قربان ولیئی، غزلسرا و پژوهشگر ادبی گفت: شرایط خاصی در ورود جریانهای فرهنگی به کشور ما وجود دارد. بدین معنا که بیشتر جريانهای فرهنگی زاده غرب به شكل وارداتی و بدون نقد و بررسی کافی و کارشناسي وارد عرصه ادبيات ما میشوند.
شاعر «با دو چشم دچار یکتایی» با طرح این پرسش که "کنار هم آمدن نام یک قالب شعری و یک مکتب فرهنگی چه معنایی میتواند داشته باشد"، یادآور شد: بايد ديد وقتی چنين مفاهيم، جريانها و فرمهايی در كنار قالبهای شعري ما قرار بگيرند، اصولا اين كنار هم آمدن چه معنايی دارد؟ غزل، مثنوی و شعر نيمايی قالباند. ولی غزل پستمدرن يعنی چه؟
شاعر «ترنم داوودی سکوت» گفت: اگر با نگاهی منتقدانه به قضيه نگاه كنيم، میتوانيم بفهميم كه اصطلاح «غزل پستمدرن»، اساسا بیمعناست. پستمدرنيسم در غرب، يك جريان فرهنگی است؛ ولی غزل يك قالب شعری فارسی است. من تاکید دارم که كنار هم نشستن اين دو بیمعنی است.
ولیئی با اشاره به دیدگاه خود درباره نوآوریهای ادبی در سالهای اخیر، افزود: جريانهای اصیل نوآوری در حوزه ادبيات فراتر از مد هستند. در حالی که جریانی چون غزل پستمدرن، از آن نوع جریانهاست که چند صباحی به دلیل علاقه شاعر يا نويسندهای به مطرح كردن خود، معرفی و بعد هم، فراموش میشوند.
وی اظهار داشت: همه اینها در حالی است که تجربه نشان داده خلاقيت هنری روندی پنهانتر و آرامتر دارد و به همين دليل موفق میشود فرم جديدی را با محتوای توسعهيافتهتری معرفی كند.
نظر شما