نشست بررسی و معرفی کتاب علم چیست نوشته محمدرضا توکل صابری در سرای اهل قلم با حضور جمعی از علم دوستان برگزار شد. گمینی معتقد است، دغدغه اصلی نویسنده در این کتاب تقابل علم و شبه علم است.
توکل صابری در این نشست درباره محوریت علم در دنیای کنونی گفت: هر چیزی اعم از فراوردههای تکنولوژیکی متاثر از علم و با استفاده از اکتشافات و روشهای علمی است؛ از تلفن همراه تا خودروها و وسایل عبور و مرور امروزی همگی تحت تاثیر تفکر علم به معنای علم است. در این جلسه میخواهم در سه نکته صحبت کنم چراکه در دهه اخیر کوشش زیادی در مراکز علمی ایران شده است. اول اینکه متاسفانه در ایران ما واژه علم را به جای معرفت به کار میبریم و آن تعریفی که در جهان دارد در میان واژگان ما ندارد. مفهومی که علم در جهان دارد در واقع ساینس است اما همانگونه که گفتم علم برای ما مترادف فلسفه است و به هر چیزی در کشورمان علم میگوییم. برای مثال میگوییم دهخدا عالم و دانشمند بود و یا مطهری فرید علم و دانشمندی بود؛ همینطور انیشتین هم دانشمند میپنداریم درحالیکه در غرب به دهخدا دانشمند نمیگویند.
وی افزود: نبودن واژه برای ساینس در جهان اسلام سوتفاهم زیادی ایجاد کرده است و باعث عدم پیشرفت در این زمینه شده است. مسأله دوم پیشرفتها و نقاط روشن گذشته در حوزه علم دانش باعث عقبماندگی امروز ما شده است. به کارگیری مدل علمی که در قدیم داشتیم باعث شده است که امروز عقبماندگی زیادی نسبت به غرب داشته باشیم و همین باعث شده که کشورهای اسلامی با وجود منابع سرشار در دویست سال گذشته نه اختراع مهمی داشته باشند و نه حرکت عظیمی کنند.
توکل صابری نکته سوم خود را در ایجاد علم اسلامی و علم دینی ذکر کرد و گفت: در دو یا سه دهه اخیر صحبت زیادی از علم اسلامی و علم دینی میشود. آیا به واقع امکان آن هست یا خیر؟ مترادف دانستن واژه علم با واژگانی چون معرفت باعث شده که بگوییم امروزه معرفتهای زیادی داریم مثلا معرفت فلسفه، هنر، موسیقی، نقاشی، اما علم به معنای ساینس و تکنولوژی با معرفت بسیار فرق دارد. ما میگوییم معرفت دین، معرفت ادبیات و غیره اما اینها علم نیستند.
این نویسنده خاطرنشان کرد: ادبیات، هنر، نقاشی، و معارف لازمه زندگی بشر هستند و جلای زیادی به زندگی میدهند؛ اما نباید بدون تبعیض یک ادیب را و یا یک هنرمند را عالم بدانیم ما به اشتباه علم عروض یا علم خطابه را به راحتی به کار میبریم و واژهای نداریم که علم را پس از گالیله تبیین کنیم.
وی در تعریف علم چیست گفت: علم شیوه کسب معلومات قابل اعتماد که توصیف طبیعت و جهان براساس مشاهده و تجربه دقیق و طبقهبندی و استخراج اطلاعات دقیق علم جهان را توصیف میکند و این علم تلاش دارد که تغییر دهد البته باید بگویم که خود غربیها هم چنین علمی را نداشتند و بعدها به آن دست یافتند.
توکل صابری افزود: در زمان گالیله اروپاییان به علم فیزیک، فلسفه طبیعی میگفتند در آن زمان گالیله توانست با دوربینهایش بفهمد که ماه یک کره خاکی است و برای اولین بار بود که فیزیک را با روش ریاضیات توجیه کرد. تا اینکه یک دانشمند انگلیسی به نام واژه ساینس را به معنای علم به کار برد.
نویسنده کتاب علم چیست با اشاره به جایگزینی واژه دانشورز به جای عالم گفت: پیشنهادی که دارم این است که واژه دانشورز به جای واژه ساینس به کار گرفته شود. چراکه روششناسی علم با سایر معارف متفاوت است.
وی درباره طبقهبندیها و روششناسی که در کتابش در مورد علم نگاشته است گفت: در واقع طبقه هدفها و روششناسی در دو نوع است اول معارف اعتقادی که دیدگاه شخص در آن تاثیر دارد که مکاتب و مذاهب در آن اینگونه است. دوم معرفتپژوهی که به انسان و اعتلای انسانی توجه ویژه دارد. علوم به معنای واقعی قانونیاب است و قانونیابها مانند فیزیک و شیمی و دیگر علوم تجربی هستند. این علوم بر گیتی حکمرانی میکنند. مانند قانون جاذبه که جهانشمول و همهگیر است.
توکل صابری درباره روشهای معرفتی که در کتاب علم چیست به آن پرداخته گفت: در کل روشهای معرفتشناسی چهار دسته هستند؛ اقتداری، عقلانی، شهودی و علمی. روش شهودی روشی است که مذاهب و ادیبان به کار میبرند و فرد چیزهایی را کسب میکند که نمیتواند با کسی در میان بگذارد و روش عقلانی روش منطقی است و روش علمی هم نیز روشی است که اصول و سیستم متفاوتتری دارد. در حقیقت معیارهای ساینس قابل آزمون بوده است.
وی درباره روند پذیرش یک نظریه در جهان گفت: هر نظریه که در غرب میآید دانشمندان ردش میکنند تا نظریهپرداز به اثبات دقیق آن بپردازد. یعنی فرآیند نظریهپردازی اینگونه است خوبی ساینس و علم به معنای علم ابطالپذیری آن است اما معارف دیگر اینگونه نیست این نشانگر قدرت ساینس است. من معتقدم توسعه ساینس و دانشورزی با دیگر معارف فرق میکند که ما باید هرچه زودتر به آن برسیم.
در ادامه این نشست گمینی با اشاره به پیشینه نویسنده در تالیف کتابهای علمی گفت: با توجه به اینکه از نوجوانی به کتابهای علمی علاقهمند بودم خوشبختانه با کتابهای دکتر توکل صابری آشنایی دیرینه دارم. خوب یادم میآید یکی از کتابهایی که از این نویسنده خواندم کتاب «ستارگان در مسیر خویش» بود نوشته آسیموف بود. این کتاب کمک زیادی به خوانندگانش میکرد که به خود علم علاقهمند شوند.
وی افزود: از ویژگی بارز نویسنده کتاب علم چیست داشتن دغدغه مبارزه شبه علم با علم است. کتاب علم چیست کتابی است که از چند جهت حائز اهمیت است و مهمترین آن تقابل علم و شبه علم است مانند علم اسلامی و علم مارکسیستی در واقع به هجمههایی که به خود علم میشود میپردازد. از دیگر ویژگیهای بارز این کتاب داشتن تعادل میان علم و دین است و مبلغان علم اسلامی و مارکسیستها در این کتاب بهخوبی نقد میشوند.
به گفته گمینی بسیاری از علم دوستان از آن طرف پشتبام میافتند و کارشان به علمپرستی میکشد و تفکر ضددینی و مادهگرایی پیدا میکنند و اساسا میپندارند که علم یک فرآیند ضد دین است. در این کتاب به نقد جدی این افراد با حفظ تعادل پرداخته شده است.
وی افزود: نویسنده در این کتاب علم و دین را کامل دو مقوله جدا از هم میبیند و قرار نیست این دو در تقابل یکدیگر باشند.
گمینی با اشاره لغزشهایی که در کتاب آمده است گفت: این کتاب لغزشهایی در زمینه تاریخ علم داشته است. این کتاب نمونه خوبی است از دیدگاههای رایج علاقهمندان به علم درباره تاریخ علم شیفتگان علم امروزه چه دیدگاههایی راجعبه تاریخ علم دارند به ویژه تاریخ علم قدیم؟ من معتقد هستم که متاسفانه علم قدیم معمولا توسط علاقهمندان علم جدید دستکم گرفته میشود و با بیتوجهی و با تحریفهای بعضا خیلی عمیق در مورد آنها قضاوت میشوند.
وی با اشاره بهاصطلاح علم در ایران گفت: این یک معضل جدی است و واقعا لازم است کلمهای برای آن برگزید که من فکر میکنم تا الآن دیر هم شده است.
گمینی گفت: در صفحات متعدد کتاب درباره علم قدیم طوری صحبت شده است که گویی علم قدیم تجربی و ریاضی نبوده است و فقط از زمان گالیله است که علم تجربی و ریاضی شد. واقعیت این است که علم دوره اسلامی بخش بسیار زیادی از آن تجربی و ریاضی است.
این پژوهشگر تاریخ علم افزود: قبول دارم که علم مدرن از زمان گالیله مفهوم جدیدی پیدا کرد و تحول عظیمی رخ داد و طوری نیست که یک انقطاع بین علم جدید و علم قدیم قائل شویم. علم قدیم میدانستند که دو شیوه شناخت طبیعت وجود دارد یکی فلسفه طبیعی و دیگری علوم ریاضی.
گمینی گفت: تاسف من جایی است که در جایی نوشته شده است که کرویت زمین چیزی بوده است که علم جدید به آن رسیده است. اگر علم قدیم را دست کم بگیریم باعث میشود که حتی در نظریات علم جدید دچار مشکل میشویم. من نمیگویم علم قدیم با علم جدید فرق نمیکند.
به گفته گمینی از قسمتهای درخشان این کتاب جایی است که گفته شده ریاضی و تجربی هیچ ریشهای در فلسفه و کلام نداشته است. دانشمندان علوم اسلامی هیچگاه علم تجربی را از ایات و روایات استخراج نمیکردند.
این پژوهشگر تاریخ با اشاره به تداخل علم و دین محصول قرن نوزدهم و بیستم است گفت: اغلب دانشمندان در قدیم عالم دینی هم بودند اما هیچ تداخلی در علمشان پیدا نبود. امروزه عالمان دینی میخواهند پیوندی میان علم و دین ایجاد کنند درحالیکه اطلاعاتی از علم ندارند.
نظر شما