کتاب «گفتگویی میان هگل و فیلسوفان اسلامی: صیرورت، دیالکتیک و ایدهآلیسم»، تألیف سیدحمید طالبزاده استاد دانشگاه تهران و همکار مدعو گروه علوم انسانی فرهنگستان علوم به عنوان کتاب برگزیده سال معرفی شد. این کتاب توسط انتشارات هرمس در 282 صفحه در سال 1396 منتشر شده است. این کتاب میکوشد تا باب تازهای برای گفتوگو میان فیلسوفان اسلامی و هگل فیلسوف شهیر عصر جدید بگشاید. اما گفتوگو میان هگل و فیلسوفان اسلامی چه اهمیت و مزیتی دارد؟ گفتوگوی فیلسوفان اسلامی با هگل به معنای درست کلمه آزمون معاصرت فلسفه اسلامی و مواجهه با اندیشه غربی است که هگل نماینده تامالاختیار آن است. این نوشته درصدد تطبیق میان آراء هگل و فیلسوفان اسلامی نیست. در این نوشته رأی هیچ فیلسوفی بر دیگری تحمیل نمیشود. بنای این نوشته تفسیر آراء هگل برحسب آراء فیلسوفان اسلامی نیست. همچنین مقصود از این نوشته نقد آراء فیلسوفان اسلامی در سایه اندیشه هگل نیست. این نوشتهای در میان است. میکوشد تا به معاصرت بیندیشد و راهی برای تفکر جستجو کند. این راه البته بدون استمداد از اندیشمندان بزرگ میسر نیست.
نوشتههای اندکی به فارسی وجود دارند که معرفتشناسی فضیلت را، که یکی از نظریات متاخر در معرفتشناسی است، توضیح دهند. کتاب «فضایل ذهن» که در جایزه کتاب سال 97 نیز برگزیده شد، نخستین نوشته مهم در معرفتشناسی فضیلت است که تاکنون ترجمه و منتشر شده است. زگزبسکی روایتی خاص خود از معرفتشناسی فضیلت دارد و مفهوم کهن «فضیلت» را بازسازی کرده است تا در اخلاق و معرفتشناسی از آن استفاده کند. اهمیت و جریانسازی فضایل ذهن موجب شده که این کتاب در معرفتشناسی اثری کلاسیک شمرده شود که بهرغم گذر دو دهه از انتشار، همچنان واجد ارزشهای بسیار است. بنابراین کتاب فضایل ذهن اثر لیندا زگزبسکی تحقیقی در ماهیت فضیلت و مبانی اخلاقی معرفت است. متن انگلیسی فضایل ذهن نخستین بار در سال 1996 منتشر شد. کتاب فضایل ذهن به سه بخش تقسیم شده است. بخش نخست در باب فرا معرفت شناسی است. بخش دوم در باب اخلاق هنجاری است و بخش سوم در باب معرفت شناسی هنجاری. این کتاب، که از مهم ترین کتابهای معرفت شناسی در سده گذشته است، یکی از نخستین آثاری است که در حوزه معرفت شناسی فضیلت در ایران ترجمه و منتشر شده است. کتاب فضایل ذهن توسط امیرحسین خداپرست به زبان پارسی ترجمه شده است.
کتاب «ماهیت معرفت عرفانی»، نوشته مسعود اسماعیلی از سوی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شده است. این اثر در گروه فلسفه چهارمین دوره جایزه دهخدا برگزیده شد. ماهیت معرفت عرفانی، معطوف به این مساله است که «معرفت عرفانی چه نوعی از شناخت بوده، چه مقوِّمات و مولفههای اصلی دارد؟». جایگاه این بحث در دانش فلسفه عرفان بوده و با مباحث فراعرفان و وجودشناسی ارتباط وثیقی دارد. زمینه اصلی خیزش چنین مباحثی در جامعه علمی ما نظریات غربی است. بنابراین این کتاب، در آغاز به دیدگاههای غربیان میپردازد و در سرانجام، نظریات استحصال شده از آثار متفکران اسلامی ارایه میشود. ساختار این کتاب، براساس نظریات موجود تنظیم شده است. فیلسوفان دین و عرفان در غرب در این زمینه، چند نظریه مهم ارایه نمودهاند. کما اینکه عارفان اسلامی به ویژه ابنعربی و اتباع وی، و فیلسوفان اسلامی، فارابی، ابنسینا، شیخ اشراق و صدرالمتالهین، به این موضوع پرداختهاند؛ مجموع این نظریات، در هفت گروه جای میگیرند که در ذیلشان پانزده نظر، به تفصیل ارایه، ارزیابی، مقایسه و داوری نهایی شدهاند و درنهایت، راه برای عرضه نظریاتی جدید، گشوده شده است.
«مبانی کلامی اصول فقه امامیه؛ مکتب شیخ مفید» عنوان اثری از حسین بیرشک است که انتشارات دانشگاه امام صادق آن را به چاپ رسانده و در حوزه فلسفه و کلام چهارمین دوره جایزه دهخدا برگزیده شد.
مباحث کلام و اصول فقه بهعنوان دو علم مجزا که هر کدام در تاریخ فرهنگ اسلامی مسیر تطوّر خویش را به تفکیک پیمودهاند، آنگاه که بهصورت مضاف و مضافالیه با نام مذهب «امامیه» همراه گشته، دو ترکیب «کلام امامیه» و «اصول فقه امامیه» را بهوجود میآورند، ویژگیهای خاصی را شامل میشوند که تا حد زیادی این دو دانش اسلامی را در بیشترین حد ممکن به هم مرتبط میدارد. بر همین اساس در نگاهی کلی به اصول فقه امامیه و کلام در معنای عام آن، میزان تأثیر و تأثر و همگرایی این دو علم چنان آشکارا روی مینماید که بررسی یکی بدون توجه به دیگری، چندان بر سبیل دقت علمی نیست. واقعیت آن است که در پژوهشی در مبانی اصول فقه امامیه، جایگاه پرقدر کلام هرگز قابل چشمپوشی نبوده و توجهی مضاعف را میطلبد. بر این اساس نگاهی بر روابط متقابل دو علم کلام و اصول، از موضوعات شایان توجه در این پژوهش خواهد بود. تبیین جایگاه متکلمان امامی در تدوین علم کلام، در کنار بررسی مکتب متکلمان و نیز مروری بر تاریخ اصول فقه امامیه، نهتنها امکان توجهی توأمان را در چگونگی مسیر همگرایی این دو مبحث فراهم میآورد، بلکه جایگاه شاخص برخی کسان و مکاتب منسوب بدیشان را نیز مورد دقت قرار میدهد. طبیعی است در این میدان به برخی اصطلاحات و کلیدواژگان اصلی بهطور خاص توجه خواهد شد، بهویژه آنچه در عنوان کتاب جای گرفته است.
کتاب «منطق تطبیقی» تألیف اسدالله فلاحی عضو هیئت علمی گروه منطق موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران نیز اثری است که در گروه فلسفه، منطق و کلام دهمین دوره جایزه فارابی برگزیده شد. در این کتاب، تلاش شده است تا با یاری گرفتن از شاخههای منطق جدید (مانند منطق مرتبه اول (= منطق گزارهها، محمولها و اینهمانی)، منطق مرتبه دوم، منطق وجود، منطق زمان، منطق موجهات و منطق ربط) مفاهیم پایهای و قواعد بنیادی در منطق سینوی (مانند قضیههای حقیقیه، خارجیه و ذهنیه، شرطیهای لزومی، عنادی و اتفاقی، ماده و جهت، معانی ضرورت و امکان، حملهای اولی و شایع، مفاهیم وجود و اینهمانی، موجبههای معدولة المحمول و سالبة المحمول، حملیۀ مردّدة المحمول، قاعده فرعیه، عکس نقیض قدما و متأخران، قیاسهای شرطی و بسیاری دیگر) بازتفسیر و ارزیابی شوند.
این کتاب نشان میدهد که درک دقتهای نهفته در آثار منطقدانان سینوی بدون یاری گرفتن از شاخههای منطق جدید تا چه اندازه دشوار است و یافتن ابهامهای فراوان و خطاهای گاه و بیگاه در این آثار و اصلاح آنها به کمک دانش روز چه آسان و شدنی است. ناگفته پیدا است که نه تنها میتوان به کمک منطق جدید به پیراستن منطق سینوی پرداخت، بلکه میتوان با استفاده از ژرفاندیشیهای منطقدانان سینوی، قلمروهای تازهای را در برابر منطق جدید و فلسفه منطق معاصر گشود و شاخههای تازهتری را به این درخت تنومند پیوند زد و میوههای نوبرانهای از آن برچید، کاری که در نوشتههای غربیان معاصر پیوسته در حال انجام است و با همیاری منطق، ریاضیات و فلسفه، شاهد نوآوریهای شگفت در هر سه حوزه هستیم.
اما کانون اندیشه جوان نیز در سال 97 فهرستی از آثار پرفروش خود ارائه کرده است که در این میان نام کتاب «معرفتشناسی» نوشته حسن معلمی دیده میشود. معرفتشناسی به دلیل بررسی معیارهای دانش بشری، علم درجه یک بهشمار میرود. نوشتار حاضر در نوزده درس برای تدریس در مقطع کارشناسی ارشد فلسفه و مرحله دوم معرفتشناسی تنظیم شده است. مؤلف ابتدا به مباحث مقدماتی چون: تعریف، موضوع، روش و ضرورت معرفتشناسی میپردازد؛ سپس معرفتشناسی در یونان باستان، فلسفه جدید و فلسفه اسلامی مطرح میشود. ادامه، مباحث مربوط به معرفت حقیقی و امکان آن، علم حضوری و حصولی طرح شده و آنگاه کیفیت دستیابی به مفاهیم کلی، اصالت حس یا عقل در تصور انواع تصدیقات، وجود ذهنی و معرفت دینی بیان گردیده است.
امسال در فهرستی که انتشارات ققنوس در اختیار خبرنگار ایبنا قرار داده برخی از آثار تازه این نشر بیشتر پرفروش بودند و مورد توجه قرار گرفته اند. کتاب «سوژه لاکانی» نوشته بروس فینک با ترجمه «محمدعلی جعفری» از جمله این آثارست. لاکانِ روانکاو، برخلاف بیشتر پساساختارگرایانی که به دنبال واسازی و حذف مفهوم سوژه انسانیاند، مفهوم سوبژکتیویته را بسیار مهم میداند و به کاوش در معنای سوژه بودن، نحوه سوژه شدن فرد، عوامل شکست در سوژه شدن، و امکانات روانکاو در القای «رسوب سوبژکتیویته» میپردازد. تلاش بروس فینک معطوف به ارائه دیدگاهی به اندیشه لاکان است که بسیاری بیتردید آن را بیش از حد ایستا و بسته تلقی میکنند، در حالی که یکی از جاذبههای بیشمار کار او دقیقاً در دگرسانیها، خودپیراییها و واژگونیهای بیوقفه چشمانداز ریشه دارد. او همچنین تلاش کرده است نگرشی از چند مفهوم مهم لاکانی را در این کتاب ارائه دهد و نظریههایی را مطرح میکند که برای درمانگران و نظریهپردازان به یک اندازه مفید و نیرومند است.
فینک در این کتاب جنبهای از کار لاکان را به ما معرفی میکند که در اقبال به نظریه او مغفول مانده است و همچنین به شرح و بسط مفاهیم محوری او از قبیل دیگری، ابژه، بیگانگی و جداسازی، ساختار زبانمانند ناخودآگاه، استعاره پدری، ژوئیسانس، و تفاوت جنسی میپردازد و دانشی عمیق از کار نظری و بالینی لاکان ارائه میدهد.
کتاب «تاریخ اجتماعی مردن» نوشته آلن کِلِهیر با ترجمه قاسم دلیری نیز از دیگری است که امسال در میان پرفروشهای کتابفروشیها قرار داشت. نسخه اصلی این کتاب در سال ۲۰۰۷ منتشر شده است. نویسنده این کتاب معتقد است مطالعه مرگ مثل خیره شدن به استخری است که تصورمان را منعکس میکند. از نظر او تجربیات ما از مردن، تحت تاثیر تصورات باستانی از مرگ و مسئولیت اجتماعی در پایان زندگی شکل گرفتهاند. از باورهای دوران سنگ درباره مردن به مثابه سفر آنجهانی تا مردن در خانه سالمندان در عصر جهانشهری معاصر، آلن کِلِهیر خواننده را به سفر اکتشافی دومیلیون سالهای میبرد که چالشهای عمدهای را که همگی با آن مواجه میشویم مطرح میکند: پیشگویی، کسب آمادگی و زمانبندی مرگ نهایی خود.
آلن کلهیر ۶۳ ساله، دکتر داروساز و سلامت اجتماعی است. مرگ یکی از موضوعات مورد علاقه او برای تحقق و کتاب نوشتن است. کتاب پیش رو هم بررسی جامعی از اسناد علوم انسانی و بالینی درباره مرگ انسان است. رویکرد تاریخی این کتاب، تصاویر اخیر مردن از سرطان و مراقبتهای پزشکی را در بافت گستردهتر تاریخی، پزشکی و جهانی قرار میدهد. کلهیر استدلال میکند که امروز، بیشتر مرگها خوبمدیریتشده نیستند و در عوض، شاهد افزایش انواع مرگهای شرمآور هستیم. از نظر این مولف، سرطان، بیماری قلبی یا علم پزشکی هیچکدام معرف مرگ مدرن با بزرگترین آزمونهای اخلاقیاش نیستند؛ بلکه فقر، سالمندی و طردشدگی اجتماعی اصلیترین مولفههای مرگ امروزی هستند.
کتاب «دموکراسی علیه دولت: مارکس و لحظه ماکیاولی» نوشته میگل ابنسور با ترجمه فواد حبیبی و امین کرمی نیز از جمله آثاری بود که از سوی مخاطبان مورد توجه قرار گرفت و البته ترجمه این اثر نیز موجب گفتوگوهای انتقادی میان سیدجواد طباطبایی و مترجمان اثر شد. اما مخاطبان در این کتاب در عناوینی چون یوتوپیای دولت عقلانی، فراست سیاسی، از نقطه عطف سال 1843 تا نقادی سیاست، فرضیه خوانش، چهار خصیصه دموکراسی راستین و دموکراسی راستین و مدرنیته میتوانند با مطالب این کتاب آشنا شوند. میگل ابنسور در کتاب حاضر به اتکای خوانشی بدیع از مارکس، سعی در تبیین معنا و محدودههای دموکراسی به مثابه نیرویی دارد که به هیچ وجه نه با نظام نمایندگی قدر مشترکی دارد و نه حتی با نسخههای آگونیستی، رادیکال و تضاد آمیزی که درون محدودههای دولت در پی حل و فصل مسائل هستند.
انتشارات سمت نیز در فهرست آثار پرفروش خود که در اختیار ایبنا قرار داده کتاب «حکمت عملی از نگاه سه فیلسوف مسلمان فارابی، ابن سینا و ملاصدرا» را به مخاطبان معرفی کرده است. این کتاب برای دانشجویان رشته فلسفه و کلام در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «حکمت عملی» به ارزش 2 واحد تدوین شده است.
«فلسفه علم تامس کوهن: درآمدی انتقادی: عنوان کتاب دیگر سمت است که رضا صادقی آن را نوشته و از آثار پرفروش سال 97 بوده است. این کتاب به شرح و ارزیابی اندیشه تامس کوهن (1922 1996)، فیزیکدان و فیلسوفِ علم امریکایی، اختصاص دارد. او که در فلسفه علمِ معاصر و شاخه های مرتبط با آن نقشی بی بدیل داشت، در آثار خود روش تاریخی را جایگزین روش تحلیلی و منطقی کرد و با رویکردی جامعهشناختی و کلگرایانه به تاریخ علم پرداخت. با اینکه در آثار او مبانی تجربه گرایی و پوزیتیویسم نقد شده است، اما او در گذر از پوزیتیویسم به هیچ وجه قصد نداشت از عقلگرایی یا متافیزیک دفاع کند. بیشتر نقدهای او در راستای تضعیف عقلانیتِ علم و رئالیسم است و در آثارِ او علوم تجربی نیز گرفتار نسبیت معرفتی می شوند.
نشر نی هم که مدتی است ترجمه آثار سایمون کریچلی را آغاز کرده، سال 97 کتاب «خیلی کم... تقریبا هیچ» را روانه بازار نشر کرد که در سبد پرفروشها هم قرار گرفت. سایمون کریچلی، نویسنده کتاب، متولد سال ۱۹۶۰ در بریتانیاست. او اگرچه آشکارا بیزاری خود را از طبقهبندی آثارش در میان نامهایی چون ساختارگرایی، پساساختارگرایی و پستمدرنیزم ابراز کرده است، اما قدر مسلم به هیچ عنوان فرزند خلف سنت تحلیلی و انگلیسی در فلسفه نیست. جرقه اولیه نوشتن کتاب، به گفته نویسنده، مرگ پدر بوده و هسته مرکزی آن یافتن معنایی برای چند دقیقهای است که در آن لحظات بر پدر گذشته و البته نتیجه آن هم در عنوان کتاب خلاصه شده است: خیلی کم... تقریباً هیچ. اگرچه شاید جهتگیری نویسنده نسبت به رخدادی مانند مرگ از پیش مشخص بوده و این را از بکتخوانی او حین پرستاری از پدر میتوان حدس زد و اگر بپرسید نویسنده در راه یافتن معنا به خیلی کم... تقریباً هیچ رسیده، پس چه چیز را بر کاغذ آورده است، خواهد گفت: مهم کوشیدن است.
کتاب با ناامیدی آغاز و انواع آن بر شمرده میشود، رفت و برگشتی از آغاز آن یعنی چرخش کپرنیکی کانت تا نظریهپردازان معاصر فرانسوی صورت میگیرد و با پیشفرض گرفتن باورناپذیری ساختارهای ایمان دینی و مرگ خدا باز به این پرسش بر میخورد که: پس پرسش معنای زندگی چه میشود؟ و از پس این سؤال است که مفهوم هیچ انگاری وارد شده و مسئله اصلی او میشود پایداری در برابر هیچانگاری. در پردازش استراتژی این پایداری و حین کوشش برای «پروردن گفتمانهای تازه و غیر فلسفی یا پیرافلسفی»، پس از گذر انتقادی از تفکر تراژیک نیچه، گلاسنهایت هایدگر و تجربهی زیباشناختی آدورنو، کریچلی گفتمان هیچانگار ستیز ادبیات را رونمایی میکند. در این راه و در گفتار اول رویارو میشویم با بلانشو و «دیگری»اش به همراهی روشنگرانهی «ایلیا» ی لویناس. مرگ و نوشتن و ارتباط آنها با یکدیگر به استقبال ما میآیند. به تجربهی شب اصیل نائل میشویم، یعنی چیزی که از مرگ نیرومندتر است و آن هماره مردن و ناممکنی مرگ است زیرا ما تختهبند هستی هستیم بیراهی برای خروج. در جستجوی معنای ادبیات چارچوب آثار بلانشو را در مییابیم. خاستگاه اثر هنری در بلانشو را در ایدهی لویناس از ایلیا پی میگیریم و تز ناممکنی مرگ و پایانناپذیری مردن بر ما عرضه میگردد.
این کتاب را لیلا کوچکمنش ترجمه کرده است.
یکی دیگر از آثاری که در سال جدید مورد توجه مخاطبان قرار گرفت کتاب «چگونه داروین بخوانیم؟» نوشته مارک ریدلی به ترجمه محمود نافع است. میراث پایدار داروین را باید در نظریات انقلابی او جست. نظریههای گسترده او در باب تکامل بر مبنای انتخاب طبیعی، همگی بر شالوده شواهد و مستنداتی از تاریخ طبیعی پیریزی شدهاند که داروین عمرش را صرف گردآوری آنها کرد. مارک ریدلی در این کتاب، با رویکرد پرسش و پاسخ میکوشد نشان دهد که داروین چگونه به مسائل و دغدغههای خود مینگریست، و خواننده داروین چگونه میتواند به درک براهین داروین نائل شود. عمدهی این پرسش و پاسخها همانهایی هستند که خود داروین در ذهن داشته و آنها را بر قلم آورده است.
داروین را چگونه باید بخوانیم؟ داروین چهرهای تاریخی است؛ چهرهای که زیستشناسی را دستخوش انقلابی عظیم کرد و تأثیری ژرف بر جای جای فرهنگ مدرن (نه فقط بر زیستشناسی، که بر فلسفه، علوم انسانی، الهیات، مهندسی نرمافزار، ادبیات، و هنرهای تجسمی) بر جای گذاشت. پس بیجا نخواهد بود اگر بخواهیم در نوشتههای داروین به دنبال درونمایههای بزرگ اندیشهی بشری بگردیم. وانگهی، داروین ذهنی برتر است و لاجرم مطالعهی داروین، مستقل از نفوذ تاریخی وی، بسیار جذاب خواهد بود. او از تفکری وسیع بهره برده بود و تقریبا همیشه حرفی نو و الهام بخش برای گفتن داشت. پرداختن به چنین ذهن خلاقی یقینا مایهی شعف خواننده است. خواننده خیلی زود میتواند شیوهی اندیشیدن او را دریابد. داروین مایل بود با جستوجوی دامنهی وسیع و شگفتانگیزی از منابع، تمام فاکتهای ممکن را گردآوری کند. او دوست داشت نظریهای عام و انتزاعی عرضه کند که ویژگیهای بنیادین سوژهی مورد علاقهاش را تبیین نماید. او با صداقت فکری بینظیر خود، نگاهی عمیق و دقیق به تمام مشکلات پیش رویش داشت.
کتاب «حق حیوان، خطای انسان: درآمدی به فلسفه اخلاق» نوشته تام ریگان به ترجمه بهنام خداپناه که از سوی نشر کرگدن منتشر شد نیز یکی از آثار قابل تامل در سال 97 به سبب موضوع اثر بود. در معرفی این کتاب آمده است:«اینکه حیوانات از حقوق اخلاقی برخوردارند یا نه چه تفاوتی ایجاد میکند؟ اگر حیوانات از حقوقی برخوردار نباشند، هیچ یک از شیوههای بهره کشی انسانها از آنها اصولا خطا نیست. از سوی دیگر، اگر حیوانات از حقوقی برخوردار باشند، همه اَشکال بهره کشی ما از آنها اصولا خطاست و بی درنگ باید متوقف شود. برخورداری یا عدم برخورداری حیوانات از حقوق تا این اندازه برجسته و مبنایی است. اگر زمانی که حیوانات برای خوراک پرورش داده میشوند، برای پوستشان به دام انداخته میشوند، یا به منزله ابزار پژوهش استفاده میشوند، حقوقشان نقض میشود، پس وظیفه ما خواهد بود شیوه زندگی خود را، از خوراکی که میخوریم (یا نمی خوریم) تا لباسهایی که بر تن میکنیم (یا نمیکنیم)، تغییر دهیم. هیچ چیز بهتر از پرسش درباره حقوق حیوانات توضیح نمیدهد که چگونه نظریههای اخلاق به زندگی روزانه ما سرریز میکنند.
تام ریگان از نخستین متفکرانی بوده که شورمندانه به حقوق حیوانات باور داشته و برای آن استدلالهایی فلسفی عرضه کرده است. او معتقد است نظریه اخلاقی که در آن حقوق حیوانات تأیید میشود از لحاظ عقلی رضایت بخش تر از نظریههایی است که در آنها حقوق حیوانات رد میشود. مبنای بحث او این دو پرسش است: آیا همه انسانها، و فقط آنها، از جایگاه و حقوق اخلاقی برخوردارند؟ آیا همه موجودات حساس، و فقط آنها، از جایگاه و حقوق اخلاقی برخوردارند؟
نظر شما