کتابخانه ملی در هر کشور، به عنوان کتابخانه مادر، وظیفه گردآوری و نگهداری تمامی آثار فکری یک ملت که به صورت مکتوب، دیداری و شنیداری، الکترونیکی منتشر میشود و همچنین برنامهریزی، سیاستگذاری، هماهنگی و هدایت تمام فرایندهای کتابخانهای در سطح کشور را بر عهده دارد. به همین دلیل کتابخانه ملی در هر کشور، بازتابدهنده پیشینه آن ملت و تواناییهای فکری، فرهنگی و معنوی آنها به شمار میرود.
در کشور ایران نیز هر چند در دوره ناصری و پس از آن گامهایی برای تشکیل کتابخانه ملی برداشته شده بود، اما کتابخانه ملی در ایران، به طور رسمی، در سال ۱۳۱۶ در خیابان سی تیر تأسیس شد که البته در قیاس با کشورهای پیشرفته جهان، کتابخانهای نوپا به شمار میآید. این کتابخانه در طول فعالیت خود در سالهای گذشته و در دورههای مدیریتی مختلف با افت و خیزهایی همراه بوده و به طبع، همواره با انتقاداتی از سوی کارشناسان این حوزه مواجه میشده است که برخی از آنها نقدهایی درست و برخی دیگر نادرست بودهاند.
بر همین اساس «نبود بسیاری از آثار مورد تقاضای مراجعان در مجموعه کتابخانه ملی»، «به روز نبودن منابع کتابخانه ملی»، «در دسترس نبودن برخی از منابع به رغم وجود آنها در بانک اطلاعاتی کتابخانه»، «عدم سرویسدهی مناسب به پژوهشگران و محققان»، «عدم دقت در سازماندهی و فهرست نویسی منابع و در نتیجه بروز مشکل در انجام جستوجوی دقیق»، «مشکلات دسترسی و ورود به ساختمان کتابخانه ملی» برخی انتقادات مطرح شده به فعالیتهای کتابخانه ملی ایران در سالهای گذشته بوده که غلامرضا امیرخانی، معاون کتابخانه ملی ایران این گونه نقدها را ناشی از برداشت اشتباه مردم و دانشجویان، از وظیفه و شأن کتابخانه ملی عنوان کرده است.
غلامرضا امیرخانی، معاون کتابخانه ملی سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران طی یادداشتی که با عنوان «کتابخانه ملی مطلوب کدام است؟»، در سایت سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران منتشر کرده، (اینجـــــا) با اشاره به این موضوع، درباره اینکه «آیا کتابخانه ملی در راستای اهداف خود به خوبی و درست عمل کرده است؟» پاسخ منفی میدهد و میگوید: «ریشهیابی این پاسخ، میتواند دلایل گوناگونی چون ضعف مدیریت، کمبود بودجه، کمبود نیروی انسانی و مسائل تکراری از این دست را به ذهن متبادر سازد که البته همه این موارد در جای خود مهم و مؤثر است. ولی از نگاه نگارنده، دلیل اصلی را باید در جای دیگری جستوجو کرد. علت اصلی وضعیت موجود، برداشت اشتباهی است که بسیاری از گروههای مردم، مانند دانشجویان، از وظیفه و شأن کتابخانه ملی دارند.»
معاون کتابخانه ملی، علت اصلی وضعیت فعلی و توقع غیر منطقی از کتابخانه ملی را عدم موفقیت سایر نهادهای تأثیرگذار در حیطه کتابخانه میداند و این سؤال را مطرح میکند که «نهاد کتابخانههای عمومی، سازمان فرهنگی هنری شهرداری، دانشگاههای دولتی و غیردولتی (بهویژه دانشگاه آزاد اسلامی) و حتی مدارس، تا چه میزان به مقوله کتابخانه اهمیت دادهاند؟»
وی در بخشی از این یادداشت به ارائه چند سؤال از مسئولان نهادهای مرتبط با کتابخانه به شرح زیر میپردازد:
1 – چند در صد از واحدهای دانشگاه آزاد و پیام نور از کتابخانه مناسب بهره میبرند؟
2 – در ده سال گذشته چند کتابخانه توسط نهاد کتابخانههای عمومی در تهران ساخته شده است؟
3 - شهرداری تهران و سازمان فرهنگی هنری آن طی ده سال گذشته، چند کتابخانه مجهز و استاندارد در کلانشهر تهران بنا کرده است؟
4 – در نظام آموزش و پرورش کشور، اصولاً کتابخانه چه جایگاهی دارد؟
در این میان، فاصله گرفتن کتابخانه ملی از فعالیتها و وظایف تعریف شده خود در سالیان گذشته، موضوعی غیرقابل انکار است که انتقادات بسیاری را متوجه این کتابخانه مادر کرده و بسیاری از کارشناسان نیز این انتقادات را وارد میدانند؛ به طوری که فریبرز خسروی معاون پژوهشی کتابخانه ملی طی نشستی در سال گذشته عنوان کرده بود «همان طور که کتابخانه ملی کشور از کارکرد اصلی خود خارج شده و کتابخانه دانشگاهی شده، کتابخانههای عمومی کشور هم حالت قرائت خانه و کتابخانه دانشآموزان را پیدا کرده است.»
دلایل ارائه شده از سوی غلامرضا امیرخانی درباره نقدهای مطرح شده و عدم موفقیت سایر نهادهای فعال در حوزه کتابخانه و افتادن بار فعالیت این نهادها بر دوش کتابخانه ملی، موضوعی است که ما در ایبنا آن را پیگیری خواهیم کرد.
نظر شما