رمان «مردهها در راهاند» نوشته ناتاشا امیری از سوی انتشارات ققنوس راهی بازار نشر شد.
در پشت جلد این کتاب آمده است: «نریمان به عکس سیاه و سفید دختری جوان خیره شد؛ ابروهای پیوسته کمانی، چشمهای بادامی درشت، پیراهن سفید، موهای تابدار تا کمر... به نظرش آشنا میآمد اما به یاد نمیآورد او را کجا دیده است.
مهوش گفت افسون موجوداتی را میدید که دیگران نمیدیدند: «دیوونهها دیو میبینن و مجنونها جن.» چشمک زد: «شاهبانو میگه بلبل هفت تا بچه میآره، یکی بلبل میشه!»
اسکندر خندید: «البت شما اون بلبله هستین!»
نریمان گره کراواتش را شل کرد و با خود گفت زن چیزی دارد که از اعتراف به آن میترسد، هر چند به درستی نمیداند چیست. زیباتر بودن در برابر زنان دیگر مغرورش میکرد و در حسادت نیاز به تحریک کمی داشت: «ولی بلبلها با بالا رفتن سن اژدها میشن.»»
این رمان ۲ بخش اصلی دارد که بخش اول از ۷ فصل و بخش دوم از ۳ فصل تشکیل شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «نفسش بند آمد، واقعیت از رویا هم بهتر بود، حتی اگر مطمئن نبود درست متوجه شده باشد. نیم ساعت مانده به پایان شیفتش، از پرستار کارآموز خواست تزریق باقیمانده را انجام دهد و رو به رختکن دوید. دستپاچه دگمههای روپوش را باز کرد و کلاه سفید را از روی موهای مجعد برداشت. بلوز یقه شومیز را به تن و کفشهای پرستاری را با کفشهای پاشنه بلند عوض کرد. در آینه کمد، چشمهای قهوهایاش برق میزد. از پلهها که پایین میرفت، فکر کرد اگر همه چیز از قبل طراحی شده بود نمیتوانست این قدر طبیعی رفتار کند.»
ناتاشا امیری، داستاننویس و منتقد ادبی در سال ۱۳۴۹ در تهران متولد شد. وی در رشته مهندسی کشاورزی فارغالتحصیل شد، اما هرگز در رشته تحصیلی خود فعالیت نکرد. او داستاننویسی را از سال ۱۳۷۴ و پس از آشنایی با غزاله علیزاده آغاز کرد. او در نقاشی، مجسمهسازی، داوری مسابقات پرش با اسب و چوگان نیز تجربیاتی داشته است. او مجموعه داستانهای «هولا... هولا» و «عشق روی چاکرای دوم» و رمان «با من به جهنم بیا» را در کارنامه ادبی خود دارد.
کتاب «مردهها در راهاند» نوشته ناتاشا امیری در ۳۶۰ صفحه در قطع رقعی به بهای ۱۸ هزار تومان با شمارگان یک هزار و ۶۵۰ نسخه از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این کتاب به لینک زیر مراجعه کنید:
نظر شما