حال همهی ما خوب است
سید علی صالحی، شاعر و نویسنده مطرح کشورمان در سال ۱۳۳۴ در روستای مَرغاب از توابع ایذه در استان خوزستان متولد شد. وی پایهگذار جریان موج ناب و شعر گفتار در شعر معاصر ایران و یکی از دبیران اصلی کانون نویسندگان ایران بود. صالحی یکی از چهرههای مطرح و شناخته شده در شعر معاصر فارسی است. پدر او کشاورز، شاعر و شاهنامهخوان بود. وی در سال ۱۳۴۰ به دلیل شیوع حصبه در مرغاب همراه با خانواده به مسجدسلیمان رفت و در سال ۱۳۴۷ در همان شهر وارد دبیرستان شد. در سال ۱۳۵۳ به دلایل تنبیه و تهدید از سوی مدرسه و مقامات، ترک تحصیل میکند و یک سال بعد باز به مدرسه برگشته و دیپلم ریاضی میگیرد. اولین شعرهای او در سال ۱۳۵۰ به اهتمام ابوالقاسم حالت در مجله محلی شرکت نفت چاپ شد.
سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۴ صالحی همراه چند نفر از شاعران همنسل خود جریان «موج ناب» را در شعر سپید پیریزی میکند. منوچهر آتشی و نصرت رحمانی در تهران از این جریان پیشرو حمایت میکنند. در سال ۱۳۵۶ به عنوان برندهٔ جایزهٔ فروغ فرخزاد در شعر اعلام میشود. در سال ۱۳۵۷ صالحی از گروه «موج ناب» فاصله میگیرد. او در این باره گفته است: «حس میکردم همه ما شاعران موج ناب داریم شبیه هم میشویم...»
وی در اردیبهشت سال ۱۳۵۸ برای اقامت دائم به تهران میرود و در پاییز ۱۳۵۸ در کنکور رشته ادبیات دانشکده هنرهای دراماتیک قبول میشود. در همین زمان با حمایت اسماعیل خویی، غلامحسین ساعدی، نسیم خاکسار و عظیم خلیلی به عضویت کانون نویسندگان ایران درمیآید و در مطبوعات آزاد مشغول به کار میشود. در سال ۱۳۶۳ با نقض تقطیع سنتی و سطربندی کلاسیک در شعر سپید، پیشنهاد «تقطیع هموار و مدرن» را مطرح کرد. سرانجام موفق میشود این روش تقطیع را همهگیر کند که تا امروز مورد قبول است.
یک سال بعد «جنبش شعر گفتار» را با ساده کردن زبان شعر معرفی میکند که با آغاز دهه هفتاد به جریانی مقبول در شعر فارسی تبدیل شد. وی در این باره گفته است: «ریشه شعر گفتار به گاتهای اوستا بازمیگردد. معمار نخست آن حافظ است و نیما و شاملو هم چند شعر نزدیک به این حوزه سرودهاند. اما فروغ دقیقاً یک شاعر کامل در «شعر گفتار» است.
«لیالی ِلا»، «یوماآنادا»، «پیشگو و پیاده شطرنج»، «مثلثات و اشراقها»، «عاشق شدن در دیماه، مردن به وقت شهریور »، «یرآمدی ریرا... نامهها »، «نشانیها »، «سفر به خیر مسافر غمگین پاییز پنجاه و هشت»، «آسمانیها»، «رویاهای قاصدک غمگینی که از جنوب آمده بود»، «ساده بودم، تو نبودی، باران بود»، «آخرین عاشقانههای ری را »، «دعای زنی در راه که تنها میرفت»، «چیدن محبوبههای شب را تنها به باد یاد خواهد داد»، «ریغا ملأ عمر...»، «از آوازهای کولیان اهوازی»، «سمفونی سپیدهدم»، «ردپای برف، تا بلوغ کامل گل سرخ»، « گزینه اشعار»، «مجموعه اشعار»، « ققنوس در شب خاکستر» و رمان «علو » اسامی کتابهای صالحی است.
شاید معروفترین شعر صالحی، شعر زیر باشد.
حال همهی ما خوب است
ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور،
که مردم به آن شادمانیِ بیسبب میگویند
با این همه عمری اگر باقی بود
طوری از کنارِ زندگی میگذرم
که نه زانویِ آهویِ بیجفت بلرزد و
نه این دلِ ناماندگارِ بیدرمان!
تا یادم نرفته است بنویسم
حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود
میدانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازهی باز نیامدن است
اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی
ببین انعکاس تبسم رؤیا
شبیه شمایل شقایق نیست!
راستی خبرت بدهم
خواب دیدهام خانهئی خریدهام
بیپرده، بیپنجره، بیدر، بیدیوار ... هی بخند!
بیپرده بگویمت
چیزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد
فردا را به فال نیک خواهم گرفت
دارد همین لحظه
یک فوج کبوتر سپید
از فرازِ کوچهی ما میگذرد
باد بوی نامهای کسان من میدهد
یادت میآید رفته بودی
خبر از آرامش آسمان بیاوری!؟
نه ریرا جان
نامهام باید کوتاه باشد
ساده باشد
بی حرفی از ابهام و آینه،
از نو برایت مینویسم
حال همهی ما خوب است
اما تو باور نکن!
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره کتابهای سید علی صالحی به لینک زیر مراجعه کنید:
شاهد مرگ غمانگیز بهارم، چه کنم؟
سید حسن حسینی، شاعر، مترجم، نویسنده و پژوهشگر مطرح معاصر در یک فروردین سال ۱۳۳۵ در محل سلسبیل تهران متولد شد. وی بعد از دریافت دیپلم، لیسانس رشته تغذیه را از دانشگاه مشهد دریافت کرد. فوقلیسانس و دکترای خود را، در رشته ادبیات فارسی گذراند. وی مسلط به زبان عربی بود و با زبانهای ترکی و انگلیسی در حد استفاده از منابع و مآخذ و صحبت کردن و نوشتن آشنا بود.
وی از سال ۱۳۵۲ نوشتن و سرودن را در مطبوعاتِ قبل از انقلاب علیالخصوص مجله فردوسی آغاز کرد و در سال ۱۳۵۸، حوزه اندیشه و هنر اسلامی را به همراه محمدرضا حکیمی و رخ صفت، تهرانی و آیتالله امامی کاشانی، راهاندازی کرد و مسئولیت بخش ادبیات و شعر را به همراه قیصر امین پور بر عهده داشت.
در دوره آموزشی سربازی بود که جنگ شروع شد. بعد از اتمام دوره آموزشی، با اینکه رَسته بهداری داشت، مسئولیت رادیو ارتش را به عهده گرفت تا چند سال بعد از آزادی خرمشهر، در رادیو ارتش ماند اما به دلیل طولانی شدن جنگ به حوزه هنری بازگشت. وی در سال ۱۳۶۶ در اثر اختلافاتی که با مدیر وقت حوزه هنری داشت، به همراه جمعی از دوستان از جمله قیصر امین پور استعفا کرده و به تدریس در دانشگاه الزهرا (س) و دانشگاه آزاداسلامی مشغول شد.
دکتر سید حسن حسینی از سال ۱۳۷۸ تا پایان عمر در واحد ویرایش رادیو حضور داشت. وی در سال ۱۳۷۹ مجموعه کامل غزلیات بیدل دهلوی را که نزدیک به سه هزار غزل بود را بهصورت ضبط شده خواند. حوزه فعالیتهای او شامل شعر، تحقیق، ترجمه و تألیف بود، به همین دلیل، سالهای آخر عمرش را به سبکشناسی قرآن و زبانشناسی حافظ مشغول بود و در ۹ فروردین ۱۳۸۳ بر اثر سکته قلبی، درگذشت.
سید حسن حسینی در چهارمین همایش چهرههای ماندگار در سال ۱۳۸۳ مورد تقدیر قرار گرفت. به تازگی نیز میدانی در محله طرشت تهران به نام این شاعر معاصر نامگذاری شده است. سید حسن حسینی در قالبهای غزل، مثنوی، رباعی، و سپید، با موضوعات آیینی، اجتماعی، دفاع مقدس و ... اشعاری سروده است. «همصدا با حلق اسماعیل»، «برادهها»، «بیدل، سپهری و سبک هندی»، «گنجشک و جبرئیل»، «مشت در نمای درشت»، «گزیدهٔ شعر جنگ و دفاع مقدس»، «نوشداروی طرح ژنریک»، «طلسم سنگ»، «شقایق نامه»، «در ملکوت سکوت»، «از شرابههای روسری مادرم»، «سفرنامهٔ گردباد»، «تنها طرف آفتاب را گرفت»، «بالهای بایگانی»، «سکانس کلمات»، «حمام روح»، «نگاهی به خویش» و «شعر و آیینه» اسامی ۱۸ اثر سید حسن حسینی است.
شعر زیر یکی از مطرحترین اشعار سید حسن حسینی است:
ابر دلتنگم اگر زار نبارم چه کنم؟
نیست از هیچ طرف، راه ِ برون شد ز شبم
زلف افشان تو گردیده حصارم، چه کنم؟
از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند
سخت دلبسته این ایل و تبارم، چه کنم؟
من کزین فاصله، غارت شدهی چشم توام
چون به دیدار تو افتد سر و کارم، چه کنم؟
یک به یک با مژههایت دل من مشغول است
میلههای قفسم را نشمارم چه کنم؟
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره کتابهای سید حسن حسینی به لینک زیر مراجعه کنید:
آه از پاییز سرد، ای کاش من/ از تو باغی در بهاران داشتم
سلمان هراتی با نام اصلی «سلمان قنبر هراتی»، شاعر معاصر کشورمان، در اوّل فروردین سال ۱۳۳۸ در روستای مرزدشت تنکابن مازندران در خانوادهای مذهبی متولد شد. وی از شاعران متعهد به انقلاب و مذهبی بود. درسهای ابتدایی تا پایان دوران متوسطه را در زادگاهش خواند. سپس در دانشسرای راهنمایی تحصیلی پذیرفته شد و پس از دو سال در رشته هنر، مدرک فوق دیپلم اخذ کرد. وی پس از پایان تحصیلات در یکی از مدارس روستاهای دور لنگرود مشغول به تدریس شد.
تخلص او در اشعارش «آذرپاد» بود و در شعرهایش میتوانیم تأثیر از سهراب سپهری و فروغ فرخزاد را متوجه شد، او حتی یکی از شعرهایش را تقدیم به سهراب سپهری کرده بود. دوستی او باسیدحسن حسینی و قیصر امینپور زبانزد است، سیدحسن حسینی بعد از مرگ سلمان یکی از بهترین آثار ادبیش یعنی کتاب «بیدل، سپهری و سبک هندی» را تقدیم به او کرد و قیصر امین پور هم کلیات او را منتشر کرد.
او در نهم آبان ۱۳۶۵ هنگام عزیمت به لنگرود در یک سانحه رانندگی، درگذشت. در غرب تهران میدانی به نام این شاعر فقید نامیده شده است. آرامگاه وی در حوالی شهر تنکابن واقع شده است و بیت زیر بر سنگ مزارش نوشته شده است:
آه از پاییز سرد، ای کاش من ........... از تو باغی در بهاران داشتم
سلمان هراتی آثار فراوانی از خود به جا نگذاشت. مجموعه «تقدیم به لیلا»، چاپ شده در سال ۱۳۶۴، «دری به خانه خورشید» چاپ شده در سال ۱۳۶۷، «از آسمان سبز» چاپ شده در سال ۱۳۶۵، «از این ستاره تا آن ستاره»، چاپ شده در سال ۱۳۶۷، «گزیده ادبیات معاصر ۲»، چاپ شده در سال ۱۳۷۸، و «مجموعه کامل شعرهای سلمان هراتی» چاپ شده در سالهای ۱۳۸۰ و ۱۳۸۶ نام آثار اوست.
شعر زیر اشعار ماندگار سلمان هراتی است:
شب مانده بود و جرئت فردا شدن نداشت
بسیار بود رود در آن برزخ کبود
اما دریغ زهرهٔ دریا شدن نداشت
در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار
حتی علف اجازهٔ زیبا شدن نداشت
گم بود درعمیق زمین شانهٔ بهار
بی تو ولی زمینهٔ پیدا شدن نداشت
دلها اگر چه صاف ولی از هراس سنگ
آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت
چون عقدهای به بغض فرو بود حرف عشق
این عقده تا همیشه سر وا شدن نداشت
نظر شما