دکتر خانیکی در گفتوگو با ایبنا مطرح کرد؛
کتاب در معرض دگرگونی است/ تاکید بر وظیفه سخت متخصصان ارتباطات در قبال آینده کتاب
هادی خانیکی میگوید: کتاب در معرض دگرگونی قرار گرفته و شمارگان آنهم محدود شده است، اما توجه افراد به آن خوب است و فضای مجازی محملی برای نقد و بررسی کتابها شده است.
هادی خانیکی، استاد تمام رشته ارتباطات و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی که دارای سمتهای اجرایی گوناگونی بوده است درباره رشد و گسترش شبکههای اجتماع و تأثیر آن بر آینده کتاب دیدگاه بدبینانهای ندارد و معتقد است رشد شبکههای اجتماعی و پدیدههای جمع خوانی کتاب در این بستر زمینه نقد و بررسی آثار مختلفی را فراهم کرده و همین موضوع وظیفه نهادهای آکادمیک و متخصصان ارتباطات را سنگین کرده است چرا که آنها باید زمینه جریان سازی کتابها در این بستر را فراهم کنند.
مشاور رسانهای رئیس دولت اصلاحات که سال گذشته کتاب مهم قدرت، جامعه مدنی و مطبوعات وی تجدید چاپ شد همچنین معتقد است موضوع «گفتوگو» در جامعه پیشنیازهایی دارد که مطالعات ارتباطاتی بهطور حتم بخشی از آن خواهد بود و بر همین اساس هم میگوید در زمینه تولید کتابهای این حوزه ضعفی را مشاهده میکند. هرچند او از فعالیت برخی از ناشران در این خصوص ابراز خرسندی میکند.
این استاد ارتباطات توسعه که چند وقت پیش کتاب مشترک وی با دکتر مجید تهرانیان با عنوان «دانشگاه، ارتباطات و توسعه ملی در ایران» از سوی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم منتشر شد معتقد است ناشران دانشگاهی در حوزه ارتباطات بر اساس برنامه جامع عمل نمیکنند و ناشران دولتی و خصوصی هم بر اساس الگوهای جهانی تحقیق و ترجمه جمعی عمل نمیکنند و این موضوع باعث شده است که در این حوزه تولید کتاب با پویایی انجام نشود.
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به مناسبت آغاز سی و دومین نمایشگاه بینالمللی کتاب، گفتوگویی را با این استاد دانشگاه درباره کتابهای حوزه ارتباطات انجام داده است که در ادامه مشروح آن را از نظر میگذرانید.
برای شروع یک بررسی از روند چاپ و نشر کتابهای حوزه ارتباطات بعد از انقلاب اسلامی داشته باشید که به چه صورت بوده است؟
به شکل کلی میتوان به این سؤال پاسخ داد چرا که اعلام آمار کمی نیازمند تحقیق است، اما تحول مهمی که در حوزه نشر آثار ارتباطی به وقوع پیوسته متأثر از دگرگونی است که به لحاظ فناوری در حوزه ارتباطات رخداده و هم به اعتبار گسترش ارتباطات در حوزههای دیگر به وقوع پیوسته است و همراه آن افزوده شدن ساحت میانرشتهای؛ البته نفس تحقیقات ملی و انعکاس تجارب فنی و حرفهای هم به افزایش آثار ارتباطی منجر شده است.
به این مجموعه دو زمینه قابلتوجهی دیگر را هم باید افزود، اول تأسیس مراکز آموزشی و پژوهشی حرفهای در کنار دستگاههای اجرایی و نهادهای علمی و زمینه دوم انتشار بعضی آثار معتبر در قالب رسالهها و پایاننامههای دانشجویی که به انجام رسیده است.
درمجموع این چند زمینه مورداشاره منجر به گسترش کمی و کیفی آثار ارتباطات در چهل سال گذشته شده است.
با توجه به زمینه گسترش فناوری که مورداشاره قرار دادید، این وضعیت چه تأثیری بر عموم جامعه داشته و همچنین صاحبنظران حوزه ارتباطات چگونه از این وضعیت تأثیر گرفتهاند؟ فکر میکنید تأثیر مثبت بوده است؟
بله؛ هر تحول فناورانه فرصتها و تهدیدهایی دارد، فرصت ازاینجهت که زمینه و انگارههای قبلی را در معرض دگرگونی قرار میدهد و ظرفیتهای جدیدی را ایجاد میکند. تهدید هم از جهت که زیرساختهای فرهنگی و ضعف رویکردهای فرهنگی مناسب منجر بهمواجهه توأم با شیفتگی میشود.
بهطور مشخص دورهای که از آن بهعنوان عصر ارتباطات نام میبریم و یا به تعبیر فنیتری در حوزه ارتباطات پیدایش و رشد جامعه شبکهای و ورود ترکیبی فناوریها و زمینههای ارتباطی نو همچون ترکیب بین تلفن هوشمند، اینترنت و شبکههای اجتماعی بهطور مرتب بهموقعیتهای آفرینشی جدیدی منجر شده است که از آن با تعابیر انقلاب ارتباطی جدید یا انقلاب تلفن همراه یاد میشود. منظور از این انقلاب هم ایجاد دگرگونی پردامنه است.
این دنیای نو بهطور طبیعی ادبیات نویی را طلب میکند. ابتدا این ادبیات در مسیر ترجمه آغاز میشود. کما اینکه ترجمههای ارزندهای هم در این زمینه منتشر شدهاند که در این خصوص میتوان به آثار مانوئل کاستلز اشاره کرد که جامعههای شبکههای قدرتهای شبکهای و تئوریهای شبکهای از آن جمله است. در گام بعد بهتدریج شاهد انتشار آثاری هستیم که بر اساس تحقیقات داخلی، برگزاری همایشها، مقالات و رسالهها به فعالیت میپردازند.
در حوزه تولید آثار بومی کتابهای ارتباطات، توانستیم جوابگوی نیازهای ارتباطی جامعه خودمان باشیم؟
البته این سؤال کلی است، هم اندازهگیری نیازها کار دشواری است و هم تناسب این آثار با نیازها، طبعاً آن چیزی که شاهد هستیم یک تحول پرشتاب در حوزه ارتباطات در جهان رخداده است که این شتاب شامل تحولات فناوررانه و تحقیقات نظری میشود که پیرامون زمینهها و فرایندهای ورود و ظهور آنها در فناوریهاست.
آنچه میتوانم بگویم در عرصه بررسی فاصله آنچه در مطالعات داخلی انجام میشود با انتشار آثار در جهان به لحاظ بالا رفتن امکان دسترسی به آثار جهانی به لحاظ درک و توجه به این آثار، فاصله زیادی نیست. چرا که به دلیل بالا رفتن قدرت ارتباط و دسترسی به منابع، میتوان بهسرعت و بهموقع از آنها استفاده کرد. اما در انتشار آثار جهانی به زبان فارسی و به تعبیر دیگر فهم بومی و محلی آن بافاصله همراه است.
خلاء را شما در چه چیزی میبینید؟
این خلاء به این دلیل است که ما شاهد شکلگیری نهادها و گروههای کارآمد تخصصی نیستیم. در بازار نشر چه در حوزه دولتی و خصوصی نیاز داریم به اینکه گروههای تخصصی و حرفهای با بهکارگیری مترجمان زبده و تربیت نیروهای جوان تشکیل بشود تا به زبان معیار نشر آثار ارتباطی نزدیک بشویم. این موضوع هرچند بارقههایی از آن دیده میشود. اما کمتر شاهد شکلگیری آن هستیم. به این معنا که در انتشارات بزرگ چه دولتی و خصوصی گروههای ویژه ارتباطات به ترجمه آثار بپردازند و در حوزه تألیف به افراد سفارش موضوع داده شود.
در جهان علم امروز کارهای ویراستاری نشر به سمت تحقیقهای جمعی رفته است درحالیکه ما هنوز شاهد غلبه تألیف فردی هستیم. طبیعتاً انجام کارهای بزرگ نیاز به سرمایهگذاری و بازار پررونق نشر دارد که متأسفانه با توجه به محدودیتهایی که در حوزه اقتصاد نشر داریم این قبیل کارها بیشتر نیاز به سرمایهگذاری دارد و کمتر سودآور هستند و خلاء این موضوع را در بخش خصوصی و عمومی میبینیم.
این شکل از سرمایهگذاریها از زمینههایی است که باید سرمایهگذاران دولتی و نهادها رسمی بیشتر ورود پیدا کنند، چرا که کار نهادهای بزرگ و رسمی این است که درجایی حضور پیدا کند که بازار بهاصطلاح پاسخگو نیست.
البته باید تأکید کنم این به معنای نادیده گرفتن و نفی آغازهای امیدوار کنندهای که در بعضی از انتشارات دولتی و بعضاً خصوصی نیست. به نظر من در همین بازار بیرونق نشر بعضی نهادهای انتشاراتی دولتی و خصوص شروع به تولید کتابهای خوب کردهاند. اما آفتی که در این حوزه بهویژه در بخش دولتی داریم این است که آثار خوبی در ترجمه انتخاب میشود اما همه آنها از کیفیت خوبی در ترجمه برخوردار نیست.
اگر بخواهم بهطور خلاصه بگویم توجه به آثار نو جهانی خوب است، توجه به این آثار هم میشود، اقدام به ترجمه هم میشود اما نظارتی بر کیفیت ترجمهها نیست. نهادهای مستمر نشر شکل نگرفته است و در تألیف هم کاستیها بیشتر ناشی از ضعف تحقیق و سرمایهگذاری پایین است.
در میان انتشارات دولتی مرکز مطالعات و برنامهریزی رسانه در مقطعی کتابهای خوبی را منتشر میکرد و آن کتابها هنوز هم مورداستفاده دانشجویان رشته ارتباطات است، چه اتفاقی افتاده که امروز این نشر پرفروغ نیست و خیلی از آثار آن در بازار پیدا نمیشود و این مرکز تمایلی به انتشار دوباره آنها ندارد و از سویی دستاورد جدیدی در حوزه نشر ندارد؟ آیا این ناشی از کمکاری دولت است یا مدیران اینگونه انتشارات درست عمل نمیکنند؟
ظهور و افول مراکز تحقیقاتی و حرفهای تابعی از سیاستهای دولتهاست. من در تأسیس مرکز آموزش رسانهها حضور داشتم و از دستاندرکاران مرکز تحقیقات رسانهها بودم. درزمانی که رئیس دولت اصلاحات بود با تأسیس معاونت مطبوعاتی این دو ادغام شدند. مرکز گسترش رسانهها در آن زمان دورههای کوتاهمدت برگزار میکرد و از اساتید و روزنامهنگاران حرفهای برای آموزش استفاده میکردند و نمونهای از یک تجربه موفق بود. مرکز تحقیقات رسانه هم در حوزه پژوهشی فعالیت میکرد.
در آن زمان سیاست دولت این بود که به تقویت زیرساختهای رسانهای کمک کند. ازجمله آموزش، تحقیق و انتشار کتاب که این مورد هم در حوزه زیرساختی قابلتقسیم بندی است. میتوانم بگویم در آن دوره آثار دست اولی تألیف و ترجمه شد.
اما در دورههای بعدی متناسب بااینکه دولت چقدر وظیفه خودش میدانست که در حوزه تولید کتابهای ارتباطات قدم بردارد یا این وظیفه را به بخش خصوصی محول کند از نقش محوری مرکز مطالعات و برنامهریزی رسانه کاسته شد.
البته در این مدت نهادهای جدید دولتی دیگری به میدان آمدند که کارهای خوبی در حوزه ارتباطات انجام دادند. بهعنوانمثال پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات که کارهای خوبی را ترجمه کرده است. در این پژوهشگاه قرار بود گروههایی تشکیل شود که آثار برتر جهان را انتخاب و ترجمه کنند. این گروه تشکیل شد اما بهتناسب وضعیت اقبال بودجهای در دولتها با کندی پیش رفت.
به نظرم طی سالهای اخیر از مجموعههای انتشاراتی که توجه خوبی به حوزه تولید کتابهای ارتباطات کرده انتشارات علمی و فرهنگی است که دولتی نیست اما بازهم درمجموع دولت قابلتعریف است. مجموعه دیگر انتشارات سمت است که اینجا همگروهی تخصصی برای تولید کتاب ارتباطات دارد. همچنین انتشارات مجموعههای دانشگاهی که بهطور تخصصی دانشکدههای تخصصی فعال در حوزه ارتباطات دارند همچون انتشارات دانشگاههای علامه طباطبایی، تهران و امام صادق تولیدات کتابهای خوبی داشتند، اما همانطور که اشاره کردید این حجم از کتابها پاسخگوی عرصه تحولات سریع ارتباطاتی در جهان نیست و بهتناسب آنچه در جهان میگذرد کارهای ما عقبتر است.
به سهم خودم از توجهی که بعضی از انتشاراتیهای بخش خصوصی بهویژه در میدانهای جدید ارتباطاتی داشتند باید تشکر کنم. نهادهایی همچون نشر اطراف، ترجمان که کارهای جدید و خوبی ترجمه کردهاند. این مجموعهها میدان تازهای باز کردند. همچون اهتمامی که به حوزه روایت در ارتباطات دارند. کمابیش نشرهای اختصاصی ارتباطاتی همچون لوگوس هم شروع به کار خوبی کردهاند. امیدوارم در این بازار سخت ارتباطی بتوانند به کار خودشان ادامه دهند.
فکر میکنید نشرهای دانشگاهی کارشان را بهدرستی انجام میدهند، آیا وظایف آنها تداخلی با نشرهای دیگر ندارند؟
ضعفی که درمجموع انتشارات دانشگاهی دیده میشود این است که کارشان را بر اساس برنامه جامع انجام نمیدهند. ارتباطی بین دستگاهها و نهادهای علمی برقرار نیست. به دلیل فقدان چنین برنامهای اقدام برای نشر کتاب در این مجموعهها بر اساس سلیقه فردی صورت میگیرد که از سوی اعضای هیات علمی دانشگاهها انجام میشود. بهعنوانمثال یک استاد با کتابی مواجه میشود و بعد از طی فرایندی آن را منتشر میکند. به عبارتی چاپ کتاب در این نوع از انتشارات بر اساس برنامههای پایین به بالا است و جنبه خرد دارد.
بهطور خاص دو نشر سروش و دانشگاه صداوسیما که در حوزه ارتباطات فعالیت میکنند و وابستگی به سازمان صداوسیما دارند، عملکردشان چگونه است؟
همه کتابهای آنها را دنبال نکردم، اما در ارزیابی کلی آثارشان میتوانم بگویم کتابی بتواند به یک اتفاق در حوزه نشر ارتباطی منجر بشود، متأسفانه نبوده است. البته بعضی دفاتر آنها همچون پژوهش دین و رسانه ترجمههای خوبی داشته است. اما به نظرم آثار پرمخاطب و کتابهای مبتنی بر یک مساله مهم در ارتباطات کمتر دیده میشود.
شما به موضوع گفتوگو در چند وقت اخیر بهای زیادی میدهید، راجع به آن صحبت میکنید و پایاننامههایی را در این خصوص هدایت کردید. این موضوع شاید یک مفهوم بینرشتهای از شاخه ارتباطات باشد. فکر میکنید سهم این موضوع در کتابهای ارتباطات چقدر است و در این دولت چقدر به مسائل بینرشتهای در کتابهای ارتباطات بهاداده میشود؟
مساله گفتوگو یک ارتباط گستردهای با علم ارتباطات دارد و شاید بتوان گفت اولین نیاز به کار کردن در حوزه گفتوگو، مطالعات ارتباطاتی است. گشوده بودن جامعه و امکان انتقال پیام، شنیدن و دیدن درست، گفتن درست همه در حوزه ارتباطات قرار میگیرد. بهتناسب این مساله نیاز به این داریم که درزمینه تألیف و ترجمه آثاری منتشر شود که بین تکنیکهای ارتباطی و فناوریهای جدید ارتباطی با حوزهها و میدانهای روانشناسانه، جامعهشناسانه، سیاسی، فلسفی، هنری و ادبی پیوندی برقرار کند. در این زمینه ضعف زیاد میبینم. هنوز فاصله زیادی بین این حوزهها در بازار نشر وجود دارد.
اما همانطور که گفتم مراکز و انتشاراتی که به مباحث جدیدی میپردازند همچون نقد، تفکر انتقادی، تحلیل روایت، سواد رسانهای، افکار عمومی و حوزه عمومی میپردازند نقش مؤثری در کم کردن این فاصله دارند. و یا مراکزی که به انتشار کتابهای حوزه اندیشه و آثار متفکرانی چند ساحتی همچون هابرماس، کاستلز، مورن در عرصه جهانی میپردازند در حال ایفای نقشی مشابه هستند.
باید بگویم تأثیر و تأثر ارتباطات با حوزههایی که مساله ماست ازجمله پایهای اصلی در حوزه گفتوگو همچون حوزه قدرت و قوت در جامعه مدنی و چگونگی شاکله قدرت در ساختار سیاسی و ارزشهای و نگرشهای اجتماعی همه اینها در تعامل و دادوستد با مصرف رسانه، دریافت رسانه و تولید محصولات رسانهای هستند. به این اعتبار میتوانم بگویم نیاز داریم مساله گفتوگو را مقداری مشخصتر و مقولهبندی شده در حوزههای مختلف دنبال کنیم. شروعی برای این کار میبینیم اما خلاء هنوز هست.
اگر شما بخواهید به علاقهمندان حوزه ارتباطات کتابی معرفی کنید که در نمایشگاه آن را تهیه کنند چیست؟
دو زمینه را بهصورت مجموعههایی میتوانم معرفی کنم، مطالعه آثار کاستلز را برای هر متخصص ارتباطی لازم میدانم چه از سهگانه قدیمی او «عصر اطلاعات تا ظهور جامعه شبکهای» و چه آخرین مجموعه وی که «تئوری شبکه قدرت» نام دارد که در این مجموعه کتابهایی با عنوان قدرت ارتباطات، شبکههای خشم و امید قرار دارد و به فارسی هم ترجمه شدهاند.
به غیر از کتابهای کاستلز، پیشنهادم کتابهایی است که زمینههای جدیدی در ارتباطات را مطرح میکنند. کتابهای که به موضوعاتی همچون روایت و سبکهای معاصر روزنامهنگاری میپردازد چرا که آنها میتوانند روزنامهنگاری ما را دگرگون کند. در خصوص جستارهای روایی هم کارهای خوبی صورت گرفته است که قابل پیشنهاد است.
پیشبینی شما از آینده کتابهای ارتباطات چیست؟
کتاب در معرض دگرگونی قرار گرفته است. شمارگان آنهم محدود شده است اما توجه افراد به آن خوب است، بعضی کتابها بهصورت جمعی موردمطالعه قرار میگیرد و یا نقد و بررسی میشود. گروههای مجازی هماکنون برای بررسی کتابها تشکیل و به آن پرداخته میشود. طبیعتاً پیشی گرفتن آثار ارتباطی در فضای مجازی در حوزه فرهنگ مکتوب انکارناپذیر است و آثار ارتباطی را میتوان در فضای مجازی دنبال کرد. بر این اساس هم دوران سختی پیش روی ماست. به نسبت این سختی کار نهادهای حرفهای و آکادمیک بیشتر میشود و اینها باید برای به مساله کتاب و نقد و بررسی آن و جریان سازی در این حوزه توجه ویژهای کنند.
نظر شما