در داستانی که در این کتاب روایت می شود جانوران، کنار برکه روزگار خوب و خوشی دارند تا اینکه عصر یک روز بهاری، درست وقتی کلاغ همراه خانوادهاش به سفر رفته بود، سر و کله قورباغهای سبز با یک چوب جادویی پیدا میشود و از آن زمان به بعد همه چیز تغییر میکند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «قورباغه چوبش را تکان داد و لاکپشت کوچک و کوچکتر شد. اندازه یک نصفه گردو. لاکپشت قد نصف گردو رفت توی برکه و ناپدید شد. قورباغه با چوبش رفت نزدیک درخت. به لانه کلاغ نگاهی انداخت و گفت: «کلاغ سیاه تشریف ندارند؟»
درخت عصبانی و دلخور گفت: «تو از کجا پیدات شد؟»
قورباغه گفت: «من آن طرف برکه زندگی میکنم. میخواهی تو را هم بزرگ و بزرگتر کنم. آنقدر که تا ماه بالا بروی؟ این طوری کلاغ سیاه هم میتواند همراه تو برای سفر به ماه برود.» بعد قاه قاه خندید...»
مصطفی خرامان، نویسنده حوزه کودک و نوجوان و داستان کوتاه متولد تهران است. تاکنون تعداد زیادی کتاب از وی منتشر شده است. از آثار این نویسنده که سابقه دو سال دبيری انجمن نويسندگان كودك و نوجوان را در کارنامه دارد، میتوان به «دختران علیه دختران»، «آرزوی سوم»، «فرشتهها از کجا میآیند» و «مزه زندگی» اشاره کرد. خرامان كتاب پليسی شش جلدی «پسر سركار عبدی» را نیز برای نوجوانان نوشته است.
انتشارات فاطمی، کتاب «جناب قورباغه» نوشته مصطفی خرامان را در قالب 32 صفحه مصور رنگی با شمارگان دو هزار نسخه و قیمت صدهزار ریال منتشر کرده است.
نظر شما