در همایش «گفتمان بازرگان و چالشهای چهل سالگی انقلاب» مطرح شد
بازرگان در پی پیوند دین با علم و حوزه عمومی بود
آقاجری گفت: «مهندس بازرگان سیاستورز بود نه سیاست باز. سیاست او سیاست اصولمحور بود نه قدرتمحور. رمز ماندگاری مصدق و بازرگان و کسانی مانند اینان چیزی نیست جز سیاستورزی اصول محور. سیاستورزانی که در همه شرایط، چه آن هنگام که پایین بودند، در کوچه و بازار و در زندان و در دانشگاه و در تبعید، و چه در زمانی که در دولت بودند، نوعی توحید میبینید ماندگار میشوند. یکی از نامهای مستعار بازرگان قبل از انقلاب، عبدالله موحد بود. او حتی هنگام انتخاب نام مستعار توحید را مدنظر داشت.»
سخنران ابتدایی این همایش، الهه کولایی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران بود که سخنرانی خود را با عنوان «نوگرایی دینی و اندیشه بازرگان» ارائه داد. کولایی بازرگان را مردی از تبار نوگرایان دینی در کشور دانست که به نسل نواندیشان در جهان تعلق داشت. وی با اشاره به لزوم تبارشناسی اندیشهورزیهایی که در پی جمع دموکراسی و توسعه با دین بودند، تبار بازرگان را به دستهای از نواندیشان دینی رساند که دغدغه عقبافتادگی جامعه خودشان را داشتند. کولایی گفت: «برخی از نواندیشان دینی کوشیدند پاسخهایی برای چرایی عقبافتادگی جامعه خودشان را از خلال آموزههای دینی استخراج کنند. این دغدغه اندک کسانی مانند سید جمالالدین اسد آبادی بود که در تمامی کشورهای اسلامی به بازاندیشی دینی، زدودن خرافات، بازخوانی دینی و تلاش برای پیدا کردن پاسخها برای نیازهای جوامع اسلامی مبادرت ورزیدند.»
این استاد علوم سیاسی با ارائه تعریفی از نوگرایی دینی گفت: «نوگرایی دینی جریانی است که در برابر جریان مدرنیته میکوشد تا علل عقبماندگی جوامع اسلامی را بیابد و از طریق آموزههای دینی بهدنبال پاسخهایی برای نوسازی فکری و توسعه است.»
کولایی همچنین گفت: «ما اولین ملت آسیایی هستیم که انقلاب علیه استبداد را تجربه میکنیم. انقلابی که حاصل آن شکل گرفتن قانون اساسی بود. قانون اساسی مشروطه البته نتوانست مشروطیت را به دنبال داشته باشد و با شروع دوران پهلوی ما با نوعی از نوگرایی مواجه میشویم که کپی صرف از آموزههای غربی بود.»
وی همچنین گفت: «دینداران نواندیش در مواجهه با علم جدید و جهان مدرن دین را ناکارآمد و ناتوان نمیدانند و تلاش میکنند با خوانشهای به روز پاسخهای همه عوارض عقبماندگی را پیدا کنند. جریان نوگرایی دینی از سوسیالیستهای خداپرست تا نهضت آزادی در امتداد چنین خطی میکوشند که پاسخ عقبماندگی ایران را در متن آموزههای دینی جستجو کنند و از دل دین پاسخ مناسب را عرضه کنند.»
الهه کولایی
از دیدگاه این سخنران، انقلاب اسلامی در واقع پاسخی بود به سیاست نوسازی غربگرایانهای که در دوره پهلوی با نادیده گرفتن مولفههای اسلامی کشور شکل گرفته بود. کولایی گفت: «بازرگان به دلیل ارتباط نزدیک و مداومی که با قرآن داشت قدرت را به عنوان ابزاری برای تحقق آرمانهای دینی برآورد میکرد و این درس بزرگی است که بدانیم نسبت عالم سیاست با اخلاق چیست؟»
وی همچنین گفت: «دموکراسی یاد گرفتنی است و آموزش نیازمند تداوم و پایداری و خسته نشدن است. ما از تجربههای ارزشمندی که پیرامون ماست میتوانیم یاد بگیریم و این امری است که ملت بزرگ ایران در چهلمین سال انقلاب باید به آن اهتمام بورزد.»
سخنران بعدی مراسم سیدعلی میرموسوی استاد علوم سیاسی دانشگاه مفید بود. او گفت: «اندیشه بازرگان در پاسخ به زمینههای فکری و اجتماعی و سیاسی شکل گرفت و همگام با تحولات دچار تحول شده است. این تحول در منظومه اندیشه بازرگان با حفظ انسجام و عناصر پایدار تفکر ایشان است که میتوانیم گفتمان او را بر اساس آن تعیین کرده و از سایر گفتمانها متمایز کنیم.»
میرموسوی افزود: «گفتمان بازرگان نواندیشی دینی، تجددخواهی و اصلاحطلبی مذهبی است که در مرزبندی با دو گفتمان شکل گرفته است. اول گفتمان مدرنیسم و تجددخواهی آمرانه و دوم گفتمان سنتگرایی آمرانه. آنگونه که از کتابهای بازرگان مشخص است، گفتمان او در جوانی در تقابل با گفتمان مدرنیزاسیون آمرانه بود و در سنین سالخوردگی با گفتمان سنتگرایی عامرانه به تقابل رسید.»
وی گفت: «دکتر فرهنگ رجایی در کتاب خود با نام اسلامگرایی و مدرنیزم، اندیشمندانی را که با دغدغههای اسلامی به مسائل اجتماعی و سیاسی پرداختهاند در چهار نسل بررسی میکند: نسل احیاگران دینی، نسل اسلام انقلابی، نسل اسلامگرا، نسل پسااسلامگرا. بر مبنای این تقسیمبندی نسل اول در واکنش به موج تضعیف باورهای مذهبی که برخاسته از نوعی برداشت مذهبستیزانه از تجدد بود شکل گرفت. نمایندگان شاخه اول این جریان آیتالله شیخ عبدالکریم حائری و آیتالله بروجردی بودند و نمایندگان شاخه دوم این جریان بازرگان و کسانی مانند او بودند که در آن دوران دغدغههای فرهنگی و اجتماعی داشتند.»
میرموسوی ادامه داد: «نسل دوم که به اسلام انقلابی باور داشت در پی سیاسی شدن مذهب در واکنش به ایدئولوژیهای مارکسیتی و در تقابل با رژیم پهلوی شکل گرفت و به دنبال ارائه یک ایدئوژی اعتراضی بود. در شاخه حوزوی رهبر فقید انقلاب و در شاخه نوگرا مرحوم شریعتی نمایندگان شاخص این جریان بودند.»
سیدعلی میرموسوی
وی گفت: «پس از انقلاب اسلامگرایی بهعنوان یک ایدئولوژی که در صدد ارائه مدلی برای حکومت براساس اسلام بود و جنبه فقاهتی آن برجسته بود و در پی صورتبندی مفاهیم جدید در چهارچوب ایدئولوژی اسلامی بود مورد توجه قرار گرفت. این ایدئولوژی در طی چهل سال پس از انقلاب دچار چالشهایی شد که میتوان گفت یکی از وجوه مهم گفتمان مرحوم بازرگان بهنوعی مرزبندی با این گفتمان و با آموزههای آن بود.»
مشخصات پسااسلامگرایی از منظر میرموسوی چنین بود: «از دهه هفتاد به بعد در پی بازاندیشی آموزههای اسلامی در چارچوب اقتضائات، نیازها و پرسشهای وضعیت کنونی تلاش شد تفسیری سازگار از دین با آموزهها و ارزشهای دنیای جدید به ویژه حقوق بشر و دموکراسی ارائه شود.»
میرموسوی در جمعبندی این بخش سخن خود گفت: «سیر تحول فکری مرحوم بازرگان را که در کتابها و مقالاتشان نمایان است میتوان بر اساس مناسباتی که با این چهار نسل داشته تحلیل کنیم. بهترین توصیفی که میتوان از گفتمان بازرگان در این چند مرحله ارائه کنیم، تعبیر خود ایشان است که از استعاره لولا استفاده کرده و موسسان نهضت آزادی ایران را در حکم لولا و مفصل معرفی میکند. نسلی که می خواهد با نسل قدیم بهعنوان نسلی ایستا و محافظهکار و از سویی به نسل جدید که به آینده میاندیشد و به قول ایشان استقلال و استقرار پیدا خواهند کرد ارتباط پیدا کند.»
این استاد دانشگاه تلاشهای بازرگان در عرصه فکری را بر مبنای کتابهای او به سه دسته تقسیم کرد: «دسته اول به مقوله آشتی علم و دین مرتبط است و این تلاش برای آشتی علم و دین در راستای یک هدف تحت عنوان کشف حقیقت درباره طبیعت و زندگی انسان در زمین و شناسایی عقل بهعنوان مناسبترین لولای علم و دین بود.»
وی افزود: «دسته دوم به مقوله تفسیر عقلانی و نواندیشانه از دین بازمیگردد. این مقوله به نگرش بازرگان به رابطه میان انسان و خدا بازمیگردد. او مناسبترین واسطه میان انسان و خدا را آزادی و اختیار معرفی میکند. سومین دسته نیز به مقوله ارتباط صحیح دین با حوزه عمومی مربوط است. در این زمینه کوشش وی بر آن بود که نشان دهد دین و حوزه عمومی از راه پیوند صحیح با هم مرتبط هستند و این پیوند همواره میبایست مورد توجه قرار گیرد.»
به اعتقاد این سخنران یکی از ابعاد اندیشه مهندس بازرگان که در چالش کنونی میشود به آن توجه زیادی کرد پیوند دین با حوزه عمومی است. وی گفت: «این بخش از اندیشه بازرگان را میتوان بهعنوان محکمات اندیشه وی شناخت که دچار تغییری جدی نشده است. گفتمان بازرگان در حوزه رابطه دین و حوزه عمومی، میانه روی است و در آثاری مانند مقاله حکومت از پایین و یا جوانان و بازی سیاست در پی طرح این ایده است که نمیتوان به شکل آمرانه تحولات را ایجاد کرد، چه این تحولات در راستای متجدد کردن جامعه باشد و چه در راستای دینی کردن جامعه.»
سومین سخنران بیست و چهارمین سالگرد درگذشت مهندس بازرگان علی گرجی بود که با اشاره به آیات 20 و 21 سوره یس، شرح حال بازرگان را منطبق بر همین آیات مبارکه دانست. وی با یادآوری بیش از 350 عنوان کتاب و مقاله و سخنرانی ارزشمند ایشان عنوان نمود: «این حجم انبوه از آثار در تناوب متناسب و در حرکتی مستمر در زندگی ایشان پدید آمده است. منحنی خلق آثار ایشان در حرکتی بلندمدت و با فراز و فرودهای کم دامنه بوده و شاید بتوان گفت حتی این منحنی بهصورت خط نمود پیدا میکند که نظم و برنامهریزی دقیق در زندگی مهندس بازرگان است.»
وی گفت: «سبک نگارش، صراحت و شجاعت در گفتار، اولویت مصالح ملی، انصاف در برخورد با مخالفین و حتی دشمنان، آیندهنگری و پیشبینی، صداقت و راستی در عمل از جمله خصائص بازرگان بود.»
علی گرجی
این پژوهشگر گفت: «بازرگان برای تک تک جملاتی که میگفت و مینوشت تعمق و تفکر میکرد، اهل پرده پوشی نبود اما با رعایت ادب و احترام و موازین اخلاقی حرف و نظرش را صریح بیان میکرد. او در مقابل دینداران آتشین و ضد دینهای بازهم آتشین هیچگاه از مسیر عدل و انصاف خارج نشد و هرگز به واکنش متقابل تن در نداد، چه قبل و چه بعد از انقلاب هرآنچه که بهعنوان تذکر و نگرانی مطرح میکرد ناشی از نگاهش به آینده بود و البته بر صداقت گفتار و رفتارش همگان شاهد و گواه بوده و هستند.»
آخرین سخنران مراسم هاشم آقاجری استاد تاریخ دانشگاه تربیت مدرس بود که شخصیت بازرگان را بر پایه چهار رکن دینداری، علم و تخصص، روشنفکری و سیاست ورزی توصیف کرد و سخنان خود را بر مبنای رکن چهارم این توصیف یعنی سیاستورزی با این مبحث آغاز نمود که: «شاید اصطلاح سیاست اخلاقی در بادی نظر اصطلاحی ناسازواره و پارادوکسیکال به نظر برسد، زیرا معمولاً تعریفی که ما از سیاست داریم عبارت است از کنش به قدرت، در حالی که اخلاق چیزی جز کنش سیاستگریزانه، انزواطلبانه و تنزهطلبانه نباشد.»
آقاجری در بیان دیدگاهش نسبت به اخلاق عنوان داشت: «تلقیای که من درباره مفهوم سیاست اخلاقی مورد نظر قرار میدهم، چیزی نیست جز نوعی اخلاق ارتباطی میان سوژههای برابر صاحب حق و کرامت. ارزیابی اخلاقی کنش، ارزیابی انجام وظائف و اصول تجسد یافته در گفتار و کردار است. با این تعریف کنش اخلاقی کنش معطوف به دیگری است. دیگری که با ما به عنوان فاعل و عامل اخلاقی در نوعی برابری بهسر میبرد و رابطه برابر حقوق صاحب حق و صاحب کرامت، رابطه اخلاقی است. هرگاه این رابطه تبدیل بشود به رابطه سوژههای نابرابر و رابطه مبتنی بر قدرت ما شاهد یک موقعیت غیراخلاقی هستیم. از طرف دیگر، سیاست، رابطه قدرت است. سیاستی که به مفهوم رابطه قدرت باشد، چیزی نیست جز نوعی تناسب سلطه میان سوژههای نابرابر که یکی آمر است و دیگری مأمور. در این صورت چنین مفهومی از سیاست، تقابل و تضاد ذاتی دارد با آن مفهومی از اخلاق که عرض کردم.»
هاشم آقاجری
آقاجری با اشاره به شخصیت سیاسی و دینی بازرگان عنوان داشت: «مهندس بازرگان سیاستورز بود نه سیاست باز. سیاست او سیاست اصولمحور بود نه قدرتمحور. رمز ماندگاری مصدق و بازرگان و کسانی مانند اینان چیزی نیست جز سیاستورزی اصول محور. سیاستورزانی که در همه شرایط، چه آن هنگام که پایین بودند، در کوچه و بازار و در زندان و در دانشگاه و در تبعید، و چه در زمانی که در دولت بودند، نوعی توحید میبینید ماندگار میشوند. یکی از نامهای مستعار بازرگان قبل از انقلاب، عبدالله موحد بود. او حتی هنگام انتخاب نام مستعار توحید را مدنظر داشت.»
آقاجری در بخش پایانی سخنرانی خود تاکید نمود: «مهندس بازرگان به عنوان یک سیاستورز اصول محور و اخلاقی در تجربهای که در طول عمر پربرکتش داشت، اعتقاد داشت نهادسازی مدنی از پایین باید باشد. از پایین باید استبداد را بلا موضوع کرد، از پایین باید اخلاق سلطهپذیری را تغییر داد و این معنای همان آیه است که ان الله لایغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم. اگر ستم پذیر و مظلومی نباشد، ظالمی هم نخواهد بود. سیاست اصولمحور و جامعهمحور از پایین، مربوط به کنش، برابری، احترام متقابل، نفی تحمیل عقیده خود به دیگری و تمام چیزهایی که ما می خواهیم در دستگاه حکومت ببینیم باید در سطوح پایین جامعه ایجاد شود. مهندس بازرگان هم با گفتار و هم با کردار و هم با قلم و هم باعمل این را دنبال کرد.»
نظر شما