نویسنده روزنامه اقتصادی فایننشال تایمز این سؤال را مطرح میکند که آیا اصلاً کتاب داخلی و خارجی در دنیای کنونی مطرح است؟ آیا میتوان مالکیت کتاب یا رمان را به کشوری خاص نسبت داد؟ آیا اصلاً نویسندگانی که به زبانهای مختلف تسلط دارند و کتابهای خود را به چندین زبان مینویسند میتوان به یک ملیت نسبت داد یا اینکه مثل مباحث پیش آمده در مدارس و دانشکدههای انگلیسی باید نوعی جهانی شدن برای نویسندگی و چاپ کتاب تلقی کرد.
این روزنامه با طرح این سؤالات مبحثی را پیش میکشد که قبل از این روزنامههای دیگر نیز به طور ضمنی آن را مطرح کردهاند. وقتی جایزههای معتبر ادبی مثل «منبوکر» به داستانهای نوشته شده به زبان انگلیسی داده میشود آیا میتوان تغییر دنیای کتابخوانی و نویسندگی را مطرح کرد؟ اصلاً اینکه واکنش خواننده به کتاب بستگی به محل نوشتن آن و محل تولد نویسنده آن بستگی دارد؟ آنطوری که نویسنده فایننشیال تایمز به مثالهای مختلف اشاره میکند در دنیای امروز شاید اثری مثل «هری پاتر» در کشور انگلیس و برای مخاطب انگلیسی نوشته میشود ولی به سرعت در سراسر جهان به فرهنگهای مختلف تعمیم داده میشود و حتی مدرسه جادوگری هاگوارتس در ذهن یک دانش آموز اهل تایلند یا هر جای دیگر با توجه به فرهنگ آن کشور ساخته و خیال پردازی میشود.
شاید رمانهای چارلز دیکنز و دیگران برای انگلیسیها نوشته شده است ولی ظاهراً داستان حد و مرز ندارد و کتابها میتوانند مرزهای سیاسی را محو کنند. به عقیده روزنامه فایننشال تایمز امروزه ادبیات و در حیطه گسترده آن کتاب جامعهای واحد در جهان ایجاد کرده است که به سادگی مرزها را درمی نوردد.
وقتی نویسندگان کشورهای مختلف رمانهای خود را به زبان انگلیسی مینویسند معلوم است که داستان میتواند در تمام دنیا مخاطب داشته باشد. همانطور که دیکنز میتواند با داستانهای عصر ویکتوریای خود مخاطب دنیای مدرن امروزی را جذب کند، به طور حتم داستانهای عصر امروزی نیز میتواند مخاطب خود را در کشورهای دیگر داشته باشد.
اخیراً روزنامه نیویورک تایمز نیز در مقالهای به همین موضوع اشاره کرده بود و اعتقاد داشت در دنیای معاصر بیشتر نویسندگان مشهور جهان، دیگر به مخاطب خاص توجه ندارند و میخواهند نوشتههای خود را به گوش همه جهانیان برسانند.
به خاطر همین است که نویسندگان مشهوری مثل «فرانسسکا مارکیانو ایتالیایی»، «آلن لیتمن» روس، «الکساندر همون» بوسنیایی و دیگران نوشتههای خود را به زبان انگلیسی مینویسند. در سالهای دهه پنجاه میلادی «جرارد ریو» نویسنده مشهور هلندی میگفت: بگذارید نوشتههای خود را با لهجه محلی نگوییم.
البته در آن زمان نوشتههای او به زبان انگلیسی با استقبال چندانی مواجه نشد و او مجبور شد همه آنها را به زبان هلندی بنویسد. با وجود این در زمانهای اخیر ثابت شده نوعی مخاطب جهانی برای داستانها و قصهها پیدا شده است که ملیت و کشور نمیشناسد. امروزه بسیاری از مردم کشورهای اروپایی به زبان انگلیسی تسلط دارند و در کشورهای دیگر نیز به سرعت در حال گسترش است و یکی از راههای گسترش داستان نیز ترجمه آنها به زبانهای دیگر است.
وقتی سری به کتابخانهها و کتابفروشی های آمریکا بزنید متوجه خواهید شد بیش از 50 یا حتی 70درصد کتابها ترجمه از زبانهای دیگر هستند و این واقعیت را نمیتوان انکار کرد که کتاب و رمان به رسانهای جهانی تبدیل شده است که هیچ مرزی نمیشناسد. امروز آثار گابریل گارسیا مارکز را در هر جای دنیا میتوان پیدا کرد. چارلز دیکنز در هر جای دنیا طرفدار دارد و نویسندگان معاصر مثل «جاناتان فرانزن» آمریکایی در همه کشورها شناخته شدهاند.
نظر شما