وی درباره آسیبهایی که متوجه این جشنوارههای ادبی است، توضیح داد: به نظر میرسد در وجه کلی، جشنوارههای ادبی کشورمان، جنبه صوری و کلی را مدنظر داشتهاند و کارکرد تبلیغی و مصرفی دارند تا تولید دانش و سلیقه. در واقع، با جریان ناکامی در این زمینه روبهروییم. بیشتر جشنوارهها، با هدف مصرفگرایی تبلیغی و به صورت سطحی برگزار شدهاند و البته با آنکه این ویژگیها، خصوصیت عام جشنوارههای ادبی کشورمان است اما همه آنها در داشتن چنین ضعفهایی در یک رتبه نیستند و این به دلایل مختلفی بر میگردد که یکی از مهمترین آن، ابهام و ضعف ارزشگذاری است.
وی در بیان پیشنهادی برای برونرفت از این آسیبها گفت: بدیهی است که در کشورمان به ادبیات بومی نیازمندیم و این امر مقدمهای است برای جهانیشدن. ادبیات بومی هم مبتنی بر آرا، عقاید، فرهنگ و رفتارهای شخصیتهای یک سرزمین است. از اینرو اندیشههای دینی و اعتقادی را نمیتوان از ادبیات یک ملت زدود و برای نوشتن این نوع ادبیات، باید مردم و اعتقاد آنها را شناخت. برای دستیافتن به ادبیات بومی، باید به نقد ادبیات بومی هم توجه داشته باشیم. معتقدم که عیار ادبیات را با ادبیات بومی میتوان سنجید. برای سنجیدن چنین عیاری، باید ملاکهای عقلانی و فلسفی شناخت این عقاید را داشته باشیم. در غیر این صورت، نقد سازنده ممکن نخواهد بود.
«این سنجههای عقلانی و فلسفی ادبیات چگونه حاصل میشود؟» پرسشی بود که شاکری در پاسخ به آن، به غربی و وارداتی بودن ادبیات داستانی در کشورمان اشاره کرد و توضیح داد: در سنتهای قدیم ادبیات، متل، داستان و حکایت را داشتیم اما ساختارهای تازه و جدیدالتاسیس ادبی، با اندیشه غرب متناسب است.
وی در این باره افزود: پایه و محور یک جشنواره ملاکهای سنجش آن است. ارزش جشنواره به جایزه نیست و در واقع، هیات انتخاب، صحت انتخاب و موارد اینچنینی هستند که اعتماد به جشنواره ادبی را به دنبال دارند. در جشنوارههای ادبی کشور قرار نیست اقدامات غرب را دنبال کنیم.
وی درباره ملاک نقد و داوری آثار رسیده به جشنوارههای ادبی کشور گفت: در این زمینه ملاکهایی باید تدوین شود اما هنوز تدوین نشده؛ زیرا فاقد نظریه ادبی بومی هستیم. دچار نوعی خودباختگی غیراختیاری نسبت به ادبیات غرب شدهایم و به این دلیل که تولید نظریه نداریم به نظریات غیر بومی میآویزیم.
وی پرداختن به نظریات ادبی را وظیفه مجامع علمی دانست و با ابراز تاسف از نبود خیزش و همت جمعی در تدوین نظریه اسلامی ادبی در این حوزه عنوان کرد: متاسفانه مشربها و آبشخور مجامع علمی ادبی کشور، منابع غربی است. دانشگاههای ما نقدی به آن نظریهها ندارند؛ پس تولیدی هم در حوزه نظریات بومی ندارند.
شاکری در پاسخ به این سوال که با نداشتن معیار مشخص چگونه میتوان داوری جشنوارههای ادبی را به صورت هدفمند پیش برد؟ گفت: باید به داورانی که یافتههای ارزشمند بومی غیر مدونی دارند اعتماد کنیم. اصطلاحاً به این امر سلیقه میگویند. نویسندگانی که درباره دفاع مقدس و دیگر رویدادهای بومی نوشتهاند چنین سلیقهای دارند و معتقدم در حوزه ادبیات داستانی دفاع مقدس، مسیر برای چنین اعمالی خیلی فراهمتر است زیرا شخصیتهای داستانهای دفاع مقدس از عمیقترین لایههای جامعه برخاستهاند و به گمان من دفاع مقدس از پیشروترین و بهترین نمونهها برای نمایش انسان مسلمان شیعی ایرانی به جهان است. میتوان به صحت گزینش داوری که نظریه ندارد اما با ملاک هایی اثر پیشرو را بر میگزیند، امیدوار بود.
وی در ادامه اظهار کرد: البته سازو کار داوری و روش داوری هم مهم است. داوری که به دفاع مقدس از جنبه دفاع میهنی فکر میکند و افق بلندی از معنویت حاکم بر روح رزمندگان را نمیبیند، نمیتواند نگاهی بومی داشته باشد زیرا در دفاع مقدس نوعی دفاع از اندیشه و انسان، مطابق بر اندیشه دینی و قرآنی وجود داشت.
شاکری از روشمند نبودن جشنوارهها و جایزههای ادبی دفاع مقدس به عنوان آسیب مهم این حوزه یاد کرد و افزود: به یقین جلسههای داوری باید به ارایه یک مبنا و اصول بینجامد که عموماً چنین سازوکاری وجود ندارند. همچنین همراه شدن جشنوارهها و جایزههای ادبی دفاع مقدس با نقدهای علمی پس از انتخاب آثار برگزیده میتواند کمک شایانی به دیده شدن این آثار کند.
این داور جایزههای ادبی با اشاره به ارایه نظر اجمالی داوران در هنگام اهدای جوایز گفت: لازم است نقدهای دورهای حوزه دفاع مقدس در سطحهای مختلف برگزار شود تا مخاطبان عام و خاص بتوانند از دلایل برگزیدهشدن یک اثر آگاه و به مطالعه آن ترغیب شوند. از سوی دیگر این جلسههای نقد میتواند جایگاهی برای رفع اتهام از سلیقهای عمل کردن جشنوارهها و جایزههای ادبی باشد. این کوتهاندیشی است که جایزهای مانند «جایزه ادبی جلال آل احمد» با 110 سکه برگزار شود اما خبری از نقد آثار برتر و برگزیده نباشد.
نظر شما