شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۵
از نویسندگان و شاعران معاصر دعوت کنیم به دانشگاه بیایند

سعید حمیدیان، نویسنده و استاد دانشگاه گفت: از نویسندگان بزرگ و مشهور دهه‌های اخیر و شاعران معاصر که نوگرا و صاحب‌نظر هستند، دعوت کنیم که به دانشگاه‌ها بیایند و به عنوان استاد، حتی‌الامکان به صورت حق تدریس هم که شده، این رشته‌ها را در دانشگاه‌ها اداره و تدریس کنند و ادبیات معاصر دانشگاهی را رونق بخشند.

سعید حمیدیان، نویسنده، مترجم و استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) درباره بی‌توجهی به ادبیات معاصر و تدریس آن در دانشگاه‌ها گفت: من همان‌طور که قبلا هم در جاهای مختلف گفته‌ام، مخالف این‌طور بی‌توجهی به ادبیات و به‌خصوص شعر معاصر هستم. در این رابطه می‌توانم بگویم که اولا این یک امر تقریبا همه جایی است، یعنی کم‌توجهی و نپرداختن به ادب معاصر فقط مختص کشور ما نیست بلکه به نظر می‌رسد در کشورهای دیگر هم تقریبا از اینکه شاعران و نویسندگان زنده یا تازه فوت شده را در برنامه درسی جای دهند، اکراه دارند و این یک پرهیز کلی است.

تلقی‌های کهنه پرستان از ادبیات معاصر از دلایل مخالفت با این رشته
نویسنده کتاب «در ادب پارسی» ادامه داد: اما متاسفانه آنچه که کار را خراب‌تر می‌کند، یکی تلقی‌های کهنه‌پرستان از ادبیات معاصر، یعنی اکثریت قریب به اتفاق اساتید و دست‌اندرکاران دانشگاه و محیط‌های آکادمیک است که روی خوشی به ادبیات معاصر نشان نمی‌دهند. چون در حقیقت اینها خودشان را متولی ادبیات قدیم می‌دانند و توجه نکردنشان به ادبیات معاصر کمی هم به این دلیل است که ورودی در این حوزه ندارند، یعنی در این زمینه کوششی نکرده‌اند؛ مثلا تلاش نکرده‌اند که نثر معاصر مثل رمان، نمایش‌نامه و سایر شعب نثر یا انواع شعر معاصر را بخوانندکه دید و اطلاعاتی در این مورد داشته باشند، یعنی در حقیقت می‌شود گفت از جهت اینکه ورودی ندارند، طبیعتا مخالف این رشته یعنی ادبیات معاصر هستند که این یکی از علل این قضایاست.
 
وی در بیان دیگر علایل کم‌توجهی به ادبیات معاصر اظهار کرد: یکی دیگر از عللی که باز قضایا را شدید می‌کند، تلقی‌های بعضی نهادهای خاص است، نهادهایی که معمولا بر کارهای دانشگاهی، امور دانشگاهی و امثال اینها اشراف دارند که این نهادها به طور کلی جزء قطب مخالف هستند. حالا فرض بفرمایید که با این همه مخالف‌خوانی‌ها، آن هم از انواع مختلف- که من چند مورد آن را عرض کردم-  آیا واقعا باز هم جای تعجب دارد که تعداد واحدهای کافی در دانشگاه‌های ما در رشته‌های ادبیات معاصر تدریس نمی‌شود؟ تا آنجا که من در جریانم، حداکثر چیزی که تا به حال، آن هم به زحمت رضایت دادند، دو واحد شعر و دو واحد نثر معاصر است که پیداست به هیچ جا هم نمی‌رسد.
 
سهم بسیار ناچیز ادبیات معاصر در برابرحجم زیاد متون کهن فارسی
مترجم کتاب «اصول نقد ادبی» در ادامه از اختصاص واحدهای درسی اندک به ادبیات معاصر در دانشگاه‌ها گله کرد و افزود: در حقیقت معتقدم که در دوره کارشناسی یا به قول ما قدما دوره لیسانس در مقابل حدود 140 واحد درسی که می‌گذارند و در مقابل حجم زیاد متون کهن فارسی سهم ادبیات معاصر بسیار ناچیز است، البته من نمی‌گویم متون کهن نباشد، چون خود ما پرورده متون کهن هستیم ولی سوال من این است که در میان این همه واحد درسی، حداقل ده یا دوازده واحد به شعر و نثر معاصر نمی‌رسد؟ این ستمی است که به این رشته می‌شود و همان‌طور که عرض کردم دلایل مختلفی هم دارد، گاهی دلایل سیاسی است، گاهی فرهنگی و گاه برمی‌گردد به خود اساتید دانشگاه‌ها که پرورده ادبیات قدیم‌اند و نمی‌خواهند یا نمی‌توانند مطالعاتی در ادبیات معاصر داشته باشند.
 
نویسنده کتاب پنج جلدی «شرح شوق» ادامه داد: البته همانطور که در ابتدا هم اشاره کردم این تلقی تنها در کشور ما نیست و در بعضی جاهای دیگر هم رواج دارد که می‌گویند به دلایلی، حساسیت‌هایی نسبت به ادبیات معاصر وجود دارد و بهتر است یک مدتی بگذرد و این متون به گنجینه‌های کلاسیک تبدیل شود تا بتواند وارد ادبیات شود که این هم به گمان من تا حدودی بهانه است. اگر امروز از جوان‌های دانشگاهی و دانشجویان رشته ادبیات نظرخواهی کنید، به گمان من اکثرشان دوست دارند به ادبیات معاصر توجه بیشتری شود و بیشتر در دانشگاه‌ها تدریس شود که این هم طبیعی است، چون جوان امروز در درجه اول می‌خواهد بداند که در زمان او یا در حدود زمانی او چه می‌گذرد و چه مسائلی وجود دارد که همه این مسائل دست به دست هم می‌دهند و باعث کم التفاتی به ادبیات معاصر می‌شود.

استفاده از نویسندگان بزرگ دهه‌های اخیر و شاعران معاصر نوگرا و صاحب‌نظر به عنوان استاد
وی در رابطه با اینکه اگر بخواهیم ادبیات معاصر را به دانشگاه‌ها وارد کنیم، نویسنده‌ها و شعرا باید وارد کار شوند یا اساتید دانشگاها؟ اظهار کرد: من معتقدم اگر بخواهیم کار را به صورت طبیعی اداره کنیم، استفاده از اساتید دانشگاهی که پرورش یافته ادبیات کلاسیک و آن فضاها هستند به تنهایی کارگر نیست، یعنی با استفاده از کسانی که به این تصمیم اعتقادی ندارند، نتیجه دلخواه به دست نمی‌آید، به گمان من باید از نویسندگان بزرگ و مشهور دهه‌های اخیر و شاعران معاصر که نوگرا و صاحب‌نظر هستند، دعوت کنیم که به دانشگاه‌ها بیایند و به عنوان استاد، حتی‌الامکان به صورت حق تدریس هم که شده، این رشته‌ها را در دانشگاه‌ها اداره و تدریس کنند و ادبیات معاصر دانشگاهی را رونق بخشند.
 
حمیدیان در پاسخ به اینکه در حال حاضر به چه کاری مشغول است، گفت: من به تازگی یک دوره بیماری طولانی را گذرانده‌ام که همین امر مرا خانه نشین کرد و کارهایم را عقب انداخته است، چند کار در دست نگارش دارم که هم در زمینه ادبیات قدیم و هم جدید است که اگر مجالی بشود و خداوند توفیق دهد، قصد دارم به آن‌ها بپردازم و تمامشان کنم.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • طاهره مومتي ۲۲:۴۵ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۴
    دكتر حميديان از استاداني است كه خودش ادبيات معاصر را تحليل كرده است. نمونه‌اش كتاب درباره‌ي نيما است. زنده باشند ايشان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها