خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، شیما کریمی- وقتی به گوشی اش زنگ می‌زنی مطمئنی که شماره اشتباه نیست چون ترانه (حالم خوبه) اش را آهنگ پیشواز گوشی کرده و خلاصه اینقدر حالت را خوب می کند که دوست داری دیرتر گوشی را جواب بدهد تا حالت خوب تر شود! رسم قشنگی است که با صدای خودش به پیشوازت می آید. لهراسبی که سال 81 با ارائه اجرایی متفاوت در تیتراژ سریال «دریایی ها» دیده شد، فارغ التحصیل الکترونیک است و برای در آوردن خرج زندگی، نمی خواند. اصلا خوانندگی شغل اصلی اش نیست. او فعال حوزه تبلیغات و بازاریابی و صاحب یکی از شرکت های معروف تبلیغاتی است.
لهراسبی تا کنون 4 آلبوم تولید و منتشر کرده که در زمان خودشان جزو پرفروش ترین های سال بوده اند. پاپ خوان خوش طنین و پرمشغله دنیای موسیقی را در گیر و دار تور کنسرت های خارج از کشور ، تهران و شهرستان و تمرین تیم فوتبال هنرمندان که اول خرداد برای جام جهانی هنرمندان به مسکو می روند؛ به سختی گیر انداختیم تا حرف هایش را حول و حوش کتاب، رو کنیم. گفتگوی ایبنا با این خواننده محبوب را از دست ندهید: 

چه کنیم تا فاصله فرهنگ کتاب و کتاب خوانی مان با دنیا کم شود؟
باید در این زمینه فرهنگ سازی شود که بالطبع هزینه های زیادی را در بر دارد. مسئولین بایستی با کمک رسانه ها و استفاده از ابزار و وسایل آموزشی، فرهنگ کتابخوانی را در کشور، رشد دهند. جا افتادن این فرهنگ یک پروسه طولانی مدت است و به این سادگی ها به نقطه دلخواه نمی رسیم؛ اما اگر زیربنای فرهنگی از پایه و بن درست باشد حتما آن روزِ روشن را خواهیم دید. 

این روزها بازار اظهار نظر درباره ممیزی داغ است، شما چه نظری دارید؟
هر کشور و ملیتی یک سری خطوط قرمز دارد که عبور از آن ها قشنگ نیست. ممیزی باید در خدمت نشر کتاب هایی مطابق با عرف ملی، مذهبی و فرهنگی ما باشد و بس! اما سانسورهایی که بیشتر جنبه بدقلقی دارد و اصلا نمی شود اسم ممیزی روی آن گذاشت، نه درخور شأن مسئولین فرهنگی کشور است و نه کتابخوان های حرفه ای. 

علی لهراسبی، چه طور از تازه های کتاب، باخبر می شود؟
اینترنت. البته این روزها به شدت دچار کمبود وقت هستم. ترانه می خوانم اما فرصت کتاب خواندن ندارم! (می خندد)
یعنی یک خواننده به خواندن کتاب نیاز ندارد؟
قطعا نیاز دارد. اما به دلیل درگیری های شغلی فرصتی برایم باقی نمی ماند تا سراغی از کتاب بگیرم. البته از فضای مجازی و اینترنت غافل نیستم و اطلاعات و مطالب مورد نیازم را از این طریق تامین می کنم. 

اینترنت جای کتاب را می گیرد؟
کتاب های اینترنتی هم دست کمی از کاغذی ندارند! کم و بیش سعی می کنم از کتابخوانی آنلاین جا نمانم دیگر! ( می خندد)
پس ترانه خوانی، حسابی جای کتابخوانی را گرفته؟
باور کنید هیچ چیز نمی تواند جای کتاب را بگیرد حتی ترانه!
حتی ترانه های علی لهراسبی؟
صد در صد؛ شک نکنید. این کجا و آن کجا؟! (می خندد)
در گرانی بازار کتاب، چه طور مردم را به کتابخوانی تشویق کنیم؟
این سوال را از کسی می پرسی که خودش تشویق نشده! ( می خندد)
پس ریشه در کودکی دارد؟
نه اتفاقا. بچه که بودم خیلی کتاب می خواندم. دوران نوجوانی هم همین طور. یادم می آید یک کتاب انگلیسی- فارسی داشتم که تمامش را حفظ بودم. به کتاب آلمانی هانسل و گرتلِ برادران گریم هم بسیار علاقه داشتم. از حافظ خوانی هم غافل نمی شدم.
پس دلیل پس زدن یک باره کتاب چیست؟
می خوام عاشق بشم اما تب دنیا نمی ذاره! منظورم عاشق کتاب است! (می خندد)
کدام تب دنیا؟
جز خوانندگی درگیر بیزینس هستم، باور کنید خوابم هم استاندارد نیست! 
البته خارج از شوخی، در وهله اول، مردم خودشان باید بخواهند تا کتابخوان شوند! وگرنه تشویق و تنبیه اثر چندانی ندارد. اگر مسئولین فرهنگی هم همت مضاعف کنند و قیمت پشت جلدها را پایین بیاورند، قطعا بی تاثیر نیست. گام اول را باید دولت بردارد تا مردم نیز همپا شوند. این که چند خواننده و بازیگر به مردم توصیه کتابخوانی کنند فایده ای ندارد! با حلوا حلوا دهان شیرین نمی شود و مردم همچنان در بی کتابی، روزگار می گذرانند! 

پس وقتی چشم تان به قیمت پشت جلد کتاب ها روشن می شود، دست و دلتان می لرزد؟
دقیقا. به خصوص کتاب های تخصصی موسیقی و بازاریابی.
حاضرید کتاب خوب را گران بخرید؟
تا تعریف خوب چه باشد؟ یعنی کتابی که نویسنده اش مشهور است یا چند بار تجدید چاپ شده و حتی تب خواندنش گریبان همه را گرفته؟
اینها که گفتید لزوما تعریف یک کتاب خوب نیست.
پس اگر منظورتان کتابی است که همه مؤلفه های فرهنگی در آن رعایت شده، فکر می کنم در خریدش کوتاهی نکنم. 

بسته پیشنهادی خواننده خوش صدای پاپ از دنیای کتاب های جذاب و خواندنی؟
اهالی و علاقه مندان موسیقی کتاب هایی که در این زمینه هستند را از دست ندهند. مثل «تئوری موزیک» پرویز منصوری یا «موسیقی مدرن» نوشته موریس لورو. از خواندن شعر و ترانه هم غافل نشوید و البته علاقه مندان به مقوله بیزینس و بازاریابی بد نیست به مطالعه کتاب هایی در این زمینه بپردازند. مثل «رموز موفقیت در بازاریابی شبکه ای» اثر ریچارد کوئک. 

روزگار بی کتاب مثل؟
عصر یخبندان. زندگی انسان های نخستین.
خودزنی می کنید؟! یعنی علی لهراسبی یک انسان نخستین آن هم در عصر یخبندان است؟
(می خندد) نه! این تعبیر برای آدمی است که از دنیای دور و برش بی اطلاع باشد. من بدون کتاب نیستم. درست است که این روزها کتاب خاصی نمی خوانم اما همیشه درگیر دریافت اطلاعات از طریق اینترنت و تبلت و گوشی هستم. به نظرم افراد، دیگر به سراغ کتاب های کاغذی نمی روند و با یک جستجو در اینترنت به مطلب یا کتاب مورد علاقه شان دست پیدا می کنند. فقط فرمت ها عوض شده که این نیز اقتضای زندگی امروز است.
و نمایشگاه کتاب؟
اگر فرصت شود حتما می روم. اگرچه معلوم نیست بشود کتاب بخرم! چون چند باری که آمدم به عکس و امضا گذشت و خرید کتاب هم هیچ شد!