امیر دژاکام که خود مجموعه نمایشنامه غزل کفر را نوشته و منتشر کرده و یکی از آنها را نیز به روی صحنه برده است، در گفتوگو با ایبنا درباره اقتباس از آثار تاریخی برای نوشتن نمایشنامههای عاشورایی اظهار کرد: «نمیدانم که نمایشنامهنویسان برای نوشتن نمایشنامههای مذهبی چقدر به آثار تاریخی استناد میکنند اما ماحصل چیزی که روی صحنهها میبینیم متوجه میشویم که بعضا اصلا استناد نمیکنند.
وی درباره رویکردهای نمایشنامهنویسی بیان کرد: وقتی نمایشنامهنویس نمایشی را مینویسد، دو جهتگیری میتواند داشته باشد که اصطلاحا به آن لیریک و دراماتیک میگویند؛ لیریک یعنی تغزلی، احساسی و عاطفی، دراماتیک یعنی عملگرایانه. به عبارتی فرد یا میتواند نمایشنامه را همراه با احساس بنویسد یا همراه با عقل.
نویسنده «طلسم نیلوفر» در ادامه افزود: در زمینه نمایشنامهنویسی راجع به موضوعات دینی و مذهبی هم این رویکرد وجود دارد. یعنی شمای نمایشنامهنویس میتوانید کاملا عقلانی یا کاملا تعبدی بنویسید. اگر بخواهید عقلانی بنویسید کمی به تاریخ وفادارترید؛ اما به یاد داشته باشید وقتی ما میرویم نمایش ببینیم قصد نداریم تاریخ یا مستند تاریخی تماشا کنیم، بلکه صرفا میخواهیم نمایش ببینیم.
دژاکام همچنین گفت: نمایش و تاریخ هرکدام اقتضای خاص خود را دارند. طبیعتا کسی که میخواهد تاریخ بداند باید کتابهای تاریخی بخواند و سراغ آثار تاریخی معتبری هم برود. به هر حال رویکرد نمایشی رویکرد تاریخی نیست و الزاما رعایت نکردن تاریخ هم در نمایش به خودی خود ایراد محسوب نمیشود. ولی نفی تاریخ نقص است؛ یا اگر بخواهید خلاف آنچه که درتاریخ آمده عرضه کنید آن هم ایراد محسوب میشود.
نویسنده «ساقی» در ادامه بیان کرد: همانطور که گفتم شما میتوانید رویکرد عقلانی یا رویکرد تعبدی داشته باشید. در چند وقت اخیر آنچه را که من دیدم، نمایشها بیشتر رویکرد تعبدی داشتند و خب تماشاگر معتقد و عزادار، تماشاگری که وارد مراسم عزاداری میشود میتواند این برنامهها را ببیند. اما درطول سال، یعنی در زمانی غیر از محرم نمایشنامهای درباره واقعه عاشورا به صورت عقلانی و دقیق خارج از این که میخواهیم برای سیدالشهدا عزاداری کنیم وجود ندارد. درواقع نمایشنامههای کمی وجود دارد که بتواند به صورت عقلانی این موضوع را بررسی کنند.
وی افزود: نمایشنامههایی که به صورت آیینی و تعبدی واقعه عاشورا را ترسیم کنند نوشته شدند؛ ولی نمایشنامههای عقلانی که ما بتوانیم به جامعه فعلی جهان معاصر معرفی کنیم و به عنوان مثال بتواند به زبان انگلیسی یا فرانسه ترجمه شود نداریم؛ چرا که در نمایشنامههای تعبدی از قبل موضوع برای کسی که آن نمایش را میبیند مقدس است. برای کسی که با موضوع عاشورا و تاسوعا آشنایی ندارد، نمایشنامهای نداریم. تقریبا نمایشنامهای برای معرفی واقعه کربلا به غیر از معتقد نداریم.
او همچنین بیان کرد: درباره سیدالشهدا فقط در ایام محرم کار میشود آن هم در دهه عاشورا. حال چرا ما نباید به صورت عقلانی و راحت درباره این موضوع صحبت کنیم و در تاریخهای دیگری در سال نیز نوشته و اجرا شود؟ تقریبا یک مورد چنین چیزی بود آن هم نمایشنامه «یک دامن ماه و ستاره» نوشته خودم است که در طول سال آن را اجرا کردم.
این کارگردان در پاسخ به این که از نظر شما چرا در ایام محرم به چنین نمایشهایی توجه میشود گفت: خیلی ساده است. چون هیاتهای عزاداری و سازمانها میخواهند عزاداری کنند و نمایش را به عنوان قالبی برای عزاداری انتخاب میکنند. البته حق هم دارند.
امیر دژاکام در پایان صحبتهایش گفت: ما کمتر اثر نمایشی راجع به مفاهیم دینی عمیق داشتیم و این فقط مختص عاشورا و تاسوعا و سیدالشهدا نیست. نوشتن نمایشنامه و اجرای آثاری با مفاهیم بیستو یکم ماه رمضان، صفر و ایام فاطمیه به صورت موضوعات اجتماعی، عقلانی و علمی در طول سال تقریبا صفر است و فقط در ایام خاص خودش به آن پرداخته میشود.»
در سالهای پس از انقلاب اسلامی، در زمینه نمایشنامهنویسی کارهای مهمی شده است، در این گزارش به صورت مختصر سعی کردهایم به تعدادی از این متون بپردازیم که معمولا بر روی صحنه نیز اجرا شدهاند.
از جمله این نمایشنامهها میتوان به نمایشنامه «حسین (ع) و شمر: عاشورا» اثر ولید فاضل و ترجمه علی چراغی را نام برد؛ این کتاب سه جلدی حاوی ماجراهای پیش از عاشورا، عاشورا و پس از عاشوراست و هر سه جلد دارای پیوستگی و وابستگی موضوعی هستند اما از حیث زمان و مکان دارای استقلال هستند. چاپ چهارم این کتاب سال 1385 منتشر شده است.
نمایشنامه «حر» اثر دیگری درباره واقعه عاشورا را عباس فرحبخش و علی شریعتی نوشتهاند. این اثر سرگذشت حر بن یزید، یکی از یاران باوفای امام حسین (ع) در روز عاشورا را روایت میکند. حربن یزیدریاحی در دستگاه یزید مشغول به کار بود و در روز عاشورا بین حق و باطل قرار داشت. او یا باید به خیل الله لشکر حسین (ع) میپیوست و تسلیم حق میشد یا به امید منتصب شدن به حکومت ری در خدمت یزید میماند. داستان پیوستن حر به یاران پیامبر به صورت نمایشنامه در این کتاب به تصویر کشیده شده و انتشارات قلم آن را سال 1389 منتشر کرده است.
نمایشنامه «خورشید کاروان» نیز بر اساس نمایشنامه «هیهات» اثر زنده یاد ابوباسم حیادار در نشر نگاه امروز منتشر شده است. این نمایش توسط مهدی توسلی بازنویسی شده و اولین بار سال 1369 روی صحنه رفته است و پس از آن نیز تقریبا محرم هر سال اجرا میشود و رویدادهای بعد از واقعه عاشورا را به نمایش میگذارد. نمایشنامه «محمل نشینان رنجها» با نگرشی به حرکت امام حسین (ع) و اهل بیتش از مدینه تا کربلاست که نعمت الله بهروزی آن را نوشت و سال 1384منتشر شد.
نمایشنامه «خون خدا» نیز ترجمه نمایشنامه «الحسین (ع) شهیدا» اثر عبدالرحمن شرقاوی است که حجت الله فسنقری و مریم توکلیثانی آن را ترجمه و نشر معارف سال 1394 آن را منتشر کرده است. این اثر، توصیفی از واقعه عاشورا در شش صحنه است. در این نمایشنامه به برخی از زوایای اخلاقی، عاطفی و حماسی این حادثه پرداخته شده است و اوضاع زنان، کودکان و رنجها و مصائب خانواده امام حسین(ع) را به تصویر کشیده است.
«پندار زنده کفتار مرده» نیز نمایشنامهای عاشورایی اثر حمید ابراهیمی است و سال 1387 از سوی نشر نمایش منتشر شده است. این نمایشنامه داستان زوج جوان ایرانی است که در پی آرزوی خدمت به امام حسین (ع)، سختی سفر را به جان خریده و راهی سرزمین عراق هستند و در راه با دو سرباز از سربازان یزید برخورد میکنند. دو سرباز برای آنان واقعه کربلا را بازگو کرده و تاکید میکنند که خود، شهادت حسین (ع) را دیدهاند، با وجود این، یزید هنوز فکر میکند که امام زنده هستند و آن دو را برای یافتن و کشتن وی فرستاده است، زوج جوان که از شنیدن این خبر غمگین و حیرتزده شدهاند، تصمیم به قتل این دو کافر میگیرند، اما در درگیری بین آنها یکی از سربازها و همسر زن از پا درمیآیند و زن جوان به دست سرباز دیگر اسیر میشود. در این بین ناگاه امام(ع) بر آنها ظاهر شده، سرباز را میکشد. دستهای زن جوان را میگشاید و چون نسیم میگذرد. زن با عجله خویش را به بالین همسرش میرساند، اما مرد جوان در همان دم با لبهای تشنه از دنیا میرود.
نمایشنامه دیگر «دعوت در آلاسکا، دیدار در مشهد» کتابی از غلامرضا آقایاری را انتشارات نیستان سال 1396 چاپ کرده است. نمایشنامه اول این مجموعه «روایت آهنگر» داستان آهنگری است که با ساخت سلاح برای لشگریان یزید، در شهادت امام حسین (ع) و یارانش شریک است. دومین نمایشنامه نیز در ارتباط با عاشوراست و «جا ماندهای که رسید» نام دارد که داستان زندگی و شهادت یکی از شهدای مرتبط با واقعه عاشوراست.
نمایشنامه دیگری که عنوان این کتاب نیز به آن اختصاص دارد، نمایشنامه رادیویی «دعوت در آلاسکا، دیدار در مشهد» است و روایتگر داستان جوان کانادایی است که مورد عنایت امام رضا(ع) قرار میگیرد و به حضور در مشهد دعوت میشود. «افسانه باغ آرزوها» نمایشنامه چهارم این مجموعه است و بر گرفته از داستانی به همین نام اثر خسرو آقایاری است. این نمایشنامه داستان فرزند جوان تیمارگر اسبهای سلطان است که برای مبارزه با استبداد پادشاه، سوار بر اسب بالدار خود به باغ آرزوها پرواز میکند تا نیروی لازم برای مقابله با سلطان را از درخت سیب با غ آرزوها به دست آورد.
کتاب «غزل کفر» مجموعه پنج نمایشنامهای از امیر دژاکام نویسنده و کارگردان تئاتر که انتشارات کتاب نیستان آن را سال 1392 چاپ کرده است. در این کتاب نمایشنامههای «ساقی»، «یک دامان ماه و ستاره»، «غزل کفر»، «منطق الطیر سلیمانی» و «دزد آب» به چشم میخورد که همگی رویکرد زبانی و تصویری تازهای را در تصویرسازی دراماتیک از واقعه عاشورا در خود به نمایش گذاشتهاند.
نظر شما