پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۳ - ۰۸:۱۲
مولف سُنی که «مفتح» به او ارادت قلبی داشت/ جلسه کتابخوانی امام جماعت برای همه گروه ها/ مناظره باکشیش مسیحی درکتابخانه مسجد قبا

مرد آموخته بود که باید با کردار و رفتارش، مردمان را به خدا رهنمون باشد. او شاگرد مکتبی بود که بر طریق هدایت می‌رفت و فهمیده بود که حرکت در مسیر هدایت، نه با طرد آنان که در این مسیر نمی‌روند، بلکه با فهم‌شان و درک درست زمان و پیوند با اطرافیان ممکن است اگر چه دشوار باشد، یا متهم شود و ناسزا بشنود، اما نباید از طی این مسیر ناهموار پا پس بکشد و در همین مسیر نیز هنر خوب مردن را از مکتب حسین(ع) به ارث برد.

خبرگزاری کتاب ایران( ایبنا)- گفت وگو از: محمدرضا امین- حاج «حسین مهدیان»، مدیرعامل دفتر نشر فرهنگ اسلامی درباره او زیبا گفت این جمله شریعتی را که «شهادت نه یک باختن، بلکه یک انتخاب است و حسین(ع) از خانواده‌ای است که هنر خوب مردن را در مکتب حیات، خوب آموخته است. چه بسا کسانی که جسارت آن را ندارند که شهادت را انتخاب کنند و برای زنده ماندن به هر ننگی تن در می‌دهند، مرگ آنان را انتخاب می‌کند.»

در این مطلب به بهانه شنیدن از خاطراتی درباره شهید دکتر محمد مفتح به سراغ حاج حسین مهدیان رفتیم. خاطرات ناگفته مهدیان شنیدنی است.  او از مبارزان فعال و از چهره های فرهنگی همراه شهید مفتح بوده که که همراه با حاج مهدی عراقی ترور شد اما زنده ماند. او هم اکنون نیز عضو هیأت امنای مسجدقبا - واقع در خیابان شریعتی پشت حسینیه ارشاد- است.
************

زمینه آشنایی شما با شهید دکتر مفتح به چه دوره‌ای و چه کانون‌هایی برمی‌گردد و اصولاً در اولین برخوردها، او را چگونه می‌دیدید؟

اولین ارتباط نزدیک ما با شهید مفتح به حضور ایشان در مسجد جاوید برمی‌گردد. سال‌های 51 یا 52 بود که آقای مفتح، امام جماعت مسجد جاوید شد. او در همان آغاز کلاس‌هایی دایر کرد که در سطح وسیعی تاثیرگذار شد و مورد استقبال طبقات مختلف قرار گرفت.

یک‌سال پس از حضور آقای مفتح کم‌کم فعالیت‌ها گسترش پیدا کرد و مسجد جاوید، پایگاه مبارزه شد. یک روز پس از سخنرانی مقام معظم رهبری (آقای خامنه‌ای) ساواک به مسجد هجوم آورد و آقای خامنه‌ای و آقای مفتح را دستگیر کردند و مسجد را هم تعطیل کردند. شهید مفتح اصولاً روح متحولی داشت. اصلاً در مسیر تبلیغ و تبیین اسلام آرام نداشت.

بعدها که از زندان آزاد شد، ما مسجد قبا را بنا کرده بودیم و با مشورت آقای طالقانی و مطهری قرار شد‌ آقای مفتح، امام جماعت مسجد قبا باشند. حتی بعد از زندان، ایشان با روحیه‌ای بسیار عالی کار خودش را شروع کرد. اصلاً به حضور ساده یک امام جماعت برای مسجد قائل نبود. تاکید می‌کرد که امام جماعت باید فعال، پرجنب و جوش، سرزنده و پرتحرک باشد. همین‌گونه هم بود و همین روحیه ایشان مسجد قبا را به مهمترین پایگاه انقلاب اسلامی تبدیل کرد.

ما در مسجد قبا یک هیأت امنای پنج نفره داشتیم که تمام تصمیمات انقلابی در آن جمع گرفته می‌شد و تصمیمات برای تایید با جلسه بالاتری که آقای مطهری، آقای خامنه‌ای، آقای باهنر و... در آن بودند در میان گذاشته می‌شد و پس از آن اقدام می‌کردیم. اغلب جلسات مهم هم به دلایل امنیتی که فضای ساواک برای ما ساخته بود در منزل ما برگزار می‌شد.

حضور دکتر مفتح مسجد قبا را زنده کرد. از تاسیس صندوق قرض‌الحسنه، تاسیس کتابخانه، سالن سخنرانی، کلاس‌های تاریخ، تفسیر، ادیان، جامعه‌شناسی، فلسفه و... با حضور ایشان برنامه‌ریزی و برگزار می‌شد. ایشان مسجد قبا را تبدیل به یک مرکز فعالیت‌های جدید اسلامی کرده بود. این بود که ساواک به شهید مفتح، خیلی حساس شده بود.

فضای مسجد قبا به گونه‌ای دگرگون بود که وقتی خود ایشان یا سخنرانان دیگر مثل آقای بازرگان یا دیگران سخنرانی می‌کردند، تمام جوانان از دور و نزدیک تهران به مسجد قبا می‌آمدند، به حدی که مسجد و خیابان‌های اطراف مملو از جمعیت می‌شد و حتی صدای سخنران نمی‌رسید، بعد رادیوهای ترانزیستوری طراحی شد که هر صدمتر به صدمتر، صدا را با این رادیوها منتقل می‌کردیم.

موضوع انتقادها و مخالفت ها با دکتر مفتح و مهندس بازرگان

فکر می‌کنید او به عنوان یک امام جماعت با روحی متحول، چگونه به این شاخصه‌ها دست یافته بود؟ از سویی جایی مطرح کرده بودید که سخنرانی های شهید مفتح در مسجد قبا با مخالفان و منتقدانی هم روبرو بود؟ علت این انتقادها چه بود؟

آقای مفتح پیش از ورود به تهران در قم، با امام موسی‌صدر ارتباطات نزدیک داشت و نیز با چهره‌هایی چون شهید بهشتی معاشرت نزدیکی داشت. او درک درستی از مفاهیم اسلامی در حوزه به دست آورده بود و نگاهش سطحی نبود، از سوی دیگر با جریان دانشگاه و استادان دانشگاه آشنا بود، این فضاها روح او را متحول، به روز و سرزنده کرده بود و خیلی خوب هم جوانان را می‌شناخت. حتی در مسجد برای گروه‌های مختلف سنی جوانان و حتی برای دختران جوان جلسات جداگانه داشت.

یعنی پس در مسجد، جریان‌ها یا گروه‌ها یا کسانی بودند که با نگاه سنتی، فعالیت‌ها و عملکرد ایشان را به عنوان یک روحانی دانشگاهی بر نمی تافتند یا به شیوه ایشان انتقاد داشتند؟

بله . البته تلاش می شد که  انتقادها در آن فضای انقلابی، موجب اختلاف نشود. چون اولاً فضای مسجد قبا، فضای زنده‌ای بود و عموماً در تهران تنها مسجد قبا بود که پایگاه اصلی جوانان اصلی جدید شده بود و این هم مدیون آقای مفتح بود. ثانیاً حضور چهره‌هایی مثل آقای بازرگان و فعالیت جریانات همسوی ایشان در آن دوره در مسجد قبا عموماً فضای زنده انقلابی و مبارزاتی برای این مسجد ساخته بود. به خاطر همین اکثراً با ایشان موافق بودند. تنها انتقادی که گاهی از سوی غیرجوانان به آقای مفتح وارد می‌شد این بود که تذکر می‌دادند آقای مفتح پس از سخنرانی‌شان، ذکر مصیبت بخوانند که ایشان در فضای سخنرانی‌هایی که برای جوانان داشت یا در اوج سخنرانی های انقلابی این را را انجام نمی داد یا بهتر است بگویم گاهی فراموش می‌شد.

مثلاً پدر من که هر زمان آقای مفتح نبود، به جای ایشان امام جماعت می‌ایستاد، همیشه تاکید می‌کرد که هر سخنرانی که در مسجد برنامه دارد، در پایان ذکر مصیبت بخواند و توسل داشته باشد و از این بابت هم گاهی به آقای مفتح یا آقای بازرگان تذکر می‌داد و از اینها گله می کرد که چرا روضه نمی خوانند.

مولف سنی مذهبی که شهید مفتح به او ارادت قلبی داشت

شهید مفتح در سفر به مصر شخصیت‌ها و استادان برجسته دانشگاه این کشور را به ایران دعوت کرد تا در مسجد قبا حضور یابند که در اسناد ساواک آمده. مخارج سفر اینها را شما تامین می‌کردید. علت این برنامه‌ها چه بود و چه کسانی دعوت می‌شدند؟

 البته یکی دعوت از استاد اقتصاد دانشگاه الازهرا برای سخنرانی در سالگرد تاسیس صندوق قرض‌الحسنه قبا بود که ساواک از اجرای آن جلوگیری کرد و شهید مفتح پس از آن سخنرانی تندی علیه حکومت کرد. یکی دیگر دعوت شهید مفتح از قاریان مصری به ایران بود که اولین بار این ابتکار توسط او عملی شد و ایشان قاریان مصری را به مسجد قبا دعوت می‌کرد.

همچنین یکی از چهره‌های مهمی که توسط ایشان به ایران دعوت شد، «دکتر عبدالفتاح عبدالمقصود» بود. او دانشمندی مصری و به ظاهر سنی بود که ارادت قلبی ویژه‌ای به اهل بیت داشت و آقای مفتح هم به او ارادت قلبی داشت. کتاب 9 جلدی امام علی(ع) را ترجمه کرده بود و با عالمان شیعه ارتباط نزدیکی داشت.

عبدالفتاح با همسر و صبیه‌اش به ایران آمدند و در آن مدت هم منزل ما اقامت داشتند که شهید مفتح هم میزبان اصلی بود. سفر ایشان به ایران با ملاقات‌های دانشمندان و علمای بزرگ تهران و قم روبرو شد و این نوع ملاقات‌ها موجب تعاملات فرهنگی مختلفی می‌شد. در این ملاقات‌ها که حتی برای پس دادن بازدیدها، یک جلسه در تهران منزل آقای فلسفی و یک جلسه در قم منزل آقای وحید خراسانی برگزار شد، مباحثات علمی و دینی فراوانی انجام می‌گرفت و شهید مفتح که بانی اصلی این نوع تعاملات بود، این مباحثات علمی را خیلی ضروری می‌دانست.

گفت وگو با یک کشیش مسیحی در کتابخانه مسجد قبا

ماجرای سفر کشیش مسیحیان ضدجنگ ویتنام و دیدارهای او با شهید مفتح در کتابخانه مسجد قبا چه بود و چگونه صورت گرفت؟

- در همان سال‌ها کشیش معروف آمریکایی که از گروه مسیحیان ضدجنگ ویتنام بود، برای بررسی وضع ایران و تماس با مبارزان ضدرژیم ایران به تهران آمده بود که با شخصیت‌های سیاسی مذهبی کشور تماس می‌گرفت و با آنها گفت وگو می‌کرد. از جمله مصاحبه‌هایی که داشت با دکتر مفتح بود که این مصاحبه در کتابخانه مسجد قبا برگزار شد و شهید مفتح خیلی صریح مواضع امام خمینی و ضدیت تفکر انقلاب اسلامی با سلطنت پهلوی را مطرح کرد.

کدام یک از برنامه‌های شهید مفتح در مسجد قبا با استقبال چشمگیر و قابل توجه جوانان روبرو می‌شد؟ برای مثال می‌توانید چند عنوان را مطرح کنید؟
همه برنامه‌ها با استقبال خوبی روبرو بود. یک‌سری برنامه‌ها اختصاصی کتابخوانی بود برای گروه‌های سنی خاص و یک‌سری برنامه‌ها هم عمومی برگزار می‌شد. در برنامه‌های عمومی یادم هست ایشان برای اولین بار جلساتی را تشکیل داد که در آن تاریخ معاصر ایران گفته می‌شد.

در این جلسات بیش از 20 هزار نفر شرکت می‌کردند و کلاس‌ها با شور و شوق فراوانی از گروه‌های مختلف برگزار می‌شد که موجب حساسیت‌های فراوانی هم شد. همیشه تاکید می‌کرد که برنامه‌های مسجد باید موج‌آفرین و حرکت‌آفرین باشد و نباید خشک و بی‌روح و بی‌تحرک باشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها