نکوداشت کیومرث منشیزاده با هدف بررسی اندیشه، شعرها و دغدغههای این شاعر معاصر برگزار شد و سخنران در این نشست از دیدگاههای خودشان به صحبت درباره او پرداختند.
20 هزار شاعر رسمی داریم
اسدالله امرایی، مترجم توانمند کشورمان که مسئولیت این نشست را برعهده داشت در ابتدای این مراسم گفت: ما ایرانیها فکر میکنیم که آسمان شکافته شده و ما از دل آن بیرون آمدهایم به همین دلیل میگوییم که «هنر نزد ایرانیان است و بس» و فکر میکنیم که سایر مردم دنیا در حال تفریح کردن هستند و فقط ما هستیم که میتوانیم مسیر هنر و ادب را تغییر دهیم.
وی افزود: طبق آمار رسمی ما 20 هزار شاعر داریم که هر کدام از آنها بیش از 5 کتاب شعر دارند و اگر خودمان هوای خودمان را داشته باشیم، تیراژ کتاب باید به جای 200 نسخه، 20 هزار نسخه باشد اما چنین اتفاقی رخ نمیدهد و به همین دلیل ما شاهد اتحاد مناسبی در بین شاعران نیستیم و میبینیم که مراسم تشییع بزرگانی مانند کیومرث منشیزاده و میهن بهرامی با حضور تعدادی کمی از دوستان برگزار میشود.
منشیزاده اهل مطرح شدن نبود
فرهاد عابدینی در توضیح این مراسم اظهار کرد: این جلسه به پاس خدمات زندهیاد کیومرث منشیزاده برگزار شده است. او شاعری بود که در این سالها چندان در جلسات شعر حضور نداشت اما در جلسات ما و جلسات انجمن غزل شرکت میکرد.
وی ادامه داد: او شعر خودش را دنبال میکرد و سبکی خاص داشت به همین دلیل به شاعر ریاضی و شاعر رنگها معروف بود و از او شعرهای بسیار خوبی مانند شعر عاشقانه «نازلی» به یادگار مانده است. او سرش به کار خودش گرم بود و خیلی مظلوم به فعالیتهایش ادامه میداد.
شاعران قشر متحدی نیستند
این شاعر پیشکسوت با گلایه از برخی نامهربانیها گفت: متاسفانه ما شاعران قشر متحدی نیستیم و به همین دلیل است که میبینیم وقتی یک آدم درجه چندم از یک قشر دیگر فوت میکند همه افراد آن قشر در آن مراسم حاضر میشوند اما ما شاعران کتاب همدیگر را نمیخریم، به جلسات هم نمیرویم و این باعث شده که تنها باشیم؛ به همین دلیل امیدوارم این روش را تغییر دهیم.
منشیزاده با هم نسلهایش متفاوت بود
محمود معتقدی دیگر سخنران این مراسم در معرفی شخصیت کیومرث منشیزاده اظهار کرد: منشیزاده شخصیت بسیار جالبی در حوزه شعر داشت که با هم نسلهایش متفاوت بود. او در نوشتههایش نگرش طنز داشت و گاهی نیز با دید فلسفی به مسائل نگاه میکرد.
وی ادامه داد: منشیزاده شخصیت چند وجهی داشت اما با این حال خیلی ساده به مسائل نگاه میکرد. در کل او شاعری بود که در جهان و روزگار خودش زندگی میکرد و دغدغههای انسانی و اومانیسمی داشت. او زیاد اهل مطرح کردن خودش نبود به همین دلیل در دعوای دهه 70 نیز شرکت نکرد اما با این حال عدهای در تلاش بودند تا به شعر او نزدیک شوند.
شاعر مجموعه شعر «به رویای ما شلیک میشود» با اشاره به استفاده منشیزاده از نمادهای ریاضی و رنگها در شعرهایش گفت: او علاقه زیادی به استفاده از نمادهای ریاضی و رنگ در شعرهایش داشت و به همین دلیل به او شاعر ریاضی و رنگها میگفتند. منشیزاده در شعرهایش نگرش انتقادی داشت و به نوعی نگران انسان معاصر بود.
وی افزود: به خاطر دارم که او قبل از انقلاب در جلسات شعر «خوشه» که توسط شاملو برگزار میشد حضوری فعال داشت و در سال 52 به همراه اسماعیل خویی موفق به دریافت جایزه فروغ شدند. او شاعر بزرگی بود که 3 فیلم مستند نیز درباره او ساخته شده است.
منشیزاده نیمه خالی جهان را میدید
در ادامه این مراسم کامیار عابدی اظهار کرد: متاسفانه اطلاعات درست و دقیقی از کیومرث منشیزاده در دسترس نیست و امیدوارم که به کمک اسدالله امرایی و خانواده زندهیاد منشیزاده بتوانیم اطلاعات درستی را ثبت کنیم. او در دهه 30 برای تحصیل در پزشکی به آمریکا رفت اما بعد از مدتی درس را رها کرد و به ایران بازگشت و فلسفه خواند اما بعد از گذشت چند وقت آن را نیز رها کرد و اقتصاد خواند و برای تکمیل آن مجددا به امریکا رفت و مشغول به تحصیل در رشته ریاضی و فیزیک شد.
وی افزود: منشیزاده بعد از بازگشت از آمریکا به استخدام سازمان برنامه و بودجه درآمد و تا سالیان سال در این اداره فعالیت کرد. طبق اطلاعاتی که من دارم در این سالها شش کتاب از او منتشر شده است. احساس من این است که او در شعرهایش نیمه خالی جهان را میبیند و این دید یک نگاه بدبینی و کمی سیاسی است.
شعرهای منشیزاده بین زبان شاملو و فروغ در رفتوآمد بود
این محقق ادبی با اشاره اشعار این شاعر معاصر گفت: در معرفی کیومرث منشیزاده میتوان گفت که ذهن او در شعر سیال است و وقتی شعرهای او را میخوانیم متوجه میشویم که با یک شاعر حرفهای طرف هستیم. البته به اعتقاد من فرم در شعرهای او به معنی کافی وزن پیدا نکرده است.
وی ادامه داد: او زبان خاص خودش را داشت اما میتوان گفت که شعرهای او تا حدودی بین زبان فروغ و شاملو در رفت و آمد بود. جا دارد که به این نکته نیز بپردازم که شعر او مانند شعر طاهره صفارزاده که هر دو مدتی در امریکا زندگی کردهاند، به دلیل آشنایی با شاعران اعتراضی آمریکایی، رگهایی از اعتراض را در خودش جای داده بود.
عابدی در توضیح اهداف شعری منشیزاده اظهار کرد: برداشت من این است که او علاقهای نداشت تا بهعنوان شاعر حرفهای شناخته شود و این در حالی است که او معلومات بسیار زیادی داشت و گاهی با انبوه معلوماتش ما را غافلگیر میکرد.
منشیزاده به پوچی محض رسیده بود
هوشنگ اعلم نیز با اشاره به دوستی چند ساله با کیومرث منشیزاده گفت: منشیزاده قصد داشت تا از ریاضیات به رازها دست پیدا کند و به وسیله رنگها ظرفیت را افزایش دهد اما او در مجموع قصد داشت تا با شعر، خودش را بشناسد اما در آخر دستش خالی ماند و شاید به همین دلیل در آخر به سراغ طنز رفت.
وی در پایان گفت: به باور من کیومرث منشیزاده یک فیلسوف بود که به پوچی محض رسیده بود و به همین دلیل هیج وقت جدی نبود چراکه حاصل همه چیز را هیچ میدید.
در ادامه این مراسم شاعران حاضر در سالن به شعرخوانی پرداختند.
نظر شما