب خوب را گران بخرد؟
نمی​گویم وسع مالی​ام نمی​رسد. برای خودم حاضرم بخرم. اما به نظر شما می توانم یک کتاب گران را به چند نفر از دوستانم هدیه دهم؟
چون وضعتان خوب است حتما می توانید!
(می خندد) الان همه آدم ها دیگر نه وضعشان خوب است و نه بد! بلاتکلیفند!
بسته پیشنهادی عموپورنگ از دنیای کتاب های جذاب و خواندنی؟
«دوباره احمق​های چلم» اثر آیزاک بشویتس سینگر با ترجمه خدیجه روزگرد که یک داستان طنز است و بچه​ها این کتاب را در فضای مجازی، معرفی کرده بودند. «مرداب روح» نوشته جیمز هالیس با ترجمه فریبا مقدم. «جانِ کلام» از گراهام گرین و « 365 روز با غذاهای گیاهی ایرانی» رسول حیدری و محمد دریایی که این کتاب در زمینه تغذیه سنتی و سالم است. به عنوان فردی که کار کودک انجام می دهم قصد دارم از این اثر برای برنامه بعدی ام ایده بگیرم.

این روزها مشغول ورق زدن چه کتابی هستید؟
چون درگیر بیماری یکی از عزیزانم هستم متاسفانه فرصت خواندن کتاب ندارم.
روزگار بی کتاب مثل؟
مرگ تدریجی.

داریوش فرضیایی، کتاب را در هوایِ نمایشگاه امسال، نفس کشید؟
با بدبختی! (می خندد) ما به سبک خودمان می رویم و بر می گردیم. بالاخره شهرت، تاوان دارد دیگر! اما فکر می​کنید مردم در نمایشگاه چه قدر کتاب می​خرند؟ متاسفانه بیشتر برای گردش و تفریح می​آیند. تعداد آدم​هایی که به دنبال کتاب خاصی هستند یا با پلاستیکِ کتاب، بیرون می​آیند خیلی کم است.
کتاب عموپورنگ، راهی چاپ نمی شود؟
فعلا زود است. چون روز به روز اتفاقات و خاطره​های زیادی در زندگی من شکل می​گیرد؛ پس حالا حالا جا دارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها