از این موضوع چند وقتی گذشت تا در آلبوم «امیر بیگزند» محسن چاوشی نام پدرام پاریزی در کنار قطعهای به نام «جنگ زده» در پشت جلد آلبوم منتشر شد. البته چندی قبل از رونمایی این آلبوم و در جشن اختتامیه سریال «شهرزاد» نیز آهنگ «دیوونه» با صدای محسن چاوشی و ترانهای از پاریزی منتشر شده بود و همه این احتمال را میدادند که ترانههای پاریزی در آلبوم جدید محسن چاوشی نیز شنیده شود.
از حواشی که فاصله بگیریم آلبوم «امیر بی گزند» پخش شد و نکتهای که درباره شعر «جنگزده» جلب توجه میکرد؛ حذف شاه بیت این کار بود؛ چراکه در شعری که از پاریزی شنیده بودیم بیتی زیبا از محمد جهانآرا وجود داشت که در کار پخش شده، شنیده نمیشد. بعد از گذشت سه سال از انتشار «امیر بیگزند» به سراغ پدرام پاریزی رفتیم تا درباره شعر «جنگ زده» و دلایل حذف بیت شهید جهانآرا صحبت کنیم.
پدرام پاریزی در گفتوگو با ایبنا در توضیح داستان سرایش آهنگ «جنگ زده» اظهار کرد: ایده کار «جنگزده» از خودم بود. در کودکی همیشه شاهد آوارگی جنگزدهها بودم و خوب بخاطر دارم که همشهریهایم در سیرجان به جنگزدهها پناه داده بودند. در آن دوران در هر خانهای خانوادهای جنگزده حضور داشت. خانوادههایی که بیشتر زن و دختر بودند؛ چراکه مردهای آنها یا شهید شده بودند یا در منطقه میجنگیدند و همین موضوع باعث شد تا همیشه دلم بخواهد برای این افراد کاری انجام دهم.
وی ادامه داد: مدتها گذشت تا روزی که مشغول نوشتن شعری عاشقانه بودم، به یکباره شعر وارد فضای جنگ شد و من نیز به کار دست نزدم و شعر را ادامه دادم. شما به بیت اول ترانه «جنگزده» نگاه کنید: «دلت تهرون چشات شیراز، لبت ساوه هوات بندر/ بمم هر شب تنم تبریز، سرم ساری چشام قمصر» بعد از این بیت هم بیتی عاشقانه میآید؛ اما در بیت سوم میخوانیم «تو خونم جنگ تحمیلی، تو خونت ملک اجدادی/ خرابم مثل خرمشهر، ولی تو خرمآبادی» و این تغییر فضا خیلی ملموس است؛ فضایی که به سمت جنگ و جنگزدگی میرود.
این ترانهسرا با اشاره به عملکرد ضعیف هنرمندان در پرداختن به مشکلات خانوادههای جنگزده در خرمشهر و سایر شهرهای خوزستان گفت: متاسفانه از زمان جنگ تا زمان انتشار آلبوم هیچ کاری درباره جنگزدهها نوشته نشد و ما هیچ وقت درباره جنگزدهها حرفی نزدیم و این همیشه من را آزار میداد.
ترانهسرای قطعه «جنگزده» در توضیح دلایل حذف بیت محمد جهانآرا از این ترانه گفت: کار «جنگزده» را سال 93 نوشتم و بعد از مدتی این کار را برای محسن چاوشی خواندم. بعد از چند ماه او به من زنگ زد و گفت که این ترانه را برای تیتراژ پایانی سریال «کیمیا» خواهد خواند. مدتی بعد محسن چاوشی با من تماس گرفت و گفت که باتوجه به حضور پررنگ کاراکتر شهید محمد جهانآرا در سریال بیتی هم در این رابطه بنویسم.
وی ادامه داد: بلافاصله بعد از قطع کردن تلفن کار را تکمیل کردم و فکر کنم پنج دقیقه هم نشد که به محسن چاوشی زنگ زدم و بیت «محمد شهرمون امنه، محمد خوب جنگیده/ جهانآرام آرومه، جهان آرام خوابیده» را برای او خواندم و او به سرعت کار را اتود زد و برای من فرستاد که واقعا کار خوبی شده بود. بعدها این شعر را در یکی از جلسههای شلوغ تهران خواندم که مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت.
پاریزی با اشاره به داستان پخش نشدن اثر «جنگزده» در سریال «کیمیا» اظهار کرد: همانطور که گفتم قرار بود این شعر با صدای محسن چاوشی برای تیتراژ پایانی سریال «کیمیا» خوانده شود؛ اما بعد از مدتی گویا فیلمنامه دوباره تغییر کرد و نقش محمد جهانآرا در سریال کمرنگ شد و فضای داستان بیشتر حول محور عاشقانههای یک دختر قرار گرفت.
وی افزود: با توجه به تغییرات محسن چاوشی بیت جهانآرا را درآورد؛ اما این قسمت شعر را به قدری دوست داشت که به من گفت باید در همین وزن، شعری برای خرمشهر بنویسم و من هم ظرف یک هفته شعر «خرمشهر» را نوشتم. شعری که قرار بود در فرصت مناسب منتشر شود اما تا به امروز که منتشر نشده و من هم درباره آینده کار خبری ندارم و نمیدانم که محسن چاوشی قصد انتشار آن را دارد یا خیر. البته گویا تغییر فیلمنامه به کاهش حضور جهانآرا ختم نشد و سریال تغییرات زیادی داشت که همین موضوع باعث شد تا شاهد ادامه همکاری محسن چاوشی و گروه «کیمیا» نباشیم.
این ترانهسرا در بخش پایانی صحبتهایش گفت: بعد از قطع همکاری با سریال «کمیا» آهنگ «جنگ زده» در آلبوم «امیر بی گزند» منتشر شد که خوشبختانه مورد استقبال علاقهمندان هم قرار گرفت. فکر میکنم به دلیل آنکه کار «خرمشهر» را نوشته بودم و از طرفی فضای کار «جنگ زده» نیز عاشقانه بود و محسن چاوشی بیت جهانآرا را در «جنگزده» نخواند.
در پایان این مصاحبه، پدرام پاریزی متن ترانه «خرمشهر» را برای انتشار به خبرگزاری ایبنا سپرد و این کار را به جنگزدههای خرمشهر و دیگر شهرهای استان خوزستان و روح پاک شهید محمد جهانآرا تقدیم کرد:
چقد گلخونه بود خونه
نگاه مادرم، لاله
چشای خواهرم، پونه
لبای دخترم، لادن
چقد خامن چقد سادهن
همونا که مث آفت
به جون شهرم افتادن
گلای خونه پژمردن
گلا تو خواب میمردن
النگوها که نازک بود
چرا دستا رو میبردن؟
هوای شهرمون بد بود
همه رفتن محمد بود
مگه دشمن امون میداد
هویزه بوی خون میداد
صدای ضجهی کارون
به چشمام جوی خون میداد
هویزه پا به پای من
روی دستام جون میداد
یکی با دست بیانگشت
بهم راهو نشون میداد
وداع کردن خدا انگار
براشون دس تکون میداد
توی دشت شقایقها
یه جایی خواهرم خاکه
هنوز انگار این دنیا
اسیر ظلم ضحاکه
هنوزم خون خونینشهر
رو دستای زمین مونده
فقط یه تل خاکستر
از آبادان همین مونده
محمد شهرمون امنه
محمد خوب جنگیده
جهان آرام آرومه
جهان آرام خوابیده»
نظر شما