امسال نسخه جدیدی از کتاب «سرود کریسمس» نوشته چارلز دیکنز منتشر شده که این سوال را مطرح میکند که آیا چارلز دیکنز کریسمس را اختراع کرده است؟
این کتاب در کریسمس سال 1843 میلادی، زمانی که دیکنز تبدیل به نویسنده مطرح شده بود به چاپ رسید. در این کتاب شخصیت اصلی یعنی اسکروج که مردی ثروتمند ولی خسیس و سنگدل است به کمک روح دوستش مارلی و سه روح کریسمس متحول میشود. او پس از دیدن رنج مردم تبدیل به مردی میشود که همگان او را دوست دارند.
فیلم «مردی که کریسمس را اختراع کرد» آخرین نسخه نمایشی از این کتاب است که امسال روی پرده سینماها رفته است. ولی آیا واقعاً دیکنز کریسمس را اختراع کرد؟
«فرانکی کوبیکی» متصدی موزه جدید چارلز دیکنز در شهر لندن میگوید: « این سوال دور از ذهن نیست که دیکنز کریسمس را اختراع کرده باشد زیرا واقعاً داستان سرود کریسمس روی چگونگی جشنهای این ایام به خصوص در انگلستان تاثیر زیادی گذاشته است. از ظاهر امر اینگونه برمیآید که خود دیکنز نیز در نوشتن این داستان به نوع به جشنهای کریسمس توجه خاصی داشته است. مصرف گوشت بوقلمون در کنار خانواده و جزئیات تعریف شده همه به نوعی به زندگی شخصی نویسنده اشاره میکند.»
کتاب «سرود کریسمی» در 19 دسامبر 1843 میلادی منتشر شد و تا کریسمس همان سال 6 هزار نسخه از آن به فروش رفت که در آن زمان موفقیت بزرگی بود. جالب اینجاست که خود دیکنز شاید از این موفقیت سهمی نداشته چون به گفته اسناد موجود او تمام این داستانها را به خاطر فشار مالی نوشته است.
دیکنز در یک خانواده تهیدست با پنج فرزند بزرگ شده بود و در حالی این داستان را مینوشت که تحت فشارهای اقتصادی قرار داشت و برای امرار معاش نیاز به نوشتن داستان داشت. او «سرود کریسمس» را در 29 هزار کلمه و در طول شش هفته نوشت و احتمالاً هدفش نه تنها اختراع کریسمس نبوده، بلکه چگونگی مراسم آن را نیز تصور نمیکرده اشت.
چیزی که مسلم است و در بیشتر داستانهای دیکنز به چشم میخورد، علاوه بر پرداختن به رسوم کهن انگلیسی، اعتراض به بیعدالتی در این کشور است که چرا ثروت به طور مساوی بین مردم توزیع نمیشود. الیور توئیست، در سال 1837 میلادی منتشر شد که سالها قبل از «سرود کریسمس» نوشته شده بود. در این داستان نیز او بیشتر از روایت قصه پسربچه فقیر به جامعه اشرافی انگلستان اعتراض میکند.
در اصل دیکنز «سرود کریسمس» را به صورت مقالهای اعتراضآمیز به وضعیت موجود فقر در جامعه انگلستان نوشته بود که بعداً به صورت داستان آن را منتشر کرد.
لوسیندا هاکسلی نوه دختری چارلز دیکنز و نویسنده کتاب «دیکنز در کریسمس» کتاب «سرود کریسمس» پدربزرگش را نوعی آهنگ اعتراضی عنوان کرده است که او در ایام کریسمس نواخته است. وی میگوید: «پدربزرگم در حقیقت کتابی را نوشته است که به جای پرداختن به مراسم کریسمس و چگونگی آن به فقر کودکان میپردازد.»
هاکسلی میگوید: «دیکنز وقت گذراندن با خانوادهاش را دوست داشت. نمایشنامه مینوشت و از بچههایش میخواست نقشهای داستان را بازی کنند. کریسمس در خانه دیکنز شاید دوازده شب طول میکشید و همگی آن ایام در کنار خانواده میگذشت و این همان چیزی بود که تا قبل از کتاب «سرود کریسمس» در بین مردم کمتر دیده میشد و به نوعی تبدیل به نوستالژی شده بود.»
به گفته نوه دختری دیکنز در آن زمان به خاطر افزایش شهرنشینی سنتهای خوب و قدیمی مردم به دست فراموشی سپرده شده بود و در حقیقت کتاب پدربزرگ این همنشینیهای کریسمسی را زنده کرده بود.
کوبیکی متصدی موزه چارلز دیکنز میگوید: «در همان سال 1843 میلادی ، انتشار کتاب موجی ایجاد کرده بود که بسیاری به مراسم کریسمس علاقمند شده بودند و حتی یک سری کارتها و تمبرهای پستی مربوط به کریسمس نیز منتشر شد. در آن سال ملکه ویکتوریا و شاهزاده آلبرت نیز درخت کریسمس خود را تزیین کردند که یک سنت آلمانی بود. این خبر به زودی در روزنامههای لندن منتشر شد و حتی از آن سال به بعد واردات بوقلمون به انگلستان افزایش یافت.»
هاکسلی اعتقاد دارد داستان سرود کریسمس پدربزرگش برای نسلهای بسیاری روایت شده است و هنوز هم بعد از گذشت 174 سال شیوه برگزاری مراسم کریسمس به نوعی تقلید از مراسم آورده شده در کتاب است.
اسکروچ بعد از متحول شدن برای فقرا بوقلمون و چارلز دیکنز برای نسلهای بعدی پیامش را فرستاد.
نظر شما