آتشینصدف در نشست دراماتورژی قرآن در قم مطرح کرد؛
آثار و اندیشههای مولانا نمونه بارز روایتدرمانی در سنت فرهنگی ماست
یک پژوهشگر حوزه روانشناسی و ادبیات داستانی با بیان اینکه آثار شاعران و حکیمان بزرگ از نمونههای ادبیات تعلیمی است و تأثیرگذاری ناخودآگاه تعالیم آنها بر مخاطبان خود نشانگر وجه درمانگرانه این آثار است، آثار و اندیشههای مولانا را نمونه بارز روایتدرمانی در سنت فرهنگی ما دانست.
آتشینصدف با اشاره به اینکه امروزه موضوعات پژوهشی از حالت تکساحتی خارج شدهاند و غالباً ابعاد بینارشتهای موضوعات بیشتر مورد تأکید قرار میگیرد گفت: عموماً عالمان هر رشته از یافتهها و نتایج پژوهش عالمان رشتههای دیگر بیخبرند و این نکته سبب میشود که ظرفیتهای بیشماری در این میان از دست برود.
وی با تاکید بر اینکه رواندرمانگری، روایتشناسی و دینپژوهی از جمله زمینههایی هستند که پیوند یافتن افقهایشان نتایج بسیار مفید و مثمر ثمری برای جامعه در پی خواهد داشت، تصریح کرد: خداوند در سوره اسراء قرآن را مایه شفا و درمان معرفی میکند. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، یکی از ابعاد این شفادهندگی را بیان و روایت داستانها و قصص میداند. بنابراین هم میتوان از امکان درمانگری قرآن سخن گفت و هم میتوان به نمونههایی از این دست اشاره کرد.
این پژوهشگر روانشناسی ادامه داد: در رواندرمانگری معاصر از سه شاخه اصلی سخن به میان میآید؛ نظریه روانکاوی، نظریه شناختدرمانی و نظریه رفتاردرمانی. در این میان ما با رویکرد جدیدی تحت عنوان روایتدرمانی و قصهدرمانی مواجهیم. در این شیوه مشکلات روانی مخاطب با نگاه متفاوتی پردازش میشود و از نقش محوری قصه و روایت در قالب نوینی بهره برداری میشود.
وی به تشریح سه نظریه مذکور پرداخت و بیان کرد: دیدگاه روانکاوی ریشههای آسیبهای روانی را در گذشته جستجو میکند و معتقد است که آسیبهای کنونی در خاطرات گذشته ریشه دارد. دیدگاه رفتاردرمانی مدعی است که با گذشته فرد کاری ندارد. این نظریه بیان میکند ناهنجاریهای فردی ریشه در شرطیشدن و تکرار این رفتارها در گذر زمان دارد و اگر بتوانیم با تکنیکهای خاصی رفتارهای جدیدی را در فرد تبدیل به عادت کنیم، این مشکلات حل خواهد شد.
آتشینصدف اضافه کرد: رویکرد شناختدرمانی نیز مدعی است نه با گذشته فرد کار دارد و نه با عادتهای او. این نظریه بر این باور است که آسیبهای روانی ناشی از باورهای غلط و شناختهای منحرفشده است.
این پژوهشگر روانشناسی و ادبیات داستانی به توضیح روایتدرمانی پرداخت و یادآور شد: نظریه روایتدرمانی نگاهی متفاوت به آسیبهای روانی دارد. این نظریه بیان میکند هر انسانی، روایت و قصهای برای خود دارد. تجربه زیسته ما از زندگی، حداقل روایتی است که ما در ذهن خود آن را ثبت کردهایم و آن را رشد میدهیم.
مهمان هفتاد و نهمین نشست علمی دراماتورژی قرآن کریم اضافه کرد: آسیبدیده روانی کسی است که داستان زندگیاش ضعفهایی دارد. روایتدرمانگر به نوعی استاد قصهگویی است. او داستان شما را میشنود و نقصها و تناقضاتش را کشف میکند. برطرف شدن ضعفها و نقایص قصه توسط روایتدرمانگر سبب ایجاد نوعی تعادل و انسجام روایی در روان مخاطب میشود و بدین ترتیب آسیبهای روانی او درمان میگردد.
وی روایتدرمانی را زیرمجموعهای از شناختدرمانی دانست و افزود: این دو رویکرد هر دو در پی اصلاح شناختها، قضاوتها و باورهای فرد هستند. با این حال روایتدرمانی دایره بحث را گسترش میدهد. تفاوت این دو رویکرد این است که روایتدرمانی علاوه بر شناختها به هیجانات و عواطف نیز نظر دارد. به علاوه در روایتدرمانی مقاومت درمانجو و مخاطب در برابر درمان کمتر است و فرایند تغییر او ملایمتر اتفاق میافتد.
آتشینصدف گفت: نمونه بارز روایتدرمانی در سنت فرهنگی ما آثار و اندیشههای مولانا است که در کنار آثار بزرگ شاعران و حکیمان دیگر از نمونههای والای ادبیات تعلیمی است. تأثیرگذاری ناخودآگاه تعالیم این حکیمان بر مخاطبان خود در سدههای متمادی نشانگر وجه درمانگرانه این آثار است.
این پژوهشگر روانشناسی و ادبیات داستانی به تکنیکهای دیگر روایتدرمانگری اشاره کرد و گفت: از جمله تکنیکهای روایتدرمانگری تکنیک نتایج بینظیر است. درمانگر در این روش به جستجوی نقاط درخشانی در روایت مخاطب میپردازد که مخاطب در آنها به موفقیتهای ناملموسی دست یافته است. این نقاط درخشان نقاطی هستند که میتوان بر مبنای آنها به ویرایش مجدد روایت کلی پرداخت.
آتشینصدف تکنیک دیگری را که روایتدرمانگر از آنها استفاده میکند، اصلاح اسنادها معرفی کرد و توضیح داد: در هر روایت فردی این امکان وجود دارد که فرد در اسناد مشکلاتش به ریشههای مختلف دچار اشتباه شود. درمانگر در این میان با دنبال کردن سرنخها به ترمیم این اسنادها میپردازد و زنجیره علّی و معلولی روایت فرد را اصلاح میکند. توجه به فصلهای حذفشده و خلاصهشده روایت فرد از جمله تکنیکهایی است درمانگر با کشف آنها ابعاد پنهانی از شخصیت مخاطب را کشف میکند و به ترمیم روایت یاری میرساند.
وی از تکینکهای دیگر روایتدرمانگران نام برد و گفت: بیان قصههایی متفاوت در کنار روایت شخصی مخاطب، روایتهای انگیزشی و متناسب با فضای درمانی مخاطب و تمام کردن قصهای ناتمام از جمله تکینکهای روایتدرمانگران است.
در بخش دیگر از این نشست آتشینصدف به ظرفیت قصههای قرآنی در روند درمان به پرداخت و گفت: انتخاب قصهای قرآنی، ظرفیتهای اقتباسی روایات، انگاشتن روایتها به عنوان روایت و قصص مرجع و معیار از جمله ظرفیت های است که می تواند به روایتدرمانگر در روند درمان کمک کند.
آتشینصدف با مطرح کردن این پرسش که سازوکار این اثرگذاری چگونه است گفت: ما زمانی که روایتی را برای بیمار تعریف میکنیم، این بصیرت را در وی ایجاد میکنیم که تو نه نخستین فردی هستی که با چنین مسئلهای درگیر شدهای و نه آخرین فرد مبتلا. در این سطح از عمق بحران در ذهن فرد کاسته میشود. مکانیسم دیگر اثرگذاری قصهها در درمان تقویت مهارت حل مسئله است. بسیاری از افراد آسیبدیده فاقد مهارتهای کافی در حل مسائل هستند. این ضعف به گسترش دامنه آسیب میانجامد.
وی در پایان با بیان این مطلب که ما مدعی برتری قصص قرآن نسبت به سایر قصهها نبودیم و تنها به امکان به کارگیری از این روایتها در مرحله درمان اشاره کردیم گفت: ما اطمینان داریم که قصص قرآنی در واقع به وقوع پیوستهاند و زاییده خیالات بشری نیستند و از طرفی عمق و ژرفای قصص قرآنی لایههای متعددی را شامل میشوندکه با توجه به موقعیتهای گوناگون ظرفیت کارآمدسازی دارند.
نظر شما