گفتوگوی ایبنا با آلین اوهانسیان، نویسنده کتاب "میراث اورهان"
تاریخ خلاصهای از نابخردیهای انسان است
آلین اوهانسیان در گفتوگو با ایبنا پیرامون ارزش هنری کتاب میراث اورهان صحبت کرد، وی ضمن تاکید بر بازبودن زخم کهنه نسلکشی ارمنیان در جامعه ترکیه بر مهم که ارزش هنر به پرسشگر بودن آن است تاکید کرد.
داستان کتاب «میراث اورهان» از این قرار است که اورهان ترکاوغلو، شخصیت اصلی رمان آلین اوهانسیان، قرار است پس از مرگ پدربزرگش صاحب ارثیه هنگفتی شود. نکته اینجاست که اگرچه پس از مرگ پدربزرگ کسب و کار خانوادگی به اورهان میرسد، اما خانهای که در آناتولی داشتند به پیرزنی غریبه داده میشود. اورهان بدون درنگ به کالیفرنیا میرود تا این زن مرموز را پیدا کند. در این کتاب مخاطب شاهد داستانی عاشقانه است که به نسلکشی ارامنه ارتباط دارد. این کتاب به چهارده زبان دنیا ترجمه شده و از دیدگاه آمازون برترین کتاب سال 2015 است. علاوه بر اینها، کتاب میراث اورهان جز فینالیستهای جایزه ادبی پن نیز بوده است. علیرغم استقبال ایرانیان از این کتاب در نمایشگاه کتاب تهران، شواهد حاکی از آن است که این کتاب نتوانسته آنطور که باید دل مخاطب ایرانی را بهدست بیاورد. نشر مروارید در سال نود و پنج نخستين سری این کتاب را با ترجمه فریده اشرافی وارد بازار کتاب ایران کرد. فریده اشرافی مترجمی باسابقه است که ترجمه کارهای موفقی همچون «آقای پیپ» را در کارنامه خود دارد و باتوجه به کیفیت کار او و رمان میراث اورهان، احتمالا انتظارات انتشارات مروارید از این کتاب بیشتر از اینها بوده است. در ادامه متن صحبت ایبنا با آلین اوهانسیان آورده شده است.
در کویت متولد شدید و در آمریکا زندگی میکنید، چه چیزی باعث شد که از ترکیه بنویسید؟
من داستان مینویسم و این بدان معناست که میتوانم راجعبه هر مکانی بنویسم، این اماکن میتوانند واقعی یا خیالی باشند. من دانشجوی دکترای تاریخ بودهام و بهعنوان یک مورخ باید تحقیقات زیادی راجعبه موضوعی که میخواهم پیرامون آن بنویسم انجام داده باشم. جالب است بدانی که داستان دنیای وسیعتری از تاریخ دارد. آدم جالبی هستی، آخر این سوال به ذهن هرکسی نمیرسد چون اکثر آدمها اهمیتی به این قضیه نمیدهند. حالا که اینقدر باریک بینی اجازه بده رازی کوچک را با تو و مخاطبانت در میان بگذارم، جد بزرگ من اهل آناتولی بوده اما حتی مادربزرگم آنجا را از نزدیک ندیده است. میتوانم بگویم که برای نوشتن پیرامون آناتولی از تخیلم استفاده کردم.
میدانم که شما به ترکیه سفر کردهاید تا تحقیقاتتان را کامل کنید، آیا هیچ نشانی از تازگی زخم آن نسلکشی در جامعه وجود دارد؟
این زخم نه تنها تازه است، بلکه باز است. این زخم روی نسل جوان ترکیه و همچنین جامعه مدرن ترکیه تاثیرگذار است. یکی از اهدافم از نوشتن این کتاب این بود که نشان بدهم حتی انسانی امروزی مانند اورهان چگونه تحت تاثیر عفونت ناشی از این زخم تاریخی قرار میگیرند.
با توجه به هدف ترکها از کشتار ارامنه، آیا نمیتوانیم بگوییم که هدف وسیله را توجیه میکند؟
حتی پرسیدن این سوال برای من جای تعجب دارد. معلوم است که هدف وسیله را توجیه نمیکند. بهطور کلی اینکه آیا هدف، وسیله را توجیه میکند یا خیر بستگی به موقعیت دارد. قصد من از نوشتن داستان این نیست که شما را از یک هدف آگاه کنم. بهعنوان یک هنرمند هدفم این نبوده که راجعبه مسأله نسلکشی کلیگویی کنم، هدف من نشان دادن تاثیر این تراژدی بر زندگی فرد به فرد جامعه است، کلیگویی کردن، کار سیاستمداران یا نویسندگان احمق و متعصب است. هنر وجود دارد تا به دردها و زیباییهای زندگی انسان اشاره کند. هنر یک پرسش است، نه جوابی برای درد و رنج ما.
اگر قرار بر این است که هنر ما را به فکر فرو ببرد، آیا اساسا نوشتن شرحی از یک فاجعه تاریخی، به این دلیل که نمیتواند حق مطلب را آنطور که باید بیان کند، دلیلی بر کمرنگ شدن آن فاجعه در اذهان عمومی نمیدهد؟ همه میدانند که نسلکشی ارامنه چنان ترسناک بوده که در کلمات نمیگنجد، اما با این حال شما این فاجعه تاریخی را در چند صفحه خلاصه کردهاید و به جای ایجاد سوال، پاسخی سر راست جلوی پای مخاطب قرار دادهاید.
خیلی از نویسندگان دوست دارند تا در صفحه نمایش بین نور و روشنایی توازن ایجاد کنند. کسی مثل رامبرانت اثری خلق میکند که هیچ ردی از نور در آن نیست و به شکل عریانی درک شدنی است اما با اینحال نمونهای از هنر ارزشمند است. اگر مخاطبی ترجیح میدهد به جای فکر کردن به این هنر ارزشمند، بابت سیاهی موجود در این هنر غمگین شود، بهتر است که به این هنر نگاه نکند. دیدگاه هر فرد به هنر درونی است، گنج یک مرد ممکن است آشغالهای فردی دیگر باشد.
در هنگام نوشتن رمان تاریخی باید بیشتر به جنبه داستان کار دقت داشت یا جنبه تاریخی آن؟
میلیونها راه برای روایت داستان وجود دارد، هر نویسندهای باید راه خودش را پیدا کند و هیچ باید و نبایدی وجود ندارد. فقط توجه داشته باشید که تاریخ تغییرناپذیر است.
کار بعدیتان راجعبه چیست؟ آیا دوست دارید راجعبه قحطی تاریخی ایران بنویسید؟
در حال حاضر مشغول نوشتن داستانی راجعبه دنیای غرب از دید یک زن هستم. باید بگویم که اطلاعی راجعبه قحطی ایران ندارم. تاریخ بشری وسیع است و هیچکس به تمام آن تسلط ندارد. از طرف دیگر خیلی جسارت میخواهد که به یک نویسنده بگویی از چه بنویسد. مثل این میماند که به یک مرد بگویی که به تصادف زنی را برای عاشق شدن انتخاب کند. امیدوارم بعد از این چنین سوال از کسی نپرسی.
من به شما نگفتم که راجعبه این قضیه بنویسید، صرفا چون فکر کردم این قضیه نیز نوعی نسلکشی بود که توسط بریتانیاییها در ایران اتفاق افتاد شاید این برایتان جالب باشد که راجعبه آن بنویسید، اگر نه قصد جسارت نداشتم.
منظور من هم از جسارت گستاخی نبود، امیدوارم سبک نوشتنت به شکلی باشد که مخاطبان به کل این مصاحبه دیدگاه فلسفی داشته باشند.
تاریخ را در یک کلمه برایمان خلاصه کنید.
تاریخ خلاصهای از نابخردیهای انسان است.
آیا زنی که چنین نوشتار شیرینی دارد، در زندگی روزانهاش به همين اندازه شخصیت هیجانانگیزی دارد؟
نویسندهها که مثل بازیگرها نیستند، آنها خجالتی و کمرواند. در فرهنگ غربی، علی الخصوص در آمریکا، مردم عاشق سرک کشیدن در زندگی سلبریتیها هستند. امیدوارم شخصیتم برای مردم برعکس رمانهایم هیجانانگیز نباشد.
در انتها اگر حرفی با مخاطبانتان در ایران دارید، میتوانید بیان کنید.
از همه شما ایرانیها بابت خواندن این داستان ممنونم، امیدوارم در آینده داستانهای بیشتری برایتان بنویسم.
نظرات