کتاب «درک روایت و فیلم» نوشته ادوارد برانیگان و ترجمه سیدجلیل شاهری از سوی نشر سیاهرود منتشر شد. در این کتاب نظریههای روایت در فیلم و فربه کردن آنها توسط «علوم شناختی» مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است.
«روایتشناسی» در مطالعات سینمایی در ایران قدمت چندانی ندارد. ضعف در این حوزه نظری به سینمای بدنه ایران نیز آسیب جدی وارد کرده است. عمده منابع در این حوزه در یک دهه اخیر منتشر شدهاند. به تازگی نیز کتاب «درک روایت و فیلم» نوشته ادوارد برانیگان با ترجمه سید جلیل شاهری لنگرودی در دسترس مخاطبان قرار گرفت. در این کتاب نظریههای روایت در فیلم و فربه کردن آنها توسط «علوم شناختی» مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است.
نویسنده «درک روایت و فیلم» سه شیوه اساسی تحلیل فیلم را در کنار هم قرار داده و مفاهیم خاصی از روانشناسی شناخت به عنوان مثال مفاهیمی چون «شِما»، «پردازش از بالا به پایین / از پایین به بالا» و «دانش اخباری / رویهای» را به مفاهیم مربوط به روایتشناسی مانند مفاهیمی چون «دنیای داستان»، «کانونیسازی» و «سطوح روایتگری» وصل کرده است. از این ترکیب به نوبه خود به عنوان راهی برای اندیشیدن درباره ساختار زمانی تعبیر میشود.
کتاب هفت فصل دارد که عناوین آن به ترتیب عبارتند از «شِمای روایتی»، «دنیای داستان و پرده»، «روایتگری»، «سطوح روایتگری»، «ذهنیت»، «عینیت و نا اطمینانی» و «داستان».
در فصل نخست مباحثی چون «ارزش کاربردی روایت از بُعد روانشناختی»، «تغییرات منطقی در روایت»، «اشکال کاربردی در روایت»، «شِماهای شناختی و دیگر روشهای مرتبط کردن دادهها»، «پیشنهادی برای شمای روایتی»، «تحلیل شمای روایتی در فیلم «دختر و تکیهگاهش» دیوید وارک گریفیث و «رابطه علت و معلولی و شِما» مطرح شدهاند. در این فصل به مطالعات تجربی اخیر درباره درک روایت بسیار توجه شده است.
مفاهیم «بازنمایی اولیه روایت در فیلم»، «دریافت از بالا به پایین»، «ترتیب زمانی و مکانی»، «رابطه علت و معلولی و استعاره»، «فضای داستانی غیرممکن» و «فضای پرده و استعارههای سبکی» از جمله مباحث مطرح شده در فصل دوم کتاب است. به عبارتی در این فصل مفاهیم اصلی روایتگری تعریف شده و این مساله مورد تحلیل قرار میگیرد که فرآیند درک روایت با رقابتی نامتعادل و ناپایدار در میان انواعی از سازوکارهای ادراکی حاصل میآید.
در فصلهای سوم و چهارم کتاب نویسنده به دو موضوع «روایتگری» و «دیدگاه» که در مطالعات تجربی فیلم عموما نادیده گرفته میشوند،پرداخته است اما در نظریههای ادبی و نظریههای فیلم حضوری آشکار و جدی دارند. اگر قرار باشد این موضوعات را از فرضها و احتمالات مبهم مربوط به روانشناسی شخصیتهای داستانی، راویان و مولفان رها شوند، باید آنها را بر حسب فرآیندهای فکری واقعی که در خوانندگان و تماشاگران رخ میدهد به شکلی مشخصتر بیان شوند.
پرسشهایی چون «کدام جنبههای آگاهی به درک ما از موضوعی که در «چهارچوب یک دیدگاه» روایت و تصویر میشود، مربوط است؟» و «چه نوعی از دانش در معرض خطر است، چه فایده و ارزشی دارد و چگونه داستان، شخصیت داستانی و پیرنگ را کامل میکند؟» به این تحلیل منتهی میشوند که چگونه مرزهای مختلف معرفتشناختی در درون یک متن روایتی ثبت میشوند تا بر اساس آنها پردازش و ایجاد الگوهای عام هدایت شده و پیش برده شود. چنین مرزهایی چه مکمل باشند و چه در تعارض، تاثیرات نیرومندی بر درک ما از رویدادهای روایتی دارند.
در فصول پنجم و ششم نویسنده توضیح داده که از پنج نوع کلی نظریه، در چند مساله اساسی سازماندهی روایتی بهره گرفته میشود. روایتگری اول شخص چه ماهیتی دارد و وقتی از نمایش عینی و واقعی در روایت سخن به میان میآید، چه معنایی دارد و چه اتفاقی میافتد وقتی خواننده یا تماشاگر با ترکیبهای نامعلومی از روایتگری ذهنی و عینی روبهروست.
در فصل پایانی کتاب نیز داستان از روایت جدا میشود. بررسی ارجاع داستانی به پاسخ به این دو پرسش مربوط است: چگونه میتوان یک الگوی روایتی معین را به یک یا چند دنیا پیوند زد؟ و چگونه میتوان به درستی آن اعتقاد پیدا کرد و ارزشی در آن یافت؟ در این فصل برخی از نظریههای داستان به اجمال بررسی شده و شرحی در این باره ارائه شده که چگونه با نظریه شناخت میتوان درباره روانشناسی ارجاع داستانی بحث کرد. این فصل با تحلیل فیلم مستند «بیآفتاب» ساخته کریس مارکر، کارگردان مطرح فرانسوی به پایان میرسد.
«درک روایت و فیلم» نوشته ادوارد برانیگان و ترجمه سیدجلیل شاهری لنگرودی با شمارگان 300 نسخه، 450 صفحه و بهای 40 هزار تومان از سوی انتشارات سیاهرود روانه کتابفروشیها شده است.
نظر شما