نویسنده انگلیسی کتابهای کودکان اعتقاد دارد باید در نوشتن داستان از خیال پردازی خود کودکان استفاده کرد تا قصه بهتری ساخته شود.
مورپورگو در یادداشتی ضمن اعلام خبر انتشار رمان جدیدش با عنوان «پسر فلامینگو» درباره شخصیتهای خیالی و اساساً نقش خیال و خیالپردازی در داستانهای کودکان بحث میکند و میگوید که رمان جدیدش بر اساس خیالپردازیهای نوهاش نوشته شده است. در این رمان که داستان اصلی آن در کشور فرانسه زمان جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد، پسر نقش اول داستان جهان را طور دیگری میبیند.
مورپورگو مینویسد: به طور کلی داستانها به خصوص داستانهایی که قصههای کودکانه روایت میکنند، بر اساس یک خیال ساده شکل میگیرند. داستان به طور تنگاتنگ با خیال پردازی رابطه مستقیم دارد ولی متاسفانه در بسیاری موارد از خیالپردازی مثل یک رفتار ناهنجار و غیر معمول برخورد میشود.
وی ادامه میدهد: در جوامع امروزی و در اصل داستانهایی که در سالهای عصر نوین برای کودکان روایت میشود کمتر عناصر خیالی دیده میشود و اگر هم دیده میشود همگی مصنوعی هستند چون از ذهن بزرگترها تراوش کرده است. باید داستانهایی که برای کودکان نوشته میشود بر اساس خیالپردازیهای خود آنها نوشته شود و در اصل آنها خودشان را بتوانند در داستانها ببینند.
واقعیت دردناک در مورد بسیاری از کتابهای چاپ شده برای کودکان این است که بسیاری از شخصیتهای خیالی از روی همان شخصیتهای دنیای واقعی اقتباس میشوند و وقتی این کتابها چاپ میشوند در بخشی از کتابخانه یا کتابفروشی دسته بندی میشوند که ژانری جداگانه هستند در حالی که تمام کتابهای کودکان باید دارای چنین شخصیتهایی باشند.
این نویسنده انگلیسی به پروژه نوشتن یک رمان توسط انتشارات «زانتولد» (http://www.zuntold.com) اشاره میکند که یک سرآغاز مهم در همکاری میان نویسندگان و کودکان است. در این پروژه داستانی به کودکان و نوجوانان پیشنهاد میشود و آنها بقیه داستان را بر اساس خیالپردازیهای کودکانه خود تکمیل میکنند. در یک عبارت میتوان گفت که یک رمان توسط یک نویسنده حاصل خیال پردازی یک ذهن است ولی وقتی قرار باشد به جای یک نفر 100 نفر یا بیشتر برای نوشتن یک داستان خیال پردازی کنند اتفاقات بهتری خواهد افتاد.
نظر شما