اقبالزاده: توران میرهادی وزنه سنگینی در ادبیات کودک و آموزشوپرورش ایران بود/ میرهادی به بزرگی حضور از طریق غیاب رسید
شهرام اقبالزاده در پی درگذشت توران میرهادی چهره پیشکسوت ادبیات کودک و آموزش و پرورش گفت: میرهادی وزنه سنگین و نقشآفرینی در ادبیات کودک و نوجوان و آموزش و پرورش ایران بود و من به خود میبالم که از شاگردان نظری و عملی وی بودم.
وی تصریح کرد: توران میرهادی با اینکه فرزند پدری ایرانی و مادری آلمانی بود، اما چون در ایران زاده و پرورده شده بود، خودش را صد در صد ایرانی میدانست و سخت به فرهنگ، ادبیات و زبان ایران پایبند بود و ریشه در فرهنگ ایرانی داشت و توانست بهترین بخشهای فرهنگ ما را کشف کند. میرهادی در جوانی بسیار متاثر از دکتر محمدباقر هوشیار، استاد دانشگاه و روحیه تجربی و عملی جبار باغچهبان بود. وقتی هم که برای ادامه تحصیلات به غرب رفت، بسیار متاثر از جنگ و کشتاری بود که به واسطه آن کودکان و سربازان بیگناه را میکشتند و از کشتارهای هیتلر و نژادپرستی او بسیار ناراحت بود و متوجه شده بود که وقتی کودکان در آلمان نخستینبار پا به مدرسه میگذارند، آموزش و پرورش با تزریق فکر نژادپرستانه در ذهن و روانشان آنها را تحتتاثیر قرار میدهد و از آنجا بود که به اهمیت آموزش و پرورش در پرورش کودکان پی برد و فهمید که این سیستم مانند قلب، شاهرگ و مغز فرهنگ در جامعه است که میتواند مفید یا مخرب باشد و به این نتیجه رسید که آموزش و پرورش خلاقانه ذهن بچهها را آزاد، خلاق، کنجکاو و همراه با تفکر انتقادی پرورش میدهد، در حالیکه آموزش و پرورش ایستا و غیرخلاق بچهها را آماده جنگ و غیرخلاق بار میآورد.
اقبالزاده در ادامه گفت: همچنین توران میرهادی بسیار متاثر از جعفر وکیلی، همسر اولش بود که بهعنوان نیروی مخالف حکومت شاهنشاهی تیرباران شد و میرهادی بعد از انقلاب نامههای وی را در کتابی با عنوان «نامههای زندان» چاپ کرد. جعفر وکیلی در این نامهها به میرهادی توصیه میکند که ما قربانی رژیم سیاسی شاه نیستیم، در ایران دموکراسی نهادینه نیست و رهبران احزاب سیاسی خود دیکتاتور و باندبازند، پس سعی کن فعالیت فرهنگی داشته باشی. بر این اساس میرهادی عمر خود را صرف فعالیت در کارهای فرهنگی و آموزش و پرورش خلاق کرد و با کمک پدر و همسر دومش، محسن خمارلو مدرسه «فرهاد» را بنا نهاد. بعد از آن میرهادی به این نتیجه رسید که آموزش رسمی جوابگوی همه نیازهای بچهها نیست و با تعدادی از افراد فرهنگی آن زمان مانند مهدی آذریزدی با تاکید بر ادبیات تالیفی شورای کتاب کودک را تاسیس کرد. میرهادی بعد از مرگ محسن خمارلو نیز بخشی از ثروت وی را صرف تولید و انتشار فرهنگنامهای برای کودکان و نوجوانان کرد که از معتبرترین و جامعترین دانشنامههای ارزشمند برای کودکان و نوجوانان است.
شخصیت میرهادی افلاطونی بود
این نویسنده و منتقد ادبی با بیان اینکه ما بهعنوان شاگردان توران میرهادی در شورای کتاب کودک به همراه همکاران فعال در حوزه ادبیات کودک از این واقعه بسیار متاثریم، افزود: ای کاش آنقدر که به وی بعد از مرگش توجه شد در زمان حیاتش نیز توجه میشد و افراد مختلف کمتر به دشمنی و سنگاندازی در کارش میپرداختند. البته میرهادی با تواضعی که داشت به این دشمنیها جوابی نمیداد و همیشه برای من یادآور شخصیت افلاطون بود، چراکه وقتی به افلاطون میگفتند چرا در مقابل سنگاندازی دشمنانت حرفی نمیزنی، میگفت «من فضیلت خود را بالا میبرم» میرهادی هم در مقابل دشمنیهایی که با او میشد پاسخی نمیداد و میگفت «من دو نقش در این جامعه دارم؛ در درجه نخست بهعنوان یک معلم تلاش میکنم دانش بچهها را افزایش دهم و در درجه دوم به خود میبالم که یک دانشآموز هستم و دانش خود را افزایش میدهم».
میرهادی به بزرگی حضور از طریق غیاب رسید
اقبالزاده، با اشاره به اینکه میرهادی همیشه در مقابل مشکلات ایستادگی میکرد اما نه ایستادگی دیکتاتورمأبانه، گفت: من این مطلب را در کتاب «شورای کتاب کودک؛ از همکاری تا مشارکت» خوانده بودم که مجموعهای از مصاحبهها و مباحثی بود که با همت پریچهر نسرینپی با بنیانگذاران اولیه و میانی شورای کتاب کودک انجام داده بود. من به همه افرادی که میخواهند بیشتر با شخصیت توران میرهادی، ادبیات کودک و آموزش و پرورش خلاق آشنا شوند، توصیه میکنم این مجموعه را به همراه کتاب «علم عاشقی» که من دبیر علمی آن بودم و مجموعهای از مقالهها و دلنوشتههای شورایی و غیرشورایی درباره شورای کتاب کودک، خانم میرهادی و کارکرد این نهاد است و همچنین فرهنگنامه کودکان و نوجوانان که میراث گرانبهای این بانوی بزرگ است را مطالعه کنند.
به گفته این پژوهشگر ادبیات کودک، توران میرهادی به بزرگی حضور از طریق غیاب رسید و غیاب وی باعث شد که مردم به بزرگی این بانوی والا و پر از معرفت و دانش و مهربانی پی ببرند؛ امیدوارم با عمل به خواستها و آرمانهای وی بتوانیم گام مهمی در رشد و اعتلای ادبیات کودک و آموزش و پرورش خلاق برداریم.
نگاهی به کارنامه توران میرهادی
توران میرهادی، متولد ۱۳۰۶ و استاد ادبیات کودکان، نویسنده، متخصص آموزش و پرورش و یکی از شخصیتهای برجسته فرهنگی بود که بیش از ۶۰ سال در گستره آموزش و پرورش، فرهنگ کودکی و ادبیات کودکان کوشید و در این روند یکی از چهرههای تاثیرگذار بود و به همراه همسرش به مدت ۲۵ سال مجتمع آموزشی تجربی فرهاد یا مدرسه فرهاد را از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۹ اداره کرد. همچنین او یکی از بنیانگذاران شورای کتاب کودک است و از سال ۱۳۵۸ نیز سرپرستی تدوین و تالیف «فرهنگنامه کودکان و نوجوانان» را برعهده داشت. این شخصیت فرهنگی از سوی موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان بهعنوان نامزد دریافت جایزه «آسترید لیندگرن» سال ۲۰۱۷ انتخاب شده است.
میرهادی در سال ۱۳۳۴ به نام برادر از دسترفتهاش، کودکستان فرهاد و بعدها، دبستان و راهنمایی فرهاد را بنیاد نهاد. کتاب «جستجو در راهها و روشهای تربیت» گردآمدهای از تجربههای وی در در ازای ۲۵ سال سرپرستی مدرسه فرهاد است. میرهادی در کلاسهای تربیت مربی کودک در شهرهای مشهد، تبریز، رشت و تهران درس میداد و با «اداره مطالعات و برنامههای وزارت آموزش و پرورش» و «سازمان کتابهای درسی» در زمینه آزمایش کتابهای درسی نو در مدرسه فرهاد و تدوین کتابهای درسی و برنامهریزی درسی دوره ابتدایی همکاری داشت و با یاری مجله «سپیده فردا» و با شرکت فعال توران میرهادی، سه نمایشگاه از کتابهای کودکان در سالهای ۱۳۳۵، ۱۳۳۷ و ۱۳۳۹شمسی برگزار شد. در پی برگزاری این نمایشگاهها شورای کتاب کودک با تلاش توران میرهادی و همفکران او، برای گسترش و پیشبرد هرچه بیشتر امر ادبیات کودکان در سال ۱۳۴۱ تاسیس شد.
از آثار وی میتوان به «دو گفتار درباره کتابخانههای آموزشگاهی و نقش آن در ایجاد عادت به مطالعه»، «کتاب کار مربی کودک»، «برنامه کار سالانه مربی در مهد کودک و کودکستان»، «جستجو در راهها و روشهای تربیت»، «تعلیمات اجتماعی سوم دبستان»، «راهنمای تدریس کتاب تعلیمات اجتماعی سوم دبستان»، «دو گفتار (کتابخانه آموزشگاهی و نقش آن در ایجاد عادت به مطالعه)» و «آنکه رفت، آنکه آمد» اشاره کرد.
میرهادی همچنین در نگارش کتابهای تعلیمات اجتماعی، تاریخ، جغرافی و تعلیمات دینی چهارم دبستان، تعلیمات اجتماعی و دینی برای کلاس چهارم دبستان و گذری در ادبیات کودکان همکاری داشته است.
نظر شما