سه‌شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۰
نامه‌های پرشور سیدجمال‌الدین اسدآبادی به علمای اسلام/ تبعید علما از میهن عادت همیشگی تجاوزگران است

18 اسفندماه سالروز درگذشت سیدجمال‌الدین اسدآبادی است. به همین مناسبت به مرور یکی از نامه‌های وی به یکی از علمای عراق عصر ناصرالدین‌شاه پرداختیم. نامه‌ای که در تبعید می‌نویسد و در آن عنوان می‌کند که طرد علما از میهن عادت همیشگی تجاوزگران است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- 18 اسفندماه برابر با سالروز درگذشت سیدجمال‌الدین اسدآبادی، اندیشمند سیاسی و مبلغ اندیشه اتحاد اسلام است. سیدهادی خسروشاهی، مولف، مترجم، روزنامه‌نگار و تاریخ‌نگار سال‌هاست که درباره اسدآبادی تحقیق و پژوهش کرده در کتاب «فرزانه ایران‌مدار» به دو نامه اشاره می‌کند نامه‌هایی که سیدجمال برای برخی علمای ایران نوشته است و به آنها نسبت به اوضاع ایران هشدار می‌دهد. وی یکی از نامه‌های سید را در این کتاب نقل می‌کند.

مطالعه نامه‌، تصویری از اوضاع ایران عصر ناصرالدین‌شاه به دست می‌دهد و خطابه پرشوری در رابطه با تبعید سیدجمال و سکوت علما که وی را به خشم می‌آورد و به این سکوت به شدت معترض می‌شود.

نامه‌های پرشور سیدجمال به علمای اسلام

خسروشاهی در بخشی از کتاب «فرزانه ایران‌مدار» صفحاتی را به اسدآبادی اختصاص داده است. البته سخن گفتن از این اندیشمند در این کتاب به دلیل اسنادی است که از زنده‌یاد ایرج افشار دریافت می‌کند. وی درباره این مبلغ اندیشه اتحاد اسلام می‌نویسد: «سید جمال‌الدین اسدآبادی پس از سفر دوم به ایران و دستگیری اهانت‌آمیز و تبعید ناجوانمردانه به عراق، مدتی را در بصره به سر برد و از آنجا طی نامه‌های تند و صریح، علمای بزرگ شیعه را از اوضاع ناگوار ایران و فساد و ظلم رژیم ناصرالدین‌شاهی آگاه ساخت.

آخرین نامه‌ وی از بصره که تاکنون در دسترس قرار داشت، نامه‌ای به حاجی محمدحسن امین‌الضرب بود که در تاریخ 24 شوال 1358 ق نوشته شده است و با استناد به تاریخ آن نامه، محققان تاکنون اقامت سید را در بصره، تا شوال آن سال نوشته‌اند (متن این نامه در کتاب «نامه‌ها و اسناد سیاسی سیدجمال‌الدین اسدآبادی» که به کوشش نگارنده چندین بار چاپ شده، آمده است) ولی اکنون نامه دیگری از سید در میان کتابی قدیمی و در اصفهان به‌دست آمده که گویا سیدجمال‌الدین آن را به یکی دیگر از علمای بزرگوار عراق نوشته است. این نامه تاریخ «سلح ذیقعده» را دارد که نشان می‌دهد سید، تا آخر ذیقده سال 1358 ق، همچنان در بصره بوده است.»

سید در این نامه نویافته، از حاج سید علی‌اکبر شیرازی یاد می‌کند که همان مرحوم آیت‌الله سید فال اسیری معروف‌ (داماد آیت‌الله حاجی میرزا حسن شیرازی‌) است. این سید دلیر و شجاع بر اثر مبارزات پیگیر خود با رژیم، به‌ویژه به خاطر مخالفت با قرارداد استعماری رژی،‌ از شیراز به «بین‌النهرین» تبعید شد و بی‌تردید در سر راه خود و در بصره با سید ملاقاتی داشته و به همین سبب گفته‌اند که سید نامه معروف خود به میرزای شیرازی (حمله‌القران) را توسط همین سید بزرگوار، به ایشان فرستاده است.»

به هر حال اصل این سند نویافته که به وسیله آقای «صنیع‌زاده» رئیس اسبق کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، در میان صفحات کتابی قدیمی به دست آمده،‌ توسط ایشان به کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران اهدا شده است که همچنان در آنجا نگهداری می‌شود و اکنون تصویری از آن را، که به درخواست این‌جانب، توسط جناب آقای ایرج افشار، در اختیار ما قرار گرفته است. همراه ترجمه آن برای استفاده اهل تحقیق در مجله «تاریخ و فرهنگ معاصر» می‌آوریم.
 
نامه سید جمال؛ بصره، سلح ذی‌القعده

خسروشاهی متن نامه سیدجمال که از بصره فرستاده را آورده است که در این نامه چنین می‌خوانیم: «زمامدار رستگاری،‌ ناموس پرهیزگاری، جامه دین،‌ پناهگاه مسلمین،‌ پیشتاز علمای عامل،‌ که خداوند به وسیله او سخن حق را برتر گرداند. اینک کفر از همه سو یورش برده است و نصاری گرداگرد سرزمین‌ها حلقه زده‌اند و بی‌دینان دون‌صفت، برای گشودن دروازه‌ها به یاری‌شان برخاسته و موانع را از سر راه برداشته، راه را برای دشمنان دین خدا هموار کرده‌اند. اکنون اسلام در پی سرفرازی، در معرض سرافکندگی و خواری قرار گرفته است،‌ نزدیک است که مشرکان حوزه آن را به تصرف درآورند، حال آنکه پیش از این در پناه نگهبانان خود، تسخیرناپذیر بود،‌ اینک اهانت به علمای پاسدار شریعت رواج یافته و طرد آنان از میهن،‌ کار روزمره و عادت همیشگی تجاوزگران و گمراهان گشته است،‌ تمام اینها، برای آن است که علمای امت و صالحان ملت در همبستگی و در آنچه خداوند بر آنان واجب گردانیده،‌ یعنی تعاون در اعلای کلمةالله و همیاری در حفظ حوزه اسلام، کوتاهی و سستی ورزنده‌اند.

شگفت‌آور این است که کوشنده برای ویران‌سازی پایه‌های اسلام و راهبر کافر به سرزمین اهل ایمان، نزد مردم کمترین پشتیبان و بیشترین دشمن را دارد. و شگفت‌آورتر ای این،‌ سکوت شما است! ای دژ نفوذناپذیر دین، اینک که بنیاد شریعت متزلزل گشته،‌ به انتظار چه نشسته‌ای؟ آیا تو که مرد حق هستی،‌ به حیات دنیوی خرسند شده‌ای؟ و آیا به جای مرگ،‌ خواری را برگزیده‌ای؟ حال آنکه خدا تو را بر دیگران رجحان داد و برای خویشتن برگزید و در راه اعتلای سخن خویش، جانبازی و بی‌باکی را بر تو واجب گردانید. پرهیزکاری نیکوکاران گرامی، تنها برای فرازمندی سخن خدا و صیانت از فرودمندی آن بوده است و همواره تیغ‌های آخته و خون‌های ریخته،‌ مانع از به خواری کشیده‌شدن آن بوده است نه ترس و احتیاط‌کاری!»

سید جمال از احوالات خود در نامه چه نوشته بود؟

خواندن سطور نامه حاکی از تب و تاب سیدجمال در به شور آوردن علما برای مبارزه با حکومت ناصرالدین‌شاه است. وی اوضاع ایران را به گونه‌ای توصیف می‌کند که مردم آماده قیام هستند. وی در رابطه با ویژگی‌های یک رهبر می‌نویسد: «سرورم! جان‌های مردم از آنچه بر سر دینشان رفته علاوه بر ضررهای دنیوی، در تب و تاب است. اگر برای یاری حق قیام کنید،‌ همگی گرد شما می‌آیند و ریاست نامه شما بر آنان تثبیت می‌شود و به یاری خدا به‌ اعتلای کلمه اسلام و سرکوب یاران کفر و خاموشی سخن بی‌دینان نائل می‌شوید. فرصت را از دست ندهید که دل‌ها اکنون در جوش و خروش، جان‌ها در آشوب و التهاب، زخم‌ خونین و مردم در تنگنا و پریشانی هستند. با یک سخن به سوی شما روی می‌آورند و گرد شما جمع می‌شوند. به آستانه شما پناه می‌برند و من گمان نمی‌کنم شما از جمله کسانی باشید که اوهام،‌ آنان را دلسرد کند و وسوسه‌ها آنان را از حرکت باز دارد؛ چه،‌ شما نیک آگاهید (همچنان که بارها خود به من می‌گفتید): شکست عالم، پیروزی اوست؛ خواری و سرافکندگی رهبر دین،‌ مایه سرافرازی اوست و رسوایی‌اش، باعث شرف و افتخار.»

در پایان‌ نامه از احوالات خود سخن می‌گوید و با رد هر گونه خستگی آورده است: «اینک زمان فرا رسیده و فرصت در دسترس است. شما از آنچه سرکردگان کفر بر سر آن مرد نیکنام پرهیزکار،‌ حاج سیدعلی‌اکبر شیرازی آورده‌اند، اطلاع یافته‌اید؛ اما آنچه بر سر من آورده‌اند، من به خدا واگذار می‌کنم. من برخلاف افتراهای دروغ‌پردازان نه پشیمانم و نه خسته شده‌ام و نه در راه اعتلای کلمه خدا فترتی در من ایجاد شده و نه در تصمیم سستی‌ای راه یافته است، و به زودی پوزه هر بازدارنده و هر دروغگوی ستمگر و هر گناهکار فرومایه را به خاک خواهم مالید و شما انشاءالله خواهید دید. ولاحول ولا قوة الا بالله العلی القهار الجبار. سلام و رحمت و برکت‌های الهی بر شما و بر همه کسانی که برای یاری دین و اعتلای کلمه مسلمانان، همراه شما قیام کنند. آمین! جمال‌الدین الحسینی.» (ص 106)
 
با اینکه سال‌ها از درگذشت سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی می‌گذرد اما هنوز پژوهشگران و محققانی به پژوهش در زندگی و کارنامه وی مشغولند. نوع زندگی، ارتباطات، حاشیه‌ها و کارنامه‌ای که وی داشته، باعث شده که هنوز هم سوژه پرکششی برای محققان باشد و به دنبال کشف حقایق و اسنادی در رابطه با این اندیشمند باشند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها