اعوانی ادامه داد: نویسنده کتاب خرد و توسعه معتقد است عقل جدید، با تعبیر افلاطون و ارسطو و فارابی و ابن سینا از عقل متفاوت است. ضمن این که با مقصود قرآن کریم از عقل هم متفاوت است. عقل جدید، اکتشافی و ابزاری است و برای تسخیر آمده است در حالی که عقل نظری در معنای قدیم خود زمینه ساز کمال نفس بود. عقل جدید، ارتباط چندانی با عقل قدیم ندارد و ارتباط دادن آن اشتباه است. خرد توسعه با هیچ یک از سه صورت عقل نظری و اخلاقی و صناعی گذشتگان تطبیق ندارد و کاربردی است. عقلی است برای عمل، برای مطلوبیت، بهره برداری، تسخیر و تغییر دادن عالم.
اعوانی با بیان اینکه به گفته دکتر داوری اردکانی درکتاب خرد و توسعه تقسیم کشورها به توسعه یافته و توسعه نیافته، مفهومی جدید و بر مبنای نظریه پیشرفت غربی است، عنوان كرد: اطلاق توسعه به تمدنهای قدیم، درست نیست. نویسنده این کتاب عنوان میکند که خرد، تفسیرهای مختلفی دارد. خردِ پیشرفت با عقل قدیم متفاوت است. معنای عقل و خرد در دورههای مختلف مخصوصاً در دورههای جدید دستخوش تغییراتی شده است. یعنی عقل، عقل ابزاری است. داوری اردکانی از این عقل به «عقل بوالفضول» تعبیر میکند. عقل بوالفضول، عقل جزئی است. قدما دو گونه عقل را تعریف کرده بودند؛ عقل کلی(انتلکتوس) که میل به سوی وحدت و حق دارد و عقل جزئی که میل به سوی کثرت دارد. بعد از دکارت عقل به رشنالیسم(عقلگرایی) تبدیل شد و انتلکتوس هم به هوش تبدیل شد. شیخ محمود شبستری هم میگوید: ز دوراندیشی عقل فضولی/ یکی شد فلسفی دیگر حلولی. «فلسفی» اینجا یعنی اهل تعطیل و به تعطیل معرفت و «لاادریگری» اعتقاد دارد و به نیهیلیسم میرسد. این، حکایت عقل جدید است و این که چرا تفکر در دنیای امروز به سمت نیهیلیسم رفته است.
به گفته اين استاد فلسفه، نباید دو گونه از عقل را با هم ترکیب کرده و یا به جای همدیگر استفاده کنیم. استدلال نویسنده این کتاب این است که پیشرفت نیازمند هم شرایط نظام خاصی است، اما ما میخواهیم این پیشرفت و توسعه را همراه با آشفتگی به دست بیاوریم. داوری اردکانی در کتاب خود آشکارا از این بابت گلایه میکند. ضمن اینکه دوره جدید دوره اصالت قدرت و اراده است. در قرآن کریم قدرت تابع علم است. قدرتی که تابع حکمت نباشد، بحرانساز است.
این چهره ماندگار فلسفه گفت: ایشان در بخشی از این کتاب، نهاد دانشگاه و مدارس کهن مثل نظامیه و دارالفنون را بسیار خوب تحلیل کردهاند و این که آیا دانشگاه توانسته بین علوم جدید و قدیم ارتباط برقرارکند و در جایی نوشتهاند: با دانشگاه عزلت گزیده از زندگی و جامعه چه بایدکرد؟ نکته جالب دیگر این کتاب، اختصاص فصلی به فلسفه و جنگ و به تعبیر خودشان فلسفه و تسلیحات است که واقعاً خواندنی است.
اندیشه دکتر داوری در غربت
بيژن عبدالكريمي استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی هم در این جلسه عنوان کرد: امروز، روز جهانی فلسفه است. در سالهای اخیر هم نکوداشت و تجلیلهای فراوانی از دکتر داوری اردکانی شده است، اما معتقدم هم ایشان و هم خود فلسفه در جامعه ما غریب هستند.
وي در اينباره توضيح داد: بخش زیادی از جامعه توده مردم هستند که با فلسفه بیگانهاند و نباید هم توقع داشت که آنها با فلسفه و اندیشههای داوری اردکانی نسبتی داشته باشند. گروه دیگر، سیاستمداران و اصحاب قدرت هستند. اندیشههای داوری در این حوزه هم جایگاهی ندارد و غریب است، چون فلسفه و تفکر در میان سیاستمداران غریب است.
به گفته عبدالکریمی، نخبگان، روشنفکران، حوزویان و دانشگاهیان جامعه ما هم با داوری بر سر مهر نیستند. بسیاری از روشنفکران ما داوری را ایدئولوگ رسمی قدرت سیاسی و حتی مسبب وضعیت موجود و توجیهگر نظام سیاسی کشور میدانند.
وی ادامه داد: در این کتاب میتوانیم موضع داوری در قبال شرایط اجتماعی کشور را به وضوح ببینیم، اما متأسفانه روشنفکران و شبه روشنفکران ما قادر نیستند تمایزی بین چپ بودن و رادیکال بودن برقرار کنند. به همین دلیل، اکثر قریب به اتفاق روشنفکران ما دریافتی از رادیکالترین انتقادات رادیکالترین منتقد وضع موجود ندارند و متأسفانه تصاویری معوج، هم از فلسفه و هم از داوری اردکانی ارائه میدهند. من به افرادی که داوری را به توجیه وضع موجود متهم میکنند، توصیه میکنم دو مقاله «خرد و توسعه» و «خرد و توسعه نیافتگی» را بخوانند و ببینند که چگونه مدعای من ثابت میشود.
عبدالكريمي، به گروه دیگری از مخاطبان فلسفه داوری اردکانی نیز اشاره کرد و افزود: امروزه حلقههایی در کشور پیدا شدهاند که حلقههای «داوریخوانی» تشکیل داده و متن کتاب او را گاهی با مخاطبان چندهزار نفری مرور میکنند، اما در میان این افراد و جریانها هم میبینیم که با تمسک به آثار و ایدههای وی، به ویژه آثار دهههای شصت و هفتاد و نوشتههایی که نگرش انتقادی به غرب دارند، میکوشند تفسیری ایدئولوژیک از انقلاب ایران ارائه دهند. به نظر من اینها نیز داوری اردکانی را دقیق نخواندهاند و توهمات خود را با افکار این فیلسوف پیوند زدهاند. آنها هم باید به دقت این کتاب را بخوانند.
فلسفه انضمامی دکتر داوری اردکانی
محمد زارع شیرین کندی پژوهشگر فلسفه و عضو گروه کلام و فرق بنیاد دایرهالمعارف اسلامی با بيان اينكه فلسفهای که داوری اردکانی میگوید و مینویسد، به تعبیر مارکوزه «فلسفه انضمامی» است گفت: فلسفه انضمامی یا غیرانتزاعی، فلسفهای است که حقیقت وضع کنونی ما و مسائل و مشکلات و دردها و رنجهای تاریخی ما را تبیین کند. فلسفه انضمامی، وضع انضمامی ما را در تعینات ساختار اجتماعی میبیند و به ما کمک میکند که خودآگاه شویم و امکانات تاریخیمان را بشناسیم. این گونه فلسفه، تاریخیت ما را در درون ساختار هستیشناسی در عالم درنظر میگیرد. این فلسفه به درگیریها، بنبستها و تناقضات، گرفتاریها و معضلات انضمامی ما در موقعیت خاص تاریخ میپردازد و از این رو فلسفهپردازی در خلاء و انضمامی نیست.
زارع اظهار کرد: نویسنده کتاب خرد و توسعه بیش از نیم قرن است که مسائل انضمامی عمیقی را اندیشیده است. او « وضع نه دیگر سنتی» و «نه هنوز متجدد ما» را اندیشیده است. دکتر داوری، فیلسوف جامعه توسعه نیافته است و به پرسشها و مسائل و امور این جامعه خاص پرداخته است. آنچه او به عنوان فلسفه میگوید، نه شرح و تفسیر فلسفه فیلسوفان غرب است و نه توضیح فلسفه فیلسوفان مسلمان. گرچه با بیشتر این فلسفهها آشناست و از مصالح آنها برای ساختن فلسفه انضمامی خود بهره میبرد. فلسفه او شرح درد توسعه نیافتگی جامعه ما در 150 سال اخیر است.
وي افزود: داوری در مقام فیلسوفی اندیشنده و پرسنده، پرسشهای بنیادین جامعه ما در150 سال اخیر را طرح کرده است: غربزدگی چیست؟ توسعه نیافتگی چیست؟ فلسفه چیست؟ نیست انگاری چیست؟ علوم انسانی کدام است؟ خردچیست؟ آموزش چیست و دانشگاه کجاست؟ روابط و مناسبات میان حیطههای مختلف حیات جمعی ما چگونه است؟ جامعه توسعه یافته در قیاس با جامعه توسعه یافته چگونه است؟ فلسفه دکتر داوری به آن جهت که انضمامی است، فلسفه خنثی نیست که بتوان آن را به سهولت نادیده نگرفت، بلکه فلسفهای است که توجه اهل نظر واصحاب اندیشه را به خود جلب میکند.
ایثار معرفت شناسانه دکتر داوری اردکانی
مالک شجاعی جَشوقانی عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی هم در سخنانی کوتاه گفت: داوری از آغازی که کتاب فارابی را نوشتند تا امروز که علوم انسانی و برنامهریزی توسعه و بعد خرد و توسعه را نوشتند باید گفت فیلسوف مدرنیزاسیون هستند. منطق فهم این تجربه علوم انسانی است، خردِ توسعه هم علوم انسانی است. ایشان یک ایثار معرفتشناسانه کردند که در مورد فوتبال و علوم انسانی و... نوشت و اگر از بنده به عنوان کوچکترین دانشجوی ایشان بپرسند که کدام کتاب به خوبی عصاره تفکر ایشان را نشان میدهد؟ من شاگردانه عرض میکنم کتاب «ما و راه دشوار تجدد». پروژه فکری دکتر داوری اندیشیدن به ابعاد گوناگون قصه ما و راه دشوار تجدد است.
در پایان، رضا داوری اردکانی نیز در صحبتهای کوتاهی از حاضران در جلسه و سخنرانان تشکر کرد و پس از آن از کتاب خرد و توسعه که توسط انتشارات سخن منتشر شده است رونمایی شد.
نظر شما