رمان «تبصره 22» نوشته جوزف هلر با ترجمه احسان نوروزی از سوی نشر چشمه منتشر شد.
رمان «تبصره 22» را میتوان به همراه «برهنهها و مردهها» نورمن میلر و «سلاخخانه شماره 5» کورت ونهگات، یکی از سه اثر مهم ادبیات ضد جنگ امریکا خواند. نویسندگان هر سه رمان به نوعی در رویدادهای جنگ جهانی دوم شرکت داشتهاند و آن را از نزدیک تجربه کردهاند. «جوزف هلر» که فرزند خانوادهای مهاجر از یهودیان روستبار بود، سال 1942 در سن 19 سالگی به ارتش امریکا پیوست و در سالهای پایانی جنگ به عنوان بمبانداز هواپیمای بی25 در 60 مأموریت جنگی شرکت کرد. (در هواپیماهای آن دوره خلبانی، ناوبری و مسیریابی، و هدفیابی برای انداختن بمب هر یک مسئولی جداگانه داشت.)
به نوشته «تریسی دوهرتی» زندگینامهنویس هلر، هنگامی که در اوت 1944 هلر برای اولین مأموریت جنگی خود با یک بمبافکن بی25 بر فراز آوینیون فرانسه پرواز کرد، برای نخستین بار با احتمال مرگ واقعی روبهرو شد و همین تجربه به نگاه و برداشت او از جنگ شکل داد. برداشتی که در کانون رمان «تبصره 22» قرار دارد. دوهرتی مینویسد: «بعد از آن مأموریت بر فراز آوینیون، هلر به راستی فهمید که جنگ چیزی انتزاعی است؛ آنها واقعاً میخواهند شخص من را بکشند...»
بعد از جنگ، هلر در رشته ادبیات انگلیسی تحصیل کرد و پس از مدتی تدریس، برای کار به یک شرکت تبلیغاتی پیوست. نگارش «تبصره 22» طی همین دوره آغاز شد و تکمیل آن هشت سال طول کشید تا در نهایت چاپ نخست آن در سال 1961، یعنی 15 سال پس از پایان جنگ منتشر شد. واکنش منتقدان به این رمان که نخستین اثر جوزف هلر هم محسوب میشود، در ابتدا آمیزهای از نقدهای مثبت و بیشتر منفی بود. در کنار معدود منتقدانی که از همان ابتدا بر اهمیت و بیهمتایی اثر هلر تأکید کردند، بسیاری هم رمان را فاقد ساختار و اثری شلخته و بینظم دانستند، از جمله «اِولین وود»، رماننویس مشهور. کمدی سیاه و آبزورد هلر، همچنین از نگاه منتقدانی که به رمانهای تراژیک و رئالیستی درباره جنگ عادت داشتند، به ویژه جایی که پای سربازان امریکایی در میان باشد، عجیب به نظر میرسید. به جای شجاعت و فداکاری، رمان هلر پر بود از فرامین نامعقول مقامهای مافوق و سربازانی که تنها به زنده ماندن فکر میکردند.
با وجود اینکه در بریتانیا رمان هلر از همان نخستین هفته انتشار به صدر فهرست کتابهای پرفروش راه یافت، در امریکا یکی دو سال طول کشید تا «تبصره 22» جای خود را در میان خوانندگان باز کند.
در بخشی از این رمان میخوانیم: «یوساریان با خونسردی گفت: «اونا میخوان منو بکشن.»
کلوینگر فریاد زد: «هیشکی نمیخواد تو رو بکشه.»
یوساریان پرسید: «پس چرا به طرفم تیراندزی میکنن؟ اونا می خوان همه رو بکشن.»
«خب چه فرقی میکنه؟»
میخواست بداند «اونا کیان؟ فکر میکنی مشخصا کی میخواد تو رو بکشه؟»
یورسایان بهش گفت: «تکتک شون.»
«تکتک کی ها؟»
«فکر میکنی تکتک کیها؟»
«هیچ تصوری ندارم.»
«پس از کجا میدونی که میخوان منو بکشن؟»
در بخش دیگری از این رمان میخوانیم: «عشق در نگاه اول بود.
اولین باری که یورسایان کشیش ارتش را دید، دیوانهوار عاشقش شد.
یوساریان در بیمارستان بود، با مرض کبدی که هنوز یرقان نشده بود. دکترها از اینکه یرقان درست و حسابی نبود گیج شده بودند. اگر یرقان میشد میتوانستند درمانش کنند. اگر یرقان نمیشد و رفع میشد میتوانستند یورسایان را مرخص کنند. اما این در آستانه یرقان بودن، مدام گیجشان میکرد.
هر روز صبح سر و کلهشان پیدا میشد، سه مرد جدی و چابک با دهانهای کارآمد و چشمهای ناکارآمد، همراه پرستار داکت، چابک و جدی، یکی از پرستاران بخش که از یوساریان خوشش نمیآمد. جدول پایین تختش را میخواندند و بیصبرانه در مورد دردش میپرسیدند. وقتی بهشان میگفت که دقیقاً مثل قبل است به نظر دمغ میشدند.»
رمان «تبصره 22» در شمارگان هزار و 500 نسخه به قیمت 28 هزار تومان در 518 صفحه از سوی نشر چشمه منتشر شده است.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این کتاب به لینک زیر مراجعه کنید:
نظر شما