«تاریخ سرگذشت مسعودی»، خاطرات و سفرنامه مسعودمیرزا ظل السلطان (فرزند ناصرالدین شاه) به روایت خود اوست. مسعود میرزا در سال 1323 این کتاب را به کمک فرزندش، اسماعیل میرزا، تدوین کرد. وی بخش مهمی از کتاب را تقریر کرده و اسماعیل میرزا نوشته و بخش دیگر را از روزنامه شکارهای خود نقل کرده است.
این کتاب دارای دو بخش است؛ شرح مسافرتهای مسعود میرزا به مناطق مختلف ایران در شش باب و شرح سفر او به فرنگستان که در خلال آنها اطلاعات دیگری هم آمده است. باب اول کتاب درباره تاریخ تولد و نسب و نژاد مسعودمیرزاست، طبق روایت او نسبِ خاندان قاجار به اشکانیان میرسد!
باب دوم درباره سفر مسعود میرزا به مازندران و استرآباد است. مسعود میرزا سیزده ساله بود که پدرش او را حاکم آنجا کرد. وی در شرح سفر خود، به وقایع مهم دوره سلطنت پدرش اشاره میکند. باب سوم، شرح سفر او به فارس است که ضمن آن، وقایع تاریخی، موقعیت جغرافیایی، شرح بلوکات و افواج و ایلات آن منطقه و نحوه جمعآوری مالیات و خرج کردن آن بیان شده است.
باب چهارم، سفرنامه اصفهان است که در این باب نیز مطالب تاریخی و جغرافیایی منطقه ذکر شده است. باب پنجم شرح سفر مسعود میرزا به عراق عجم (اراک ) است. باب ششم به شرح سفر بروجرد و لرستان اختصاص دارد و ضمن آن به برخی مسایل مانند شورش ایلات لر، شورش افغانها نیز پرداخته شده است. همچنین شرح کتابهایی که به همت او ترجمه شده نیز در این باب آمده است. وی در پایان این باب مطالبی درباره شکارهای خود آورده و درباره نام حیوانات مختلف توضیحاتی درباره آن حیوان داده است.
بخش دوم کتاب، سفرنامه فرنگستان است. این سفر در 1323 از بندر انزلی آغاز شده است. مطالب این بخش مشتمل است بر مشاهدات نویسنده از روسیه، اتریش ، آلمان و فرانسه و مطالبی درباره کشتار یهودیان و درگیری ارامنه و مسلمانان در بادکوبه.
مسعودمیرزا هنگام تدوین کتاب، هرگاه مطلبی را به خاطر میآورده که با مطالبش ارتباط داشته به سفرنامه میافزوده است، ازین رو کتابش انسجام ندارد. همچنین اظهارنظرهای بیمایه، خودستاییها و تحقیقات غیرقابل اعتماد نیز از ارزش کتاب کاسته است.
تاریخ سرگذشت مسعودی نخستینبار در 1325 در تهران چاپ سنگی شد. در سال 1362ش دو چاپ عکسی از همین چاپ در تهران منتشر شد که یکی از آنها را فرهنگسرای یساولی با مقدمه ابوالحسن شمس محمدی و افزودن فهرست اعلام و چند عکس، به چاپ رساند و دیگری را انتشارات دنیای کتاب با مقدمه ناشر و آلبومی از تصاویر چاپ کرد. در 1363ش به کوشش حسین خدیوجم (متوفی 1365ش ) متن کتاب منقح شد و در 1368 ش، در سه جلد، همراه با حواشی و توضیحات، با عنوان خاطرات ظلالسلطان به چاپ رسید.
مهشید موسوی از پژوهشگران موسسه مطالعات تاریخ ایران معاصر در مقالهای ظلالسلطان را اینگونه تفسیر میکند: «او سه سال از مظفرالدين شاه بزرگتر بود ولي چون عفت السلطنه از دودمان شاهان قاجار و از زنهاي عقدي ناصرالدين شاه نبود، ظل السلطان به وليعهدي انتخاب نشد. حسرت ولايتعهدي، از اوان کودکي حسادت برادرش مظفرالدين ميرزا را در جانش بر انگيخت و تا پايان عمر، آرزوي مالکيت و پادشاهي يک دم از مخيلهاش دور نشد.»
وی املاک مردم را با زور و قهر، غصب و تصرف میکرد و شورشها را با سنگدلی سرکوب میکرد. در حدود سال 1259ش که به اوج قدرت رسیده بود، به پشتوانه ارتش محلی خود، اوامر حکومت مرکزی را نادیده میانگاشت و در سال 1261 به ناصرالدین شاه پیشنهاد کرد که حاضر است در ازای دریافت مقام ولایتعهدی، مبلغ هنگفتی پیشکش کند.
موسوی ادامه میدهد: «ظلالسلطان پس از پايان دوره حکمرانياش در مازندران، به تهران احضار شد و پس از ورود به پايتخت با همدم الملوک (دختر اميرکبير) که بعدها به همدمالسلطنه ملقب شد ازدواج کرد و پس از برگزاري مراسم عقد ازدواج به فرمانروايي فارس انتخاب شد. مسعود میرزا در سال 1921 به اصفهان رفت و اين مرتبه دوره حکمراني او تا سال 1325 يعني 35 سال متوالي ادامه پيدا کرد. از همان اوان شباب و عنفوان جواني راه استفاده يا به اصطلاح آن ايام، دخل و مداخل را خوب ميدانست و به جمع آوري نقدينه و جواهر و املاک عشق و علاقه مفرطي داشت و روز به روز بر دامنه سلطه و چنگ اندازي بر املاک حومه اصفهان ميافزود.»
وقتی خبر مظالم او به گوش ناصرالدین رسید، شاه قاجار درصدد سفر به اصفهان و بررسی اوضاع آنجا برآمد. در این هنگام ظل السلطان بیمناک به تهران آمد و به شاه و درباریان هدایای نفیس تقدیم کرد. با این همه، شاه پس از مدت کوتاهی، با صدور فرمانی، او را از سراسر قلمرو حکومتی غیر از اصفهان برکنار کرد. او در تمام دوران سلطنت مظفرالدین شاه نیز حاکم اصفهان بود و با مشروطهخواهان به شدت برخورد میکرد. از دیگر کارهای جنونآمیز او، تخریب آثار و ابنیههای با ارزش دوران صفوی در اصفهان بود تا شاه به این شهر توجهی نداشته باشد و او مطلق العنانِ آن دیار شود.
پژوهشگر موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران میافزاید: «دوران حکومت ظل السلطان در اصفهان، به قلع و قمع مخالفان و سرکوب شورشهاي محلي و داخلي يا افزون بر داراييهاي کلان، از طريق دستاندازي بر اموال مردم ميگذشت و از آنجا که مملکتداري جايي در ذهنيت قاجار نداشت، اغلب اوقات را به شکار و بلوکگردي و خوشگذراني سپري ميکرد. با اين حال، نبايد از نظر دور داشت که تشکيل قشون منظم، تأسيس روزنامه فرهنگ، افتتاح مدرسه همايوني به سبک جديد و اکل دو ميليتر (Ecole de Militaire) يا مدرسه نظامي براي تعليم داوطلبان قشون، از جمله اقدامات ظل السلطان در اصفهان است.»
مسعود میرزا در اواخر جنگ جهانی اول به اصفهان بازگشت و در عمارت خود در باغ نو منزوی شد. پس از مرگ فرزند بهرام میرزا سردار مسعود، در دریای مانش دچار اختلال حواس شد و در 10 تیر ماه 1297ش برابر با 22 رمضان 1336 ق در حدود هفتاد سالگی درگذشت.
شجرهنامه تصويري ظلالسلطان و تمامی فرزندان ذكورش
نظر شما