محمدکاظم شاکر، استاد دانشگاه علامه طباطبایی در نشست نقد و بررسی کتابهای «قرآنشناسی امامیه در پژوهشهای غربی» و «تفسیر امامیه در پژوهشهای غربی» بیان کرد: امروز غربیان میخواهند اسلام تاریخی و شیعه تاریخی را بشناسند، همانطور که میخواهند عیسای تاریخی را بشناسند.
شاکر در این نشست با اشاره به اینکه کارهای خاورشناسان در دورههای اخیر برای جامعه علمی اسلامی بسیار خوب و مبارک است، گفت: در دوره قرون وسطی، پژوهشهایی بهصورت جدلی و جانبدارانه و با حمایت کلیسا رهبری میشد. در دوره بعدی، اینگونه کارها با حمایت نهاد دولت و با اهداف سیاسی و استعماری صورت میگرفت، اما در دوره اخیر، پژوهشها درباره جریان اسلامپژوهی و قرآنپژوهی در غرب بهعنوان یک جریان علمی از سوی مراکز آکادمیک و با قواعد و اصول خاص انجام میگیرد. امروز در غرب به موضوع دینشناسی بهعنوان یک رشته علمی نگاه میکنند.
وی افزود: در دوره اخیر، قرآنپژوهی و اسلامپژوهی در غرب بهصورت روشمند انجام میشود، یعنی در هر موضوعی موظف هستند چارچوب و روش آن علم را رعایت کنند؛ البته روشمند بودن همیشه لزوما به معنی درست بودن کار نیست. حتی همه حرفهای فقها و عالمان نیز، صرف روشمند بودن، درست نیست. کارهای پژوهشی خاورشناسان در حوزه دینشناسی، اسلامشناسی، شیعهشناسی و قرآنشناسی در عصر حاضر برای ما مبارک است به این دلیل که ما در حوزه اسلامی متاسفانه هنوز یاد نگرفتهایم که مسائل علوم و رشتههای مختلف را از هم تفکیک کنیم و بسیاری از شاخههای علمی را هنوز به امری به نام اعتقاد پیوند میزنیم. این پژوهشها مبارک است، چون ما باید در برخی مسائل خودمان از جمله قرآن، حدیث، سیره و شخصیت ائمه و اهل بیت (ع) بازنگری اساسی انجام دهیم.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: تحقیقاتی که در دوره اخیر توسط جان ونزبرو و شاگردانش درباره قرآن و تاریخ قرآن انجام شده، شوک بزرگی به ما وارد کردند. آنها با روش نقد تاریخی و نقد ادبی، کارهای ما را به بوته نقد گذاشتند. شایسته است در مراکز آکادمیک خودمان با ایجاد رشتههای تخصصی، روی متون دینی خود بازنگری کنیم. رویکرد غربیان در دوره اخیر، رویکرد تاریخی است. خاستگاه تحقیقات غربی دیگر از کلیسا نیست بلکه در غرب امروزه کار علمی انجام میدهند. امروز غربیان میخواهند اسلام تاریخی و شیعه تاریخی را بشناسند، همانطور که میخواهند عیسای تاریخی را بشناسند. تاریخگذاری و نقد ادبی میتواند برای ما بسیار مفید باشد و کارهای ما را هم در مسیر بهتری قرار دهد.
شاکر همچنین در نگاهی نقادانه به کتاب «قرآنشناسی امامیه در پژوهشهای غربی» اظهار کرد: این اثر در مجموع نمره خوبی میگیرد ولی با نظر ویراستار کتاب که معتقد است در این کتاب، شیوایی را فدای دقت و معادلیابی کرده، مخالفم چراکه هر دو اینها در کنار هم مهم هستند. بهنظر من در چنین متنهایی، باید حتما مخاطب اثر درنظر گرفته شود و از آنجا که مخاطب اینگونه آثار دانشجویان علوم قرآنی و حتی دانشجویان دوره کارشناسی نیز هستند باید دید تا چه حد میتوانند به راحتی متن را مطالعه کنند؛ بهویژه در اینگونه مقالات و کارها که در گامهای اولیه ترجمه آثار خاورشناسان هستیم، باید کارهایی ارائه کنیم که مخاطب، محورها و نکات اصلی را دریافت کند. بهنظرم متن ترجمه و جملهپردازیها باید شیواتر و رساتر میبود.
وی افزود: دیگر نقطه ضعف کتاب، نبود مقدمهای خوب به قلم فردی است که همه مقالات را خوب فهمیده باشد و اهل دستهبندی و تحلیل نیز باشد؛ مقدمهای علمی در خد 30 یا 40 صفحه به خواننده کمک میکند با ذهنی روشنتر، به خواندن کتاب مشتاقتر شود.
قلم واحدی در کل کتاب وجود دارد
محمدکاظم رحمتی نیز بهعنوان منتقد در این نشست تخصصی گفت: نکته مهم درباره این کتاب، نبود مقدمهای است که مخاطب از طریق آن، دستهبندی مشخصی از مقالات در اختیار داشته باشد و تصویر روشنتری از مقالات دریافت کند. برخی مقالات کتاب اشکالات محتوایی و روشی دارند که اگر در یک چارچوب بزرگتر و کلی در قالب مقدمه با دیگر مقالات مقایسه میشدند، برای مخاطب قابلفهمتر بودند.
این عضو بنیاد دائرة المعارف بزرگ اسلامی درباره نقاط قوت کتاب نیز تصریح کرد: قلم واحدی در کل کتاب وجود دارد و ویراستاری کلی و دقیق، متن یکدستی از ترجمهها ایجاد کرده است. البته بهنظر میرسد در برخی موارد و نکات حساس، نیاز به تعلیقاتی بود. برای این کار زحمت زیادی کشیده شده چراکه متنهای اینچنینی، دشواریهای خاص خود را دارند. سامان دادن این مجموعه یکدست، نشان از توانمندی پدیدآورندگان اثر دارد.
بیگانگی با اصطلاحات تخصصی
محمدعلی طباطبایی، ویراستار کتابهای «قرآنشناسی امامیه در پژوهشهای غربی» و «تفسیر امامیه در پژوهشهای غربی» نیز در بیان توضیحاتی درباره این دو اثر و همچنین در پاسخ به نقدهای مطرح شده، گفت: این دو کتاب، حاصل ایده اولیهای است که دکتر راد حدود سال 93 در پژوهشگاه قرآن و حدیث مطرح کرد و مورد تصویب قرار گرفت. در این آثار تلاش کردیم آنچه در غرب از زمان آغاز فعالیتهای آکادمیک در زمینه اسلامشناسی و قرآنشناسی بهویژه نگاه شیعه به امامیه و قرآن مورد توجه قرار گرفته، در قالب پروژهای علمی به فارسی ترجمه کنیم.
وی ادامه داد: با شناخت از نوع کارهای اسلامشناسی غربیان متوجه شدیم در غرب در زمینه تفسیر امامیه هنوز پژوهشهایی در سطح مورد قبول و قابل قیاس با دیگر کارهای پژوهشی آنها نیست. بهویژه در میانه قرن 19 که نخستین جرقههای نگاه شیعه به تفسیر زده شد، کار قابلتوجهی در غرب صورت نگرفته و دلیل آن نیز این بوده که در غرب توجه خاصی به امامیه و شیعه وجود نداشت. از میانههای قرن بیستم به بعد، کمکم کارها جدیتر شد و بهویژه در دهه 70 قرن بیستم و وقوع انقلاب اسلامی، محرک قوی برای بسیاری از اسلامشناسان غربی به سمت کارهای قرآنی شیعیان ایجاد شد. از دهه پایانی قرن بیستم، کیفیت کارها به حد قابلتوجهی رسید و وقتی وارد قرن 21 میشویم، اشتیاق غربیها نسبت به کارهای شیعیان شروع میشود و در سالهای اخیر حداقل شاهد انتشار یک کتاب در این زمینه از سوی غربیان هستیم.
طباطبایی اظهار کرد: از میانههای قرن بیستم افرادی در غرب پیدا شدند که تخصص شیعهپژوهی دارند و دیگر شیعه بهعنوان یک فرقه بیاهمیت دیده نمیشود. اما نگاه فرقهگرایانه اثر خود را تا اندازهای بر کارهای بعدی غربیان گذاشت و بهطور خودآگاه دو موضوع تحریف و سبک خاص شیعیان در تفسیر محور کارشان قرار گرفت.
این پژوهشگر گفت: 14 مقاله ارائه شده در کتاب «تفسیر امامیه در پژوهشهای غربی»، تقریبا آخرین آثار غربیان در این زمینه هستند که بیشتر مربوط به قرن 21 است. پرداختن غربیان به موضوع تفسیر امامیه در اینجا کاملا تخصصی و علمی شده است. در کتاب «قرآنشناسی امامیه در پژوهشهای غربی» مقالات با ترتیب تاریخی قرار گرفتهاند تا مشخص شود غربیان در این زمینه چه روندی را طی کردهاند. زبان ترجمه این دو اثر، کاملا فنی است و شاید به اندازه کافی هم شیوا و گویا نباشد و تا حدی برای ادبیات فارسی بدیع است چراکه هنوز استاندارد علمی برای برگرداندن چنین متن هایی به فارسی نداریم. 11 مترجم در این کار همکاری کردند و در پایان همه ترجمه ها بیش از یکبار با متون اصلی مقابله به مثل و ویرایش شدند. نکتهای که در اینجا لازم به ذکر بوده این است که مشکل امروز ما، بیگانگی با بسیاری از اصطلاحات تخصصی این حوزه است.
نظر شما